دکتر ح. م. صدیق

قسمت دوم این مقاله تا حرف «پ P » را شامل شد. اینک قسمت سوم آن را در زیر تقدیم می‌کنیم:

اين نشانه در واژه‌هائي كه با واكه‌ی‌ پيشين‌كامي ساخته شده براي نشان دادن صداي «ر R» نوشته مي‌شود‌. مانند‌:

«   »‌: تورك Türk (ك (ش) ـ 1)‌.

«  »‌: بير bir (ت ـ 4) يك‌. در تركي آذري معاصر‌: بير‌.

«    »‌: تنگري Tәŋri (ك (ش) ـ 1) خدا، الله، در تركي آذري معاصر‌: تانری و تاری. دخيل در فارسي‌: تنگري‌.[1]

 

اگر اين صدا در واژه‌هائي با واكه‌ي پسين‌كامي آيد، در هجاي مياني صداي « ر R» نوك زباني و طنين دار را مي‌دهد‌. اين نشانه در آغاز كلمات نيامده است، در ميان و پايان هجاها ديده مي‌شود‌. و اگر در آغاز هجا باشد واكه بر آن مقدم خواهد بود‌. مانند‌:

«  »‌: آرا ara (ك (ب) ـ 1)‌. فاصله‌. در تركي آذري معاصر‌: آرا‌.

«  »‌: بار bar (ك (ش) ـ 9) دارائي‌. در تركي آذري معاصر‌: وار‌. دخيل در فارسي‌: بار در معناي ميوه و بر و بهره و سود و نيز آنچه حمل كنند‌. ريشه‌ي تركي دارد‌.

«   »‌: آریغ arıg (ك (ش) ـ 8) لاغر، فقير، ناتوان‌. در تركي آذري معاصر‌: آريق‌.

 

در واژه‌هائي كه با واكه‌ی‌ پسين‌كامي ساخته مي‌شوند، صداي پيشين كامي، نوك زباني و سايشي «س S» را مي‌دهد‌. در آغاز، ميان و پايان هجاها مي‌آيد‌. مانند‌:

«  »‌: سوب sub (ك (ب) ـ 24) آب‌. و‌ در تركي آذري معاصر:«سو»، دخيل در فارسي‌: آب‌.

در فارسي بسياري از كلمات دخيل تركي با حادثه‌ي اسقاط آواك مواجه شده‌اند و دليل آن كشيده صائت بودن زبان فارسي است و مي‌دانيم كه كلمه «آب» در فارسي با صائت كشيده â تلفظ مي‌شود و اسقاط حرف «s» در كلمه‌ي كوتاه واكه‌ی‌ ( p)sub طبيعي است‌.

«  »‌: ساب sab (ك (ش) ـ 2) سخن، گفتار‌. در تركي آذري معاصر:«ساو» در تركيب «سؤزساو»‌. دخيل در فارسي‌: سخن‌.

«  »‌: تاس tas (ت ـ 13) سنگ‌. در تركي آذري معاصر‌: داش‌. دخيل در فارسي‌: طاس در معناي كاسه‌ی‌ سنگي و سخت‌. به قياس كلمه‌ی‌ «كاس» و «كاسه» نيز ساخته شده است:«طاسات و كاسات» در معناي ظروف سنگي سخت و ظروف غير سنگي و الواح فلزي آمده است‌.

اگر اين آواك در واژه‌هائي كه با واكه‌ی‌ پيشين‌كامي ساخته مي‌شوند بيايد، به صورت () نوشته مي‌شود‌. مانند‌:

«    »‌: سكيز sakiz (ب ـ 24) هشت‌. در تركي آذري معاصر‌: سكگيز‌. دخيل در فارسي «سكا» و «سقه» و «سق»‌. نام ايلي بزرگ از تركان كه به فرهنگ و دانش نامبردار بودند‌. در تركي آذري معاصر‌: واژه‌ی‌ «سقّه» səqqə نيز از نام اين ايل مانده است‌. اين كلمه غير از «سقّا»‌ی‌ عربي است‌. اين نام برروي برخي از كوچه‌هاي تبريز هنوز برجاست‌. خود كلمه‌ی sakiz (= سقّز) نيز با توجه به نشانه‌ی‌ جمع iz ـ در تركي باستان اشاره به نام ايل دارد‌. 

«»‌: ايس is (ك (ب) ـ 8) كار‌. در تركي آذري معاصر‌: ايش‌.

 

نشانه‌ي آواك سايشي زباني ـ دنداني، بي طنين «ش Ş» است‌. در آغاز، ميان و پايان هجاها مي‌آيد‌.

«  »‌: شات şat (ك (ب) ـ 14، ت ـ 5، ب ـ 28) درجه نظامي و جنگي‌. دخيل در فارسي‌: شاه‌. در گويش كويري پهلوي «ساه» تلفظ شده به رئيس چند «ساه»، لفظ «سا آن ساه» sâânsâh (شاهنشاه) اطلاق شده است‌. در اينكه كلمه «شاه» از لفظ «شات» تركي آمده است، شكي نيست‌. از اين رو، ما، در برگردان فارسي، همه جا اين لغت را به «شاه» برگردانديم‌. مي‌توان سير زبانشناسي اين واژه در فارسي را چنين ترسيم كرد‌:

شات ← شاد ← شاذ ← شاي ← شاه

«   »‌: اوكوش üküş (ك (ب) ـ 29) زياد‌. تركي دوره‌ی‌ اسلامي ايراني «اؤكوش» تلفظ شده است‌. اؤكوش‌ حمد: حمد فراوان‌.

«    »‌: ياشیل lı yaş(ك (ب) ـ 17) سبز‌. در تركي آذري معاصر‌: ياشیل‌.

 

 در واژه‌هائي كه با واكه‌هاي پيشين‌كامي تلفظ مي‌شوند در هجاهاي آغازي، مياني و پاياني مي‌آيد‌:

«  »‌: تورك Türk (ك‌. (ش) ـ 1) در تركي ايراني امروز‌: تورك و ترك‌.

«     »‌: әdgüti (ك. (ش) ـ 2) به خوبي، تركي ايراني امروز‌: اييجه، يئيجه‌.

«  »‌: tün (ك‌. (ش) ـ 2) گئجه‌. در تركي ايراني امروز به همين تلفظ‌.

اين نشانه در واژه‌هائي كه با واكه‌هاي پسين‌كامي تلفظ مي‌شوند به صورت () نوشته مي‌شود و در هجاهاي آغازي و پاياني مي‌آيند‌. مانند‌:

 

در هجاهائی که با واکه‌ی پسین‌کامی تلفظ شوند، نوشته می‌شود و صدای تای طنین‌دار می‌دهد.

«  »‌: katığdı (ك‌. (ش) ـ 4) در معناي محكم و سخت‌. در تركي ايراني امروز‌: قاتی qatı و كاتا (خراسان)‌.

«   »‌: tokuz (ك‌. (ش) ـ 2) عدد نُه، در تركي ايراني امروز دوققوز‌.

«  »‌: taluya (ك‌. (ش) ـ 3) دريا، در تركي ايراني امروز و دخيل در فارسي‌: دريا‌.

 

در واژه‌هائي كه با واكه‌هاي پيشين‌كامي تلفظ شوند در هجاهاي آغازي مياني و پاياني مي‌آيد‌. مانند‌:

«  »‌: yeti (ت ـ 49). در تركي ايراني امروز‌: يئددي‌.

«    »‌: kayik (ت ـ 8) آهو‌. در تركي ايراني امروز‌: گئييك‌.

 

اين نشانه در واژه‌هائي كه با واكه‌هاي پسين‌كامي تلفظ مي‌شوند، نوشته مي‌شود و صداي ياي طنين دار مي‌دهد و در هجاهاي آغازي، مياني و پاياني كلمات مي‌آيد‌. مانند‌:

«    »‌: yaği (ت ـ 56، ك (غ) ـ 38) دشمن‌. در تركي ايراني امروز‌: ياغي.

«  »‌: yol (ت ـ 24، ك (غ) ـ 44) راه‌. در تركي ايراني امروز‌: يول.

«  »‌: buyurug (ك (ش) ـ 1) فرمان و فرمانده‌. در تركي ايراني امروز‌: بويروق‌.

 

در همه‌ی‌ واژه‌هائي كه با واكه‌هاي پيشين‌كامي تلفظ مي‌شود، صداي طنين دار دارد كه حاصل تماس نوك زبان به انتهاي دو دندان پیشين پائيني است و صداي «ز Z» مي‌دهد‌. اين نشانه اگر در آغاز لغات آيد، با واكه‌يә ، e ، a ، â همراه خواهد بود‌.

مانند‌:

«  »‌: يوز yüz (ت ـ 52، ك (ب) ـ 33) صد، در تركي آذري امروزي‌: يوز‌.

«  »‌: بوز boz (ك (ب) ـ 32) خاكستري، در تركي آذري امروزي‌: بوز.

« »‌: اوز üz (ك (ب) ـ 1) روي‌: صورت، سمت‌. در تركي آذري امروزي‌: اوز‌.

 



[1] ترك عجمي ولي دري گوي،

  يلواج شناس تنگري جوي‌.  (خاقاني)

 

 لینک قسمت دوم مقاله

لینک قسمت اول مقاله

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید