نسیمی در شعر دوزگون

حلب جنته دؤنسه، یاددان چیخماز قاراباغ ...

ائلدار م.صدیق

 

شاعر؛ حسین دوزگون که دیوان اشعار فارسی و ترکی میرعمادالدین نسیمی را تصحیح کرده و در ایران- تهران منتشر نموده است در سفری که در سال 1389 به کشور سوریه داشته است به حلب رفته و بر سر مزار مولانا میرعماد الدین نسیمی حاضر می‌شود. او سفر خود به شهر حلب جهت ملاقات با پیر و پدر شعر عرفانی آذربایجانی را با قدرت تخیل وصف‌ناپذیری، با فضاسازی‌های تخیلی در پیوند گذشته و حال و آنچه که در طول سفر برایش رخ داده بود، در قالب مجموعه شعری تحت عنوان حلب لوحه‌لری سروده است. حسین دوزگون همانند میرعماد الدین نسیمی که انسان و انسان دوستی را سرلوحه افکار، اعتقادات، اندیشه‌ها و اشعار خود قرار داده است، از بی‌خانمانی کودکان آذربایجانی قره‌باغ، داد سخن سر می‌دهد و از اینکه قلعه سلجوقیان در حلب و شهر الواقدین در نزدیکی دمشق سرپناه کودکان آواره فلسطینی شده ‌است، ابراز خوشحالی می‌کند. در این مقاله به‌دنبال بررسی اشعار حسین دوزگون درباره پدر معنوی شعر عرفانی- فلسفی آذربایجانی یعنی میرعمادالدین نسیمی تبریزی هستم.

 

تشابه علی عماد الدین نسیمی و حسین محمدزاده صدیق

میرعماد الدین نسيمي شاعري انساندوست بود که در دوران ظلمت قرون وسطایی می‌زیست و عمر کوتاه خود را صرف مبارزه با کساني نمود که با عنوان حاکم يا در کسوت روحاني به استثمار مردم مشغول بوده‌اند و پس از سال‌ها تلاش و مبارزه، حلاج وار در راه عقايدش به شهادت رسيد.

حسین محمدزاده صدیق (حسین دوزگون)، دانشمند، ادیب، فیلسوف و شاعر معاصر و انسان دوست سرزمین‌مان است که علاوه بر کارهای علمی خود، عمری را صرف مبارزه با استثمار و آسیمالیسیون فرهنگی-اجتماعی مردم در برابر نفوذ بیگانگان نموده است و چه بسیار که او را شهید زنده آذربایجان ایران می‌دانند. آثار منتشر شده وی تاکنون به بیش از 114 عنوان رسیده است که متشکل از نظریه، تالیف، تصحیح، نقد و مجموعه اشعار است. او سال‌ها در کسوت معلمی دلسوز شهر به شهر ایران را جهت آموزش زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی به جوانان سرزمین‌مان گشته است.

درباره شعر میرعماد الدین نسیمی

سید عمادالدین نسیمی در دوران ظلمت قرون وسطایی در قرن نهم می‌زیست و تحت تاثیر شدید عرفان آن زمان قرار داشت. با وجود این، سنت‌های مترقی شعر کلاسیک آذربایجان در رشد خلاقیت او نقش بزرگی داشت.

خیال نازک و مبالغه مقبول و تشبیه زیبا در اشاعه‌ی اشعار نسیمی بی‌تاثیر نبوده است. اندیشه آزادی و آمال بشری شاعر، در قالب اشعار، نیروی شگرفی کسب کرده بود و این اشعار نه فقط در بین خلق‌های ترک و فارس و عرب، حتی در کشورهای هم‌جوار، نظیر گرجستان و ارمنستان نیز گسترش یافت.

   نسیمی بالفطره شاعر بوده و از آغاز جوانی شعر می‌سروده؛ در ابتدا شعر او رنگ عشق و محبت و غزل عاشقانه داشته و به موازات رسیدن به تکامل فکری، اشعارش نیز پخته‌تر شده و به سوی عرفان تمایل پیدا می‌کند.

پس از ملاقات نسیمی با فضل الله نعیمی و تاثیر عقاید و افکار او، اشعارش رنگ استبداد ستیزی می‌گیرد و بر علیه حکام زاهدنما، داد سخن می‌دهد و بی‌پروا از حقوق انسانی در مقابل زورگویان دفاع می‌کند.

   در بررسی منابع موجود، آنچه در مورد نسیمی مورد اتفاق نظر است، شجاعت و شهامت او بر علیه شاهان است. آنچه از اشعار او منتزع می‌شود، حس انسان دوستی و هومانیستی اوست که در تمام اشعارش چه غزل‌های عاشقانه جوانی و چه اشعار اخلاقی و آموزشی او، همه و همه در جهت تکریم ارزش انسان است . او در غزلیات خود عقل و خرد انسان و عظمت نیروی خلاق آن را بسیار ستوده است. او انسان را مظهر خدا می‌داند که قابل احترام است. همچنین نفوذ آیات و عبارات قرآنی در بیت بیت اشعارش از اعتقاد کامل او به اسلام و مدح پیامبر و ائمه نشانگر مذهب شیعی و وابستگی او به حروفیه از گروه‌های متصوفه شیعی است.

حروفیه چه کسانی بودند

حروفيه از گروه‌هاي متصوفه شيعه بودند که از ديدگاه اجتماعي، به برابري و حقوق انساني باور داشتند و در برابر ستم و بيداد حکومت وقت به شدت مبارزه مي‌کردند.

اساس جهان بيني و محوري‌ترين مفهوم در نزد فرقه حروفيه اين است که انسان مي‌تواند مظهر و صورت مجسم خداوند باشد. تلاش حروفيه و کل عرفان سيد عمادالدين نسيمي به عنوان مبارزترين، داناترين و موفق‌ترين متفکر و شاعر اين فرقه مبتني بر يک رکن اساسي یعنی انسان و شناخت نيروهاي خلاق اوست. جايگاه انسان در نزد نسيمي بسيار رفيع است؛ خدا يا هيچ چيز ديگر را نمي توان شناخت مگر از طريق انسان. نمونه‌هایی از جمله: اسم اعظم، عالم صغير، قرآن مجسم و سبع المثاني، لوح محفوظ، کتاب اله ناطق، گنج مخفي، کن فکان، ذات اشيا، اسم و مسما، نفس رحماني، شاهد زيبا، اناالحق نسيمي و ... از این جمله است.

نسیمی در شعر حسین دوزگون

دکتر حسین محمدزاده صدیق متخلص به حسین دوزگون، اندیشمند، ادیب، عارف، فیلسوف و شاعر ایرانی که آثار و تالیفات خود را صرف و وقف مردم سرزمین خود نموده است و عمری را در راه مبارزه با استثمار و آسیمالیسیون فرهنگی- اجتماعی صرف نموده است در سال 1388 به کشور سوریه سفر کرد. ایشان در این سفر به زیارت مزار الشیخ علی عمادالدین النسیمی در شهر حلب رفت. دکتر صدیق، در طول این سفر با بهره مندی از قدرت تخیل خود و با بهره مندی از کلمات، الفاظ و اصطلاحات خاص نسیمی مجموعه شعری سراسر ذوق و حکمت تحت عنوان "حلب لوحه‌لری" به زبان ترکی آذربایجانی سرود. در این مجموعه شعر شاهد وقایع گوناگون این سفر، علی الخصوص زیارت آرامگاه عارف ربانی و شاعر دلسوخته‌ی آذربایجانی، سید عمادالدین نسیمی - که در شهر حلب در قرن نهم به دست کوردلان کوته فکر پوست از تنش برکندند- هستیم.

خضوع در برابر مقام نسیمی

سن سؤز ائتدین علم الاسماء رموزوندان

انا الحق سؤیله‌دین.

سن تعالی شانه الله اکبردن دانیشدین.

بیت معمور دان سؤز ائتدین،

انشراح صدر قیلدین،

اول و آخر هو الحی الذی دن دم ووروب.

جمع  الحروف ائتدین اؤزون!

حاش لله، من بو دار الملک‌ده،

سنسیز گلیب راح مصفی آختارام!

صادق الوعد المبین سن،

صادق الوعد الامین سن،

ظل ثانی سن،

قل هو الرحمن سان،

کعبه الحنان سان،

کنت کنز اله سان،

لوحش الله،

سن کلام الله حق سن!

وجه احسن سن،

نور واحد،

مطلع الانوارسان سن!

مظهر اله سان سن،

سن مسیح اله سان،

انی انا الله سؤیله‌ین بیر ذات اعلاسان،

سن بشر صورتلی حق سن،

من بصیرتسیز بشر.

خانه‌سیز، یوردو داغیلمیش

سرکشم من.

در این شعر که شاعر آن را در مسیر حرکت به سمت مزار نسیمی سروده است، القابی از جمله علم الاسما، انا الحق، تعالی شانه، انشراح صدر، جمع  الحروف، حاش لله، راح مصفی، صادق الوعد المبین، صادق الوعد الامین، ظل ثانی، کعبه الحنان، کنت کنز الله، لوحش، مطلع الانوار، مظهر الله، مسیح اله و غیره را سزاوار نام بزرگ و مقام والای نسیمی می‌داند و در مقابل آن خود را به قدری کوچک می‌کند که القابی نظیر خانه‌سیز، یوردو داغیلمیش، سرکش، گونش‌سیز، معرفت‌سیز، انک شیء عجیب را سزاوار خود می‌داند و در مصراع پایانی خواهان آن می‌شود که همه در مقابل نسیمی سجده کنند.

ای جماعت! اسجدوا! اسجدوا!

غم قرهباغ در سینه شاعر

آنطور که پیداست، شاعر؛ حسین دوزگون غم بزرگی در سینه دارد که قصد بازگو کردن آن غم را با پدر معنوی خود، میرعمادالدین نسیمی دارد.

او اشغال قره‌باغ به دست دانشناک‌های حیوان صفت و درنده خوی ارمنی را بزرگترین غم خود در سینه می‌داند و از همین روی در نزد نسیمی شرمسار است و خود را "خانه‌سیز" و "یوردو داغیلمیش" لقب می‌دهد.

حسین دوزگون در جایی دیگر نیز از دربه دری کودکان آذربایجانی در قره‌باغ آه و ناله سر می‌دهد و بجای آن، از اینکه کودکان فلسطینی که توسط حیوان صفتان درنده خوی اسرائیلی دربدر شده‌اند در شهر الوافدین سوریه در نزدیکی دمشق پناه گرفته‌اند، ابراز خوشحالی می‌کند.

بورا "الوافدین"،

"دمشق"-ین یانیندا بیر شه‌هرجیکدیر.

"فلسطین" کوچگونلری،

"سوریه"یه گلن مظلوم قاچغینلار،

بوردا یئرله‌شیر. ...

بورا "الوافدین"،

فلسطینلیلرین ایکینجی وطنی،

دوشرگه‌لری.

"شوشا"نین،"لاچین"ین، هم"خوجالی"نین

کوچگونلری‌نین

وارمی بو دنیادا بئله بیر یئری؟

دفاع از مظلوم و اعلام انزجار از ظالم

حسین دوزگون که در ترکیب یک تور زیارتی به کشور سوریه سفر کرده بود، در این مجموعه شعر از حماسه عاشورا، دلاوری‌های امام حسین(ع) و 72 تن از یاران وفادارش، دلاوری های حضرت امام زین العابدین (ع) و راس الحسین سخن به میان می آورد. او همچنین به درد دل با خانم حضرت زینب (س) می پردازد. او در این اشعار نیز از ظلم حاکمان ظالم به مردم و ستمدیدگان سخن می‌گوید، طرف مظلومین می‌ایستد و از رسوایی یزید با تمام قدرت و ثروتش توسط حضرت خانم زینب (س) سخن می‌گوید:

ایندی من بوردایام،

لاپ او یئرده کی

اونا "راس الحسین"(ع) آدی وئریلیب.

منی قهر توتور،

نئجه آغلاماییم بوردا، آی باجی!

گتیریلدی بورا ائله بو گونده،

آزادلیق ایسته‌ین نئچه باش بوگون،

نئجه آغلاماسین قانلی داش بوگون!

حسین دوزگون در شعری دیگر خطاب به حضرت زینب (س) به وصف شجاعت او می‌پردازد و می‌گوید:

سنین شجاعتله دایانماغینی!

مظلوم اوچون یانیب اودلانماغینی،

سرمشق ائله‌ییرلر دولانماغینی.

دینله خانم زینب(س)، خانم رقیه(س). ...

افتخار به سلجوقیان و آثار ماندگارشان در سوریه

شاعر به وجود قلعه سلجوقیان در شهر دمشق اشاره می‌کند و از اینکه هنوز مردم عرب نژاد سوریه‌ای از این قلعه استفاده می‌کنند، اظهار خوشحالی و افتخار می‌کند و خطاب به پدران سلجوقی‌امان می‌گوید:

... سلجوق بابا!

دینله سسیم، قرینه‌لر آردیندان،

بوگون سنه گووه‌ندیم،

"-احسن بابا!"سؤیله‌دیم.

سویومون هر بیر یئرده

گووه‌نجی، قیوانجی وار.

هارا گئتسم ایزیم وار،

ترانه‌م وار، پله‌م وار،

بیر ده کی کلیه‌م وار،

منیم کی "تبریز"یم وار.

اوختای و نسیمی

شاعر حسین دوزگون در شعری یادی از رفیق از دست رفته‌اش علیرضا نابدل می‌کند. او کندن پوست از تن نسیمی را با شکنجه علیرضا نابدلی توسط جلادان ساواک و احیاء دوباره او جهت بازجویی و اخذ اعتراف مقایسه می‌کند و از حلول نسیمی در جسم خود سخن می‌گوید.

سن اؤلومله قول بویون اولدون

اؤلومله هم یاشادین،

هم یاشاتدین سن اونو.

سنسن "عمادالدین علی"

حلول ائتدین منیم جسمیمده!

"اوختای" ایله بیرگه یول گئدره‌کن،

قلبیمین دردین باغیرساقلاردا آختاردین.

قان ایچن جلادلاری شرمنده ائتدین،

سن اسارت زنجیرین آچدین آیاقلاردان.

اودلو فریادلارلا هایغیردین:

آمان!

"اوختای نسیمی"!

حسن انسان دوستی شاعر به کودک عرب

حس هومانیستی و انسان دوستی حسین دوزگون به تبعیت از معلم خود میرعماد الدین نسیمی در شعر " ابیض اولسون" در همین مجموعه شعر نمایان است. او در این شعر به برادری و برابری تمامی انسان‌ها بر روی این کره خاکی تاکید دارد و از هرگونه نژادپرستی و تفکر فاشیستی و پان تبرئه می‌جوید.

.... صباحین خئیر اولسون عرب بالاسی

صباح اذانیله قالخیرسان ائدون،

زیبیل قابلارینی گزیب آختاریب،

بیر شئیلر تاپاسان،

ائوه آپاراسان.
آخ!

آرخاندا ان یوکسک بینالار باخ،

پلاکاردلاری گؤر،اعلانلاری گؤر،

نه قده‌ر تمیزدیر بو آقالارین عکسی. ...

اندیشه های نسیمی زنده است

او پرستش مزار و جسم از بین رفته و بی‌جان نسیمی را شایسته و سزاوار انسان متفکر امروز نمی‌داند. بلکه حسین دوزگون معتقد است که افکار و اندیشه‌های نسیمی همانند نسیمی در فضاست و انسان امروزی با بهره‌مندی از آن‌ها، راه و رسم زندگی درست را خواهد یافت.

... صوت سان،

فریاد سان!

بیر ایشیقسان،

موج سان.

باخ!

دادسان سن!

سن قورو چؤللر قرارگاهیندا بیر نغمه،

غریب بیر ریتم سن،

آهنگ سن،

سن!

بیر نسیم‌سن،

اسدیگینده جان وئریرسن، روح آلیرسان،

ظالمه بیدادسان سن!

سن ای سلطان عالم!

دونمه‌گه هر بیر شئیه قادرسن البت. ...  

تاکید بر تبریزی بودن نسیمی

شاعر حسین دوزگون در چند شعر بر تبریزی بودن میرعمادالدین نسیمی تاکید دارد و از اینکه مزار او در نزد سوری ها مقدس است، خوشحال است. از جلمه:

"حلب"ه گلمیشم

سنین سویولدوغون یئره

نسیمی بابام!

"تبریز"ین قوخوسون،"تبریز"ین عطین

بیر داها مندن آل! ...

حسین دوزگون در جای دیگر بر ممنوع الورود بودنش به تبریز در رژیم گذشته اشاره می کند و از جهتی به همذات پنداری با پدر معنوی اش می پردازد.

تبریزه گیریشیم یاساقلانسادا!

"حلب"ه ، یاساقلانمامیش! ...

... سنین مردلیگینی تحسین ائدیرم.

مزارین اوستونده،

چوخ راحت،

دانیشا بیلیره م.

... آه!

سربستلیک،

آزادلیق!

تاکید بر حفظ هویت ترکمانها در سوریه

شاعر حسین دوزگون وقتی در محله تورکمان در دمشق قدم می زند به یاد کوچه و پس کوچه های تبریز می افتد.

"حلب" ده گزدیگییم بو کوچه لری،

"تبریز" کوچه لری ظن ائدیرم من.

او وقتی با یک پسر تورکمن در دمشق سوریه هم صحبت می شود، او را همانند فرزندان خود می پندارد و به او می گوید که به زبان مادری خودت صحبت کن!:

گور شلاله سن

"محمت!"

اوغلوم!

دانیش دادلی دیلینله،

الینی قوی منیم ایستی قلبیمه،

قوی سندن "یاشار"ین قوخوسون آلیم،

"ائلدار"ین، "سهند"ین عطرینی دویوم.

قوی سنه "ستارخان" سؤیله‌ییم بیر آن،

وقارلی یئریشلی،

آی تورکمان اوغلو!

هدیه ای برای نسیمی

دکتر حسین محمدزاده صدیق که دیوان فارسی و ترکی نسیمی را به شکلی جدید و شیوا و با مقدمات و موخرات متعدد تصحیح و منتشر کرده است، این اثر را به عنوان هدیه ای به شهر حلب و بر سر مزار نسیمی برده است. :

نسیمی!

گتیردیم اؤز دیوانینی

مزارین اوسته.

توپلادیم داغیلان سطیرلرینی،

بیر یئره ییغمیشام غزللرینی.

حلب جنته دونسه، یاددان چیخماز قاراباغ

شاعر حسین دوزگون که غم اشغال قره باغ را به عنوان بزرگترین غم زندگی خود و تمام آذربایجانی ها می داند و از بازگو کردن آن نزد پدر معنوی خود شرمشار بود. از طنین انداز شدن " قره باغ شکسته سی" در محله تورکمان های حلب سخن می‌گوید و از قول پیرمردهای حلب می‌گوید:

... بیر قوجا اوتوردو ایوان اونونده،

دنیانی، وارلیغی سئیر ائدن کیمی.

بیر یئره باخدی او، بیر ده کی گؤیه،

آه چکیب "قاراباغ" اوخودو بیردن.

بورودو سسی

"حلب"-ین "تورکمنلر محله"سینده،

هر یئری، هر یئری.

شاه چکدی قوجا

گؤیلره ساری

دئییردی کی: "حلب جنته دؤنسه، یاددان چیخماز قاراباغ ..."

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید