در قسمت پيشين از سلسله مقالات معرفي رسالات فارسي موسيقي، سي و پنج رساله‌ي موسيقي معرفي شد و اينك به معرفي پنج رساله‌ي ديگر مي‌پردازيم. 
36-4. بحر محيط
ميرزا تقي خان دانش اين اثر را در اواخر سلطنت ناصر الدين شاه تأليف كرده است. نسخه‌اي از اين رساله در دست مشحون بوده است و وي بخشي از مقدمه‌ي آن را به شكل زير نقل مي‌كند:45
«اركان اصلي موسيقي آن دوازده بود كه از شعر صفي الدين حلّي بنمودم و آن ديگر از نغمات و نواهاي باربدي و جز آن نيز مشروح آمده. ليكن و فضل آن راست كه موسيقي امروز احصاء تواند كرد و آنچه گويد با بصارت بود و بر يكان يكان دانا، نه چنان متشاعري كه به تقليد لفظ ششدر به شعر آورد و نر دنداند يا اسب و رخ و پيل در ميا نهد و شطرنج نشناسد يا عطارد و مريخ و مشتري ذكر كند و از فلكيات بي‌بهره باشد و نوا و مخالف و عراق گويد و موسيقي تميز نيارد و امروز كس اين علم به ترتيل و تمامي نداند و اگر يك دو تن دانند بخل كنند و در صفحه‌ي هستي تدوين نيارند و نخواهند كه طالبان فرا گيرند و مرا از مخزن خاص اين گوهر گرانبها به دست است، اينك نثار كنم و از اين شرح كه به حدّ اوفي و اكمل و اتم بازگذارم بر مشتاقين اين علم بزرگ منّتي بزرگ دارم.»

37-4. بحور الالحان
موضوع اين كتاب نسبت «ايقاع» با «عروض» است و بخش عظيم آن پس از ذكر مقدمه‌اي در ايقاعات و شناخت اوزان غزليات سعدي، حافظ، جامي و فرصت شيرازي را در فصول جداگانه و سپس با رباعيات و مثنوي‌ها كه در زمان‌ها و مكان‌هاي مختلف بايد خواند نقل مي‌كند. فصل‌هاي اين كتاب چنين است:
1. نغمه‌ اولي است ز فيض عظيم.
2. مقدمه.
3. غزليات سعدي.
4. غزليات حافظ.
5. غزليات جامي.
6. غزليات متفرّقه.
7. غزليات فرصت شيرازي.
8. رباعيات سعدي.
9. رباعيات حافظ.
10. رباعيات جامي.
11. رباعيات فرصت شيرازي.
12. دوبيتي‌هاي باباطاهر همداني.
13. مثنوي پير و جوان از جدّ مؤلف.
14. مثنوي از وحشي كرماني.
15. مثنوي از انيسي شاملو.
16. مثنوي سعدي.
17. ليلي و مجنون مكتبي.
18. ابوالقاسم كابلي.
19. مولوي.
20. ساقي‌نامه‌ي سعدي.
21. ساقي‌نامه‌ي حافظ.
22. قطعات ابن يمين.
23. مناجات عربي از حضرت علي(ع) .
24. رباعيات فارسي براي مناجات.

38-4. غناء موسيقي
رساله‌ي «غنا و موسيقي» اثر آيت الله شيخ عبدالحسين فاضل بيجاري گروسي از علماي قرن گذشته است.
شيخ فاضل گروسي در سال 1259 در بيجار گروس متولد شده و در 1324 ش. در همان شهر از دنيا رفته است. او در علوم رياضي، نجوم، فلسفه و منطق دست داشت و با زبان‌هاي تركي، انگليسي، عربي و فرانسه آشنا بود و با عنوان «كنوز اللئالي» تفسيري بر قرآن نوشته است و رساله‌اي نيز در «تجويد» و موسيقي قرآن دارد.47
رساله‌ي «غنا و موسيقي» وي به همت آقاي اكبر ايراني در مجموعه‌ي «موسيقي در سير تلاقي انديشه‌ها» منتشر شده است.
نويسنده‌ رساله‌‌ي خود را با اين سؤال شروع مي‌كند كه:
«تغنّي در قرآن چطور است، جايز است يا حرام؟»

و پس از ذكر اخباري در اين باب، به شرح عالمانه‌ي لغات غناء، طرب و ترجيع مي‌پردازد و اخبار طرفين را رو در رو مي‌نهد و نتيجه مي‌گيرد كه:
«. . . در مسأله‌ي غناء، اگر مخلوط به آلات طرب نباشد و به بحر تصنيف و الحان اهل فسق و طرب، كلمات را ادا نكند و در قرائت قرآن و خواندن اشعار قصد لهو و لعب نباشد بلكه قربةً الي الله محض بردن اجر قرائت كند ولو به هر اندازه خوش صدا باشد و تحريك و ترجيع كلمات را ادا كند، عيبي و حرمتي ندارد، بلكه به سبب امر به تحسين صوت و ترجيع و تخرين و تغنّي، رجحاني هم پيدا مي‌كند و ان شاء الله مثاب و مأجور است.»

نويسنده‌، بخش دوم رساله را اختصاص به «لهو حرام» داده است و پس از بحث مستوفي در اين امر، در فرجام سخن مي‌گويد:
«. . . ما دليلي از براي حرمت غناء پيدا نكرديم مگر به قصد لهو و باطل و يا اينكه اساس كلام لهوي و به الحان اهل طرب و معصيت باشد.»48

نويسنده‌ي رساله در بحث خود، برخي از لهو‌ها را نيز كه مقدمه براي شيء مباح يا مستحب يا واجب باشد، مستثني و مجاز مي‌شمارد. مانند تغنّي در عروسي يا عمل رياضت و زورخانه و ميل گردانيدن و كباده‌كشيدن و پازدن و چرخ خوردن و معلق زدن و غيره را به بحث مي‌گذارد و مي‌گويد:
«. . . ظاهر اين است تمام افراد در لهو و لعب است، ليكن از آن طرف دليلي براي حرمت مطلق لهو و لعب در دست نيست، بلكه آن لهو و لعبي كه مقدمه‌ي فعل حرام باشد يا منتهي بشود به فعل حرام،‌آن وقت حرام است.»49 
شيخ فاضل گروسي عقيده دارد كه موسيقي را بايد دو قسمت كرد و قسمتي را كه مباح است از موضوع لهو و لعب خارج ساخت وگرنه بايد قائل به دوگونه‌ي «لهو معقول» و «لهو نامعقول» بود.

39-4. رساله‌ي اذكاريه
يك نسخه‌ي خطي از اين رساله در كتابخانه‌ي ملك (شماره 2/830گ) بر جاي است كه از سوي عليرضا بن حسين بن اسماعيل‌قائني استنساخ شده است و احتمالاً مؤلف رساله همو باشد كه «الادوار» اورموي را نيز در همين مجموعه در سال 1275 اسنتساخ كرده است. 
اثر در آداب خواند آوازها و اذكار و اوراد در منابر و مجالس عزاداري و در ده باب نگاشته شده است. عنوان‌هاي باب‌هاي ده‌گانه چنين است:
1. مقامات و شعبات و آوازات مختلفه.
2. آوازها در چه وقت خوانده شود؟
3. آوازهايي كه پيغمبران مي‌خواندند.
4. در علاج امراض.
5. وحش و طير كه چه آواز مي‌خوانند؟
6. مرثيه‌ي محتشم در منابر.
7. اذكاري كه در پاي منابر خوانده شود.
8. اذكاري كه در گلدسته‌ها خوانند.
9. اذكاري كه دروايش و متصوّفه خوانند.
10.تصنيفاتي كه در مجالس اهل طرب خوانده شود.

رساله با اين بيت آغاز مي‌شود:
راست گويان حجازي، به نوا مي‌گويند،
كه حسين كشته شد از بحر مخالف به عراق.

و با اين بيت پايان مي‌يابد:
كو حسينم، كو حسينم، كو حسينم؟
كو شهيدم، كو شهيدم، كو شهيدم؟


40-4. مجمع الادوار
يكي از سياستمداران محيل و كهنه‌كار دوره‌ي رضاخان موسوم به مهديقلي هدايت و ملقب به مخبر السّلطنه، قاتل ناجوانمرد شيخ محمد خياباني، در سال 1317، رساله‌اي با عنوان فوق چاپ كرد. اين رساله سرقت آشكاري از مطالب «الادوار» اورموي، «شرح الادوار» مراغي و «مقاصد الالحان» و «درّة التّاج» است كه نويسنده با تفاضلي بي‌مايه، همه‌ي مطالب را به خود نسبت داده است. آقاي مهدي ستايشگر در تحليل اين سرقت مي‌نويسد:
«. . . هدايت در حالي كه مي‌انديشد كه ممكن است در تأليف محمع الادوار شهرت‌پرستي انگيزه‌ي او بوده است آن هم با ساز و نواز و يا سوز و گداز مي‌افزايد كه الادوار (اثر اورموي) رساله‌ي مختصري است، شرح و بسطي ندارد! و غالب در نتيجه مؤلف به جداول قناعت كرده است و گرچه او (هدايت) ابتدا چيزي از آن نفهميده، ولي ادوار بي‌چيزي هم نبوده است [!] او، پس از استنساخ شرح ادوار مراغي،‌نسخه‌اي از درّةالتّاج قطب الدين شيرازي و مقاصد الالحان مراغي را نيز يافته، بدان‌ها ضميمه كرده و در مجموع مطالبي گردآورده است كه مجمع الادوار ناميده!»

مخبر السّلطنه به انتهاي كتاب خود ساخته‌اش، چندين صفحه شعر نيز كه خود سروده افزوده است. اين ابيات شايد از بيما‌يه‌ترين نمونه‌هاي شعر فارسي باشد كه چنين شروع مي‌شود:
گر ز ماهور ابتدا خواهي نمود،
راست پنجگاه را ببايد در فزود!

پي‌نوشت‌ها:
45- سه رساله‌ي خطي فارسي، پيشين.
46- مشحون، ص 712- 721.
47- اين رساله در كيهان انديشه (ش 44) چاپ شده است.
48- ايراني،‌پيشين، ص 59.
49- همان، ص 62.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید