کارت پستال های زیبا ویژه تبریک عید نوروز 92عيد نوروز در اصل يکی از اعياد ترکان ساکنان اصلی فلات ايران است که در دوران‌های کهن پیدایی یافته است و درمقابل جشن اول پاييز‌،که جشن خرمن کوبی و برداشت محصول به حساب می آمد‌، به مثابه‌ی عيد آغاز بهار و نوزايي طبيعت و شروع کشت و ورزميان کشاورزان ساکن اين فلات از سواحل رود سند تا آسيای صغير به شکوه برگزار می شده است. اکنون در میان ما ترکان به «ایل بایرامی»‌نامبردار است. بعدها پارسیان به آن «نوروز» نام دادند.

اين عيد پس از اسلام‌، در ميان مسلمين نيز رواج يافت و حتی از سوی ائمه هدی عليهم السلام درباره‌ی تشريح و آموزش آن حديث‌هايي نقل شده است.

اما در باب تاريخچه‌ی اسطوره آميز نوروز در متون تاريخی و ادبی فارسی و ترکی نظرهای گوناگونی ذکر شده است. که سيری در آنها خالی از لطف نيست. مثلا فردوسی در شاهنامه پيدايش نوروز را به جمشيد شخصيت اسطوره‌ای ايران نسبت می دهد. آنجا که گويد:

چو اين پيشه‌ها از وی آمد پديد

تو گفتی جز از خويشتن را نديد

به فر کيانی يکی تخت ساخت

چخ مايه بدو گوهر اندرنشاخت

که چون خواستی ديوبرداشتی

زهامون بته گردون برافراشتی

چو خورشيد تابان‌، ميان هوا

نشسته بر او شاه فرمانروا

جهان انجمن شد بر تخت اوی

شگفتی فرو ماند از بخت اوی

به جمشيد بر گوهر افشاندند

مر آن روز نو خواندند

سر سال نو هرمز فروردين

بر آسود از رنج دل‌، تن ز کين

بزرگان به شادی بياراستند

می وجام ورامشگران خواستند

چنين جشن فرخ از آن روزگار

بمانده است از آن خسروان يادگار. 1

و اشاره می کند که ديوان سفيد يا ترکان در ازای آزادی خود از اسارت‌، به وی خواندن و نوشتن ياد دادند و اين جشن را نيز بر او شناسانيدند:

به خسرو نبشتن بياموختند

ورا جشن نوروز بسپوختند

 

یعنی ترکان علاوه بر یاد دادن خواندن و نوشتن به پارس‌ها، جشن نوروز را نیز به آن‌ها یاد دادند.

ابن اثير در الکامل التواريخ گويد: ‌«جمشيد در اين روز فرمود برای وی گردونه‌ای ساختند و بدان برآمد و بر هوا شد و به يک روز از دماوند به بابل رسيد.»2

ابوريحان بيرونی درباره‌ی کلمه‌ی «نوروز» اسطوره‌ای ديگر می آورد بدين گونه که: ‌«چون سليمان بن داوود انگشتری خويش را گم کرد‌، شهرياری چهل روز از وی برفت. اما چس از چهل روز انگشتری پيدا شد و سلطنت بدو بازگشت هر کس چيزی گفت و مجوسان گفتند نوروز آمد.»3 البته این جشن، عید ترکان ایران نبوده است.

عمر خيام نيشابوری در اين باب اثر ممتعی زير نام ‌«نوروز نامه»‌ نوشته است. او در آنجا پيدايش نوروز را به کيومرث نسبت می‌دهد و می‌گوید در طول هر سال‌، فروردين چند ساعتی از موقع اصلی تغيير می کند و اگراين ساعت‌ها حساب و کبيسه نشود پس از 1461 باز سال به آغاز اعتدال ربيعی می رسد سال خورشيدی را پايه نهاد و تا سال 421 از شهرياری جمشيد‌، اين دور 1461 سال سپری شد و فروردين به مبدا حقيقی خود بازگشت و جمشيد‌، اين هنگام را دريافت و نوروز ناميد و فرمود جشن ساختند و هر ساله آن را نگاه داشتند.»‌4

عمر خيام نيشابوری به اصلاح تاريخ نيز پرداخت و در دوران جلاالدين ملکشاه سلجوقی ‌«تاريخ جلالی» یا «تاریخ ترکی» بنيان گرفت. اين کار‌، يک بار نيز درعهد غازان خان در تبریز انجام پذيرفت. خواجه رشيدالدين همدانی گويد که وی به جهت علاقه به ضبط تاريخ و تقويم درصدد اصلاح آن بر آمدوکبيسه‌ها را از زمان خلفای عباسی تا عصر خود حساب کرد که420 سال بود و روی هم 9 سال به حساب آورد و سال 692 را به 701 جلو برد و اين اصلاح به ‌«تاريخ غازانی» مشهور شد.5

حمدالله مستوفی درمثنوی ‌«ظفر نامه» اين کار غازان خان وارتباط آن با جشن نوروز را چنين به نظم در آورده است:

دگر چون که شاهی در ايران يکی است

به ديوان تاريخ يک رويه نيست

سر سال هر کس دگرگونه است

 وزان کار اين ملک وارونه است

گروهی هلالی کنند اختيار

گروهی خراجی شماردشمار

گروهی از اين هردوان بگذرد

سر سال از فروردين بشمرد

که نوروز کبرا بود نام آن

زايام کسر است ايام آن

گروهی زاسکندری دم زنند

گروهی حساب ازجلالی کنند

من  اين جمله تاريخ‌ها بفکنم

يکی سازم و  نام خانی کنم

سر سال نوروز و فصل بهار

که باشد شب و روز بر يک قرار

.... در آن سال نوروز بر فصل بهار 

زهجری شده هفتصد و يک شمار

ده و دو زماه رجتب رفته روز

نهادند تاريخ گيتی فروز

يکی گشت درملک ايران حساب

ورا هست «تاريخ خانی» خطاب 6

کلمه‌ی نوروز در گويش پهلوی که زبان فارسی ادامه‌ی آن است، به صورت نوگروذ (Nogroz ) تلفظ می شده است. در زبان عربی هم به شکل ‌«نوکروز» رايج بوده است 7. اين بيت از ابونواس شاعر معروف عرب است:

به حق المهرجان و نوکروز

و فرخ روز ابسال الکبيس 8

در آغاز پيدايي ادب فارسی نيز به ‌«جشن فروردين» و ‌«جشن بهار» معروف بوده است. چنانکه در اين ابيات آمده است:

جشن فرخنده فروردين است

روز باران گل و نسرين است

* * *

بر لشکر زمستان نوروز نامدار

کرده است رای تاختن و قصد کارزار

***

بهار سال غلام بهار جشن ملک

که هم به طبع غلام است و هم به طوع غلام 9

نوروز‌، علاوه بر نام روز اول سال در ادبيات فارسی معانی متعدد ديگری دارد. از آن ميان نام آلت موسيقی و نيز نام پرده‌ای از موسيقی است. منوچهری دامغانی گويد:

نوروز بزرگم بزن‌ای مطرب‌، امروز

زيرا که بود نوبت نوروز به نوروز

و در ‌«نوروزيه»‌ای در ستايش ترکان‌، با اشاره به منشا ترکی اين جشن می گويد:

به راه ترکی مانا که خوبتر گويي

تو شعر ترکی بر خوان مر او شعر غزی

با توجه به اينکه اغلب آئين‌ها و رسوم رايج ميان پارسيان کهن از ترکان باستان و فرهنگ ديرين سال ترکی اخذ شده است‌، پيرامون پيشينه‌ی نوروز و آويزش آن با فرهنگ باستانی ترکی‌، به دنبال پژوهشی گسترده در باب عيد شولن (= شولن بايرامی) و عيدينگون کون (= نوروز) در ماوراء تاريخ در ميان ترکان‌، اکنون بر ما

روشن است که لفظ ‌«نوکروز» گونه‌ای تلفظ فارسی از يئنگوکون (Yengikun) ترکی است که ترکان در آغاز بهار – روز بيست و سوم از ماه موسوم به بوزآی Bozay (= مارس) جشن می ساختند و قرينه‌ی آن جشن شولن بود که در آغاز پائيز آنرا بر پا می داشتند و اين جشن را فارسيان با نام ‌«مهرگان»‌ حفظ کردند. اکنون در روستاهای آذربايجان به اين جشن‌، ‌«شوربا بايرامی»‌ می گويند و در آغاز پاييز بر پا می شود.

دکتر حسین محمدزاده صدیق

منابع

  1. ابوالقاسم فردوسی‌، شاهنامه‌، ج1‌، ص290.
  2. ابن اثير‌، الکامل‌، چاپبيوت‌، ج2 ‌، ص181.
  3. آثارالباقيه‌، پيشين‌، ص 279.
  4. نوروز نامه‌، به اهتمام محمد عباسی‌، تهران‌، 1338‌، ص314.
  5. خواجه رشيدالدين فضل اله همدانی‌، جامع التواريخ‌، ج2 ‌، ص972.
  6. نقل از ‌«گاه شماری» اثر سيد حسن تقی زاده‌، ص297.
  7. برهان قاطع‌، ج4‌، ص2187.
  8. نقل از مقاله مجتبی مينوي در مجله دانشکده ادبيات تهران‌، سال اول ‌، ش3.
  9. ستاره شمال، یادواره‌ی دکتر محمد معین، به کوشش کیانوش کیانی – محمد حسن اصغرنیا.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید