درباره عاشیق غریب

محمد حسین طهماسب پور شهرک ( میرزا )

 

 محمدحسین طهماسب پور شهرک ( میرزا ) ۷۲ سال پیش درروستای شهرک ۳۵ کیلومتری تبریز جاده اهر زاده شد. او از کودکی با اشعار و داستان های عاشیق غریب مانوس بود. خودش در این باره می گوید: « در اول قبرستان روستا سنگ قبر برجسته ای توجه همگان را جلب می کرد، بزرگترها سفارش می کردند، مواظب باشید، محترم بدارید. اینجا مزار عاشیق غریب، شاهصنم است.» او، با توجه به ذوق شعری و سر و سر داشتن با ادبیات در مورد غریب بیشتر جستجو و پرس وجو کرد. اهالی شهرک کوچک و بزرگ باور داشته و دارند که عاشق غریب معروف دراینجا مدفون است.

شهرک یعنی شهر کوچک، چنانکه از نامش نیز پیداست در زمان های نه چندان دور مرکز داد و ستد بود. وجود کاروانسرای بزرگ و مجلل و رجال سرشناس گواه این مدعاست، سیلوی غله قره داغ می نامیدند.

پدر عاشیق غریب به تجارت مشغول بوده در تبریز نیز حجره داشته است. رسول (عاشیق غریب) پس از فوت پدر همراه با مادر و خواهرش به سراغ دلداده و معشوقه اش مهاجرت می کند.

چنانکه در واریانت های مختلف داستان هایش آمده سر از مصر و شام و حلب در می آورد. در نهایت به مدد مولایش به وصال شاه صنم نایل می گردد. آخر عمری به شهرک باز می گردد و به کشت و زرع و طبابت می پردازد. ( ازدست نوشته هاش معلوم می شود خواص گیاهان را می دانسته) زاد و ولد می کند. ازسلاله های ذکورش طایفه گوزلی و سلاله اناث و دختری خانواده های بزرگ غفاری، زارعی، شیخایب، شاه وئرن و... را می توان نام برد. به روایتی آخر عمری جهت دادن خیر دعا به عروسی در میاندوآب برده می شود. و در سن هفتاد و پنج، هشتاد سالگی به لقای حق می شتابد. جنازه اش را ده ها اسب سوار به شهرک می آورند و دفنش می کنند. وصیت کرده بود قبرم را نشان دار کنید. آیندگان آن را پاس خواهند داشت. تخمینا۱۵۰ سال بعد ملا آدی گوزل از نواده های پسریش سنگ قبر موجود را بر مزارش می نهد که از گزند روزگار محفوظ بماند. سنگ قبر عاشیق غریب ۲۰۰ سال پیش کنده شده، همراه با پاره های دست نوشته عاشیق درخانه کربلای رحیم گوزلی نگهداری می شود.

عمو عزت ۱۲۰ داستان عارفانه و عاشقانه بیشتر هم از غریب حفظ بود. عاشق حمزه چمنی  و دیگران سعی می کنند با دست اوقاف و این ها بقعه ای، بر قبر عاشق بنا کنند. موفق نمی شوند. انقلاب صورت گرفت. اهالی سنگ قبر و مزار غریب را از گزند جویندگان زیرخاکی و غیره محافظت کردند. حدود بیست سال پیش بنده دست به کار شدم. با تعدادی به اداره کل میراث فرهنگی تبریز که آن موقع در اول راسته کوچه و در خانه مشروطه بود مراجعه کردیم. آقای فلسفی از مسئولین فعلی میراث فرهنگی، آن مراجعه را به خاطر دارند. به قول خودشان جدید الاستخدام بودند. و دیگر حضرات نیز اهمیت ندادند. باید اعتراف کنم، علیرغم سر و کارداشتن با مطبوعات و رسانه ها، عاشیق غریب را رسانه ای نکردم. تجربه نشان داده، رسانه ای شدن ذخایر فرهنگی این چنینی، چنانکه افتد و دانی مدعیان و متولیانی از داخل وخارج پیدا می کند.