علت تفرق و گوناگوني زبان توانمند و سرشار تركي، حوادث تاريخي، شرايط اقليمي و ويژگي‌هاي آوايي بوده است. هيچ‌يك از زبان‌هاي مرده و زنده‌ي جهان به اندازه‌ي زبان توانمند تركي داراي انواع، گونه‌ها، لهجه‌ها و شيوه‌هاي فراوان نيست. هم از اين روي، اگر محمود كاشغري را نخستين زبان‌پژوه شناخته شده بدانيم، بايد بگوييم كه ده قرن است دانشمندان و زبان‌پژوهان پيرامون نوع‌بندي گويش‌ها، لهجه‌ها و شيوه‌هاي زبان تركي اظهار نظر مي‌كنند. اما بايد اذعان كرد كه نخستين بار در سال 1883م. از سوي رادلف (Radolf) براي زبان‌هاي تركي يك شجره‌ي علمي تدوين شد. او زبان‌ها و نيم‌زبان‌هاي تركي را بر اساس پراكندگي اقليمي و ويژگي‌‌هاي موجود آوايي، به گروه چهارتايي بدين‌گونه تقسيم كرد:

1. گروه شمال.

2. گروه غرب.

3. گروه آسياي مركزي.

4. گروه جنوب.

دو زبان تركي ياقوتي و تركي چوواشي در اين تقسيم‌بندي راه نداشت. تنها جين دني (Jean Deny) در «دستور زبان تركي» اين نظريه را پذيرفت و بعدها «ف. كرش»، تركي‌پژوه روس، نظريه‌ي او را بدين‌گونه اصلاح كرد:

1. گروه شمال.

2. گروه شرق.

3. گروه غرب.

4. گروه‌هاي ديگر.

در سال 1916م. «نمث» (Nemeth)، تركي‌پژوه مجارستاني، زبان ياقوتي و چوواشي را يكي گرفت و زبان‌هاي تركي دنيا را به دو دسته‌ي زير تقسيم كرد:

1. تركي گروه «س»،چوواشي و ياقوتي.

2. تركي گروه «ي»، زبان‌هاي تركي به غير از چوواشي و ياقوتي.

او تلفظ حرف «س» به جاي «ي» در آغاز كلمه‌هاي تركي را اساس گرفته بود. مثلا، كلمه‌ي «يومورتا» در تركي چوواشي «سيميردا» و در تركي ياقوتي، «سيميت» تلفظ مي‌شود. در سال 1921م. ساميوليويچ (Samyolivich)، محقق تركي‌پژوه روسي، زبان‌هاي تركي را بر اساس ويژگي‌هاي آوايي تقسيم‌بندي كرد.2 او نيز مانند نمث، ويژگي‌هاي آوايي را در نظر مي‌گرفت و تلفظ حرف «ز» به جاي «ر» در انجام كلمات را مد نظر گرفته بود. مثلا، كلمه‌ي «دوققوز» را در تركي چوواشي «تيخيير» تلفظ مي‌كنند:

1. گروه «ر» و يا گروه چوواشي.

2. گروه «ز» و يا گروه ياقوتي.

مثال براي گروه «ز» - «د»:

1. گروه زبان‌هايي كه كلمه‌ي «آياق» را «آتاق» تلفظ مي‌كنند، مانند تركي ياقوتي.

2. گروه زبان‌هايي كه كلمه‌ي «آياق» را «آواق» تلفظ مي‌كنند، مانند تركي سويوت، تووا، اوران‌ها و غيره.

3. گروه زبان‌هايي كه كلمه‌ي «آياق» را «آزاق» تلفظ مي‌كنند، مانند تركي شور و غيره.

مثال براي گروه «ب» - «ي»، گروه زبان‌هاي تركي كه اين كلمه را «آياق» و «اياق» تلفظ مي‌كنند، مانند تركي تركيه، آذربايجان و غيره.

در گروه زبان‌هاي موسوم به «آياق»، پي‌افزوده‌ي «قان» كه با تغيير آوايي در برخي از زبان‌ها «آن» شده است، جزء بنيادهاي آوايي در برخي از زبان‌ها «آن» شده است، جزء بنيادهاي آوايي شمرده مي‌شد. مثلا، دو كلمه‌ي «قازان» و «يازان» در تركي آذربايجان در ميان برخي از تركي‌زبانان «قازقان» و «يازقان» تلفظ مي‌شود و اين تفرق، خود باعث نوع‌بندي جديدي مي‌شد.

تركي پژوه مجارستاني، ليگتي ( Ligeti) نيز، بر اساس دستور زبان تاريخي به تقسيم‌بندي زبان‌ها پرداخت. به نظر او: 

1. زبان‌هاي گروه غرب، شامل چوواشي، تركي ولگا، تركي تونا، تركي بلغاري، تركي رايج در ميان خزرها.

2. زبان‌هاي گروه شرق، شامل بلغاري جديد، خزر، تركي باستاني هون و همه‌ي زبان‌هاي ديگر غير از گروه غرب.

سپس رامستد (Ramstedt)، تركي‌پژوه فنلاندي، و دانشجوي او، رسنن (Rasanen) به اتفاق در سال 1949 نوع‌بندي جديدي پيش كشيدند:

1. گروه شمال شرق (گروه آلتاي).

2. گروه جنوب شرق (گروه آسياي مركزي).

3. گروه شمال غرب (گروه قبچاق).

4. گروه جنوب غرب (گروه اوغوز).

هم در تقسيم‌بندي رامستد – رسنن و هم در نوع‌بندي ليگتي، تركي چوواشي و تركي ياقوتي به حساب نيامده است.

بسياري از تركي‌پژوهان بعدها زبان تركي را به طور كلي به سه گروه اصلي تقسيم كردند:

1. گروه چوواشي.

2. گروه ياقوتي.

3. گروه تركي.

بر اساس اين تقسيم‌بندي دو تركي‌پژوه روس، مالوف و باسكاكوف، اولي بر اساس سنت زبان ادبي تركي و دومي بر پايه‌ي ويژگي آوايي، هر يك از اين سه گروه را به انواع متفرق ديگري تقسيم كردند. 

از منظر شيوه‌ي مكتوب و مدروس و ادبي زبان تركي، ليگتي مذكور در فوق، پيش‌تر تركي را به سه دوره تقسيم مي‌كرد:

1. تركي باستان، شامل زبان گؤي تورك، اويغوري، قيرقيزي باستان.

2. تركي ميانه داراي سه شاخه است: الف) دوره‌ي تثبيت زبان ادبي تركي اويغوري و پيدايي متون مانوي و بودايي. ب) دوره‌ي زبان ادبي تركي چاغاتاي. ج) دوره‌ي زبان ادبي تركي اوغوزي و قبچاغي.

3. تركي نوين: شامل همه‌ي زبان‌هاي معاصر. 

نوع‌بندي زبان‌هاي تركي تا روزگار ما نيز ادامه دارد. يك تقسيم‌بندي اصلي را مرحوم «ديل آچار» در كتاب باارزش خود در سال 1968م. ارائه كرد.3

نوع‌بندي نسبتا مبسوط و كاملي را نيز مرحوم «فرهاد زينال‌زاده» در كتاب «توركوژيانين اساسلاري» پيشنهاد كرد كه در آن جايگاه زبان تركي آذري نيز لحاظ شده است. طبق نظريه‌ي مرحوم فرهاد زينال‌زاده و بر اساس اين نوع‌بندي، زبان تركي آذري در اين سرزمين سابقه‌اي هفت هزار ساله دارد و نقوش و حجاري‌هاي ديوارهاي غارها و يادمان‌ها و سنگ‌نبشته و كتيبه‌هاي بي‌شماري كه در آذربايجان كشف شده است، نشانه‌هاي مكتوب تاريخ آن بر جاي است. در نوع‌بندي و شناخت جايگاه زبان تركي آذري در ايران، فرضيه‌هاي علمي گوناگوني پيش كشيده شده است. بر اساس همه‌ي اين فرضيه‌ها، زبان «تركي مادر» كه در ماوراي‌تاريخ خفته است، بنياد همه‌ي زبان‌ها، نيم‌زبان‌ها، گويش‌ها و لهجه‌هاي تركي هزاره‌ي دوم و سوم ميلادي بوده است و از دسته‌ي زبان‌هاي «آلتايي و قفقازي» منشعب شده‌اند.

در هزاره‌ي اول ميلادي شاخه‌هاي پربار و متفرقي با نام «زبان تركي» (= توركجه) بازشناخته شده و از آن تاريخ به اين سوي، داراي شجره‌اي مشخص گشته است. 

همان‌گونه كه ديده مي‌شود، در اين نمودار زبان تركي آذري از شاخه‌ي اوغوز و آن هم از تنه «هون غربي» جدا شده است و يادمان‌هاي ذكر شده، منسوب به گذشته‌ي پربار و غني زبان تركي آذربايجان است. 

زبان تركي آذربايجان، زبان كوتاه صائت التصاقي موزون و داراي قوانين آوايي موزيكال ذاتي است. واكه‌ها در اين زبان به دو نوع ثقيل و خفيف تقسيم مي‌شوند و اين ناشي از «قانون بزرگ هماهنگي آوايي» در آن است. اين زبان را در ايران هميشه «تركي» ناميده‌اند و در متون كلاسيك اسلامي تركي، عربي و فارسي نظير ديوان لغات الترك، الادراك، صورة الارض، المسالك و الممالك، مروج الذهب، حدود العالم، نزهة القلوب و غيره گاه آن را آذيه، آذريه، آذي، آسي، آزي و آذري نيز ناميده‌اند.

سازمان‌های فراماسونري تركي‌ستيز صهيونيستي شاهنشاهي در ايران، از كودتاي رضاخان به اين سو، به سركردگي احمد كسروي- دانشمند تبهكار ايراني- تلاش ورزيد كه «آذري» را منسوب به زبان فرضي موهومي بكند كه گويا با فارسي هم‌ريشه بوده است و تا دوره‌ي صفويه زبان همگاني مردم آذربايجان به ‌شمار مي‌رفته است.

مدافعان اين نظريه‌ي كسروي ساخته، تاكنون نتوانسته‌اند دستور زبان و يا تاريخ ادبياتي براي اين زبان فرضي بنگارند و يا حتي كتابي و يا شاعري وابسته به آن كشف كنند و فقط ابياتي چند از تالشي، تاتي، گيلكي و كردي را به اين زبان فرضي منسوب ساخته‌اند.

براساس اين نظريه‌ي باطل، در گذشته تركي‌ستيزي در ايران شتاب داشت. گرچه بدانديشان موفقيت‌هاي نسبي هم به دست آوردند، اما نتوانستند از ميل و علاقه‌ي مردم به حفظ زبان مقدس تركي، اين ناموس ملي آذربايجان بكاهند و حتي يك روستا را هم نتوانستند در آذربايجان از خود بيگانه كنند و از پيكر مام ميهن اسلامي جدا سازند و تقديم پان‌ايرانيست‌هاي صهيونيست كنند.

زبان تركي آذري يا آذري پيوسته بر گويش‌هاي محلي رايج آذربايجان نظير تاتي، تالشي، گيلكي، آسوري، عبراني، ارمني، كردي و غيره تفوق و برتري داشت و در طول قرون و اعصار همه‌ي گويش‌ها و لهجه‌ها و نيم‌زبان‌ها و زبان‌ها را تحت سيطره‌ي خود قرار داد و فراگير شد. مردم آذربايجان توانستند ارزشمندترين متون فرهنگي بشريت را در اين زبان ايجاد و ابداع كنند.

به برخي از اين آثار ارزشمند مي‌توان به كوتاهي چنين اشاره كرد:

1. قوتادغوبيليغ: يا «سعادت‌نامه» كه از سوي يوسف اولو خاص حاجب در سال 448 هـ . ق. در 6645 بيت به نظم در آمده است. اين مثنوي در بحر «متقارب مثمن مقصور» سروده شده است و سرمشق تأليف و تنسيق بسياري از «پندنامه»ها و «سياست‌نامه»هاي تركي و فارسي بوده است. كتاب به تركي سره سروده شده است و در سرتاسر آن فقط 85 لغت عربي با مفاهيم ديني و عرفاني به‌ كار رفته است. از اين اثر ارزنده تاكنون سه نسخه‌ي خطي با ارزش به‌ دست آمده كه كهن‌ترين آن‌ها در سال 818 هـ . ق. استنساخ شده است.

2. نهج الفراديس: در سده‌ي پنجم در شرح احكام ديني و مسايل عرفاني تأليف شده است. نسخه‌هاي خطي به دست آمده از اين كتاب، مربوط به سده‌ي هفتم و هشتم هجري است. كتاب به نثر بسيار زيبايي تأليف شده است و مخزن واژگان آن غني است.

3. عتبة‌ الحقايق: اثر اديب احمد يوكناكي بن محمود در اواخر سده‌ي ششم به نظم درآمده است. اين اثر در 9 باب در شرح احاديث نبوي در فضيلت دينداري و فوايد علم و جوانمردي در بحر «متقارب مثمن مقصور» سروده شده است.

4. ديوان حكمت: اثر خواجه احمد يسوي متوفي به سال 545 هـ . ق. به نظم در آمده است. اثر عارفانه‌ي بسيار با ارزشي است كه تأثير عميقي در تكوين ادبيات عرفاني در تركي و فارسي داشته است. از شعراي فارسي زبان، عطار نيشابوري از او تقليد كرده است. خواجه احمد يسوي، باني مكتب عرفاني «يسويه» نيز هست. 

5. كتاب دده قورقود: داراي دوازده حماسه منظوم و منثور كه نسخه‌ي خطي به دست آمده از آن در سال 446 هـ . ق. استنساخ شده است. از اين حماسه‌هاي مردمي بارها فيلم ساخته شده و آثار متعددي در باب آن‌ها تأليف و تصنيف شده است. «دده قورقود‌پژوهي» اكنون در اغلب دانشگاه‌هاي دنيا در رشته‌هاي «زبان و ادبيات تركي» گرايش خاصي به شمار مي‌رود.

6. قارا مجموعه: اثر عرفاني بسيار ارزنده از شيخ صفي‌الدين اردبيلي كه نسخه‌هاي خطي چندي از آن در كتابخانه‌هاي ايران و جهان موجود است و براي نخستين بار در سال 1378 به جهان علم شناسانده شد. اين مجموعه الگوي تأليف بسياري از متون عرفاني تركي و فارسي بوده است.

و هزاران اثر نظم و نثر كه براي نشر معارف اسلام و تبلیغ مفاهيم قرآني به گنجينه‌ي بي‌نظير «فرهنگ و ادب اسلامي» نثار شده است. 


پي‌نوشت‌ها:

1. نشريه چيچك- خرداد1380.

2. .A.Samyoloviç.El, c. IV. s. 63-956

3. A. Dilaçar. Dil, Diller ve Dilcilik, Ankara, TDK, 1968, s. 84-93.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید