فاطمه بهرامی صالح
قصه های کچل
این مجموعه که به نام دنیای قصهی بچهها چاپ شده ترجمهی چند افسانه و قصهی فولکلوریک آذربایجان است که قهرمان آنها کچل است . این قصهها در دهی پنجم سدهی شمسی در روستاهای تبریز ، اردبیل ، خیاو ، اخر ، هریس به زبان ترکی آذری ضبط و تدوین شده و سپس استاد آن هارا به زبان فارسی روان ترجمه کرده اند. صمد بهرنگی در مقدمه افسانه های آذربایجان می گوید :کچل یکی از جالب ترین و زنده ترین و اصیل ترین چهره های آذربایجان است . در افسانه های آذربایجان کچل اغلب با وزیرو پادشاه در می افتد و همیشه پس از شکستها و خفتها و گول خوردن های متوالی پیروز می شود و یکهو می بینیم که داماد پادشاه شده و خود به جای پادشاه نشسته و نه نهی پیرش را هم وزیر کرده »(بهرنگی ، دهقان، 1357، 11) دکتر صدیق در مقدمهی کوتاهی که به مجموعه دنیای قصهی بچهها نوشته اند به نقش کچل و تاثیر این شخصیت در ادبیات شفاهی آذربایجان اذعان دارند « کچل در سیمای مثبت خود در ادبیات شفاهی آذری مبارزه با عوامل منفی جامعهی فئودالی گذشته ، موانع سد راه سعادت و راحت مردم و خادمان دین و دولت را به عهده دارد . اغلب در چهرهی عاشقی پاکدل و شوریده حال رویاروی امرا و حکام می ایستد و زیرکانه و با مهارت تا دم وصال می ستیزد» (دنیای قصهی بچهها ، مقدمه )
در این مجموعه چهارده قصه آمده که شخصیت اصلی آنها کچل است . در تمامی این قصهها قهرمان داستان (کچل) از طبقهی پایین است و با مادر پیر خود به سختی گذران زندگی می کند و دوستانش نیز هم چون خود او فقیر یا گدا هستند .اما شخصیت مقابل کچل معمولا پادشاه ، وزیر ، زاهد و... است که به راحتی آنها را فریب می دهد و به بالاترین مقامها می رسد صاحب ثروت و مکنت می شود . در برخی داستانها کچل در نقش یاری کنندهی ضعیفان و مظلومان ظاهر می شود مثلا در داستان کچل و چهل دزد او با دزدان همکاری می کند علاوه بر این که خود مال و ثروت فراوان به دست می آورد قسمتی از این اموال دزدیده شده از تاجران و ثروتمندان را به فقرا و نیازمندان می دهد.در داستان کچل و فرشته طوفان شاهد هستیم که کچل یک ماه به مداوای بچهی زخمی بز می پردازد . زبان این اثر زبانی است مردمی و عامیانه .اصطلاحات و کنایه های عامیانه به زیبایی و متناسب با محتوای اثر و در جایگاه مناسب آورده می شوند .کنایه یکی از طبیعی ترین راه های بیان است که در گفتار عادی مردم جریان دارد ویکی از راه های القای مفهوم به خصوص در افسانه های عامیانه است که مخاطب آن تمام مردم هستند. آوردن این کنایات که از گذشته در زبان مردم جاری بوده اند کمک بزرگی درجهت حفظ فولکلور و زنده نگه داشتن زبان و فرهنگ غنی این مرزو بوم است . قصه های کچل سرشار ازین نوع کنایه هاست در این جا قسمتی از آنها را که برگرفته از کتاب دنیای قصهی بچه هاست ذکر می کنیم .
(به ماه می گفت تو در نیا که من دربیام.« ص3» کنایه از زیبایی) (کچل و گلرخ را دست به دست دادند.« ص6 »آنها را به عقد هم در آوردند) (نه گذاشت و نه برداشت و قضیه را ازسر تا ته برای مردم تعریف کرد«ص8 »تمام مطلب را بدون اینکه به عواقب آن فکر کند بیان کرد ) (پی فرصت می گشتند تا آن را کش بروند «ص10« به دنبال فرصت بودند تا آن را بدزدند) (یکی این بگو یکی اون بگو ، کنایه از حاضر جوابی) (در خانهی مرد باز است«ص12» کنایه از بخشنده بودن ) ( پوست از سرشان می کند،کنایه از مجازات سخت ) ( پای من به گور پدر آدم دروغگو «ص22 »لعنت به پدر کسی که دروغ بگوید) (دق دلش از دست کورها خالی نشده بود، دلش از دست کورها پر بود) همان طور که مشاهده می کنیم تمام کنایهها برگرفته از کنایات رایج در زبان مردم است و زبان فولکلوریک اثر را غنی تر می کند .
دوقلوهای ترک
داستان دوقولوهای ترک از دیگر ترجمه های استاد از زبان ترکی است .با این تفاوت که سایر داستان های را استاد به صورت شفاهی شنیده اند و سپس به زبان فارسی ترجمه کرده اند اما داستان دوقلوهای ترک توسط خانم شاهد اوچوق GAHiT UCuk از نویسندگان نامی ادبیات کودک در ترکیه نوشته شده واستاد آن را از زبان اصلی ترجمه کرده اند. این داستان در سال 1958موفق به دریافت دیپلم افتخار ازهیئت داوران جایزهی هانس کریستین اندرسن ، شورای جهانی کتاب کودک شد.داستان زندگی یک خانوادهی روستایی را به تصویر می کشد .پارلاق و دوراق شخصیت های اصلی داستان خواهر و برادری هستند که همراه با مادر خود زندگی ساده اما پر از شادی و محبت دارند . پدر آنها که مردی دلیر و از مبارزان بی باک است پنج سال است که ناپدید شده و آنها تصور می کنند پدر گرفتار امواج دریاشده و هرگز باز نخواهد گشت . در اثنای داستان شخصی به نام حسن بوغ وارد داستان می شود واز خاطراتی که با پدر دوقولوها (حسن سرجوخه )داشته سخن می گویدو مدتی بعد نامه ای به دست او می رسد که حاوی خبرهایی از پدر آن هاست.... داستان به زبان ساده ترجمه شده است و زندگی روستایی به گونه ای ماهرانه توصیف می شود طوری که خواننده خود را در خانهی دوراق و پارلاق تصور می کند. در کنار زبان ساده و مردمی در قسمت هایی از داستان شاهد تشبیهات زیبا و بهره گیری از زبان ادبی هستیم که در عین زیبایی ساده و مناسب برای کودکان و احساسات و عواطف آن هاست .
نمونه هایی از کاربرد زبان ادبی
² آفتاب با شعاع های زرین هماند سکهی طلایی در اوج قلهی پوشیده از برف کوه بزرگ تر و بزرگ تر می شد و برفها که در عمق سرمای شب یخ بسته بودند مانند الماس جلا می داد....(دوقلوهای ترک ، 87)
² از چشم های حسن بوغ اشک می بارید ، گیسوان نرم و حریری دخترک را نوازش کرد ...(همان ، 93)
ازدیگر نکات مورد توجه داستان فولکلو غنی آن است . اشاره به رسم ورسومات و ضرب المثلها و اصطلاحات عامیانه و اصطلاحات رایج در زبان ترکی از جمله اشاره به غذاهای محلی مانند دورمچ (مخلوطی از نان خشک خیس شده و پنیر) ، اشاره به بازی های محلی ، شرح مراحل مختلف قالی بافی از پشم ریسی تا برپاکردن دارقالی و مسابقهی بهترین قالی و بهترین قوچ ، شیوهی لباس پوشیدن روستاییان و... مضامینی چون : احترام به یکدیگر و به خصوص به بزرگ ترها ، پایبندی به عهد و وفا ، توجه به سنتها و اعتقادات و گرامی داشتن آنها از مواردی است که در داستان شاهد آن هستیم.
نمونه هایی از متن داستان
² شیوهی لباس پوشیدن زنان در روستا: خاله فاطمه دامنش را پوشید، شالش را به کمرش بست ، باشلق ( کلاهی که زنان ترک برسر می گذاشتند) را سرش گذاشت و روسری سفید و درازش را هم روی آن بست ...
² فقط دندان روی جگر بگذارید و منتظر بنشینید ...( دندان روی جگر گذاشتن ، کنایه از منتظر ماندن ) ( دوقولوهای ترک ، 84)
² خاله فاطمه گفت : انسان اگر غذای خام نخورد ، شکم درد نمی گیرد ( ضرب المثل ، اگر اتفاق بدی برای ما می افتاد مقصر خودمان هستیم ) (همان ، 74)
² به من گفت فاطمه مال زیادی که چشم در نمی آورد بروم تا سه ماه برمی گردم ...(داشتن مال زیاد ضرری ندارد) (همان ، 55)
از نکات کلیدی داستان دوقلوهای ترک روحیهی کمک و همکاری است .نویسنده تاکید دارد که در روستا تمام کارها به کمک هم انجام می شود و کسی در روستا تنها نیست وجالب اینکه تمام این کمکها دوطرفه است . از جمله ؛ همکاری همسایهها در توت چینی،درو وخرمن کوبی،تلاش روستاییان برای نجات پارلاق از غرق شدن ، مشارکت بچهها در تمام کارها و تقسیم وظایف ، همکاری بچهها برای گرفتن دزد مرغ کاکل سپید ، همکاری بچهها با حسن بوغ برای پس گرفتن اموال دزدی و مقابله با دزدان و....
² مادر همه چیز به نوبت ! آنها به ما کمک می کنند ، ما هم به آنها ، کارهایمان این جوری بهتر پیش می رود....(دوقلوهای ترک ، 105)
² آفتاب همه جارا گرفته ، تو هنوز خوابی ! در حالی که کارهایمان ، درو وخرمن کوبی به انتظار ماست !
دوراق مثل این که چیزی به خاطرش بیاید فریاد زد :آره پارلاق امروز خرمن می کوبیم ....دایی بوغ هم منتظر ماست ....(دوقلوهای ترک ،
روباه در ضرب المثل های آذربایجان
این مقاله را استاد در سال 1346 نوشته اند و اولین بار در سال 1347 در مجلهی امید ایران در تهران چاپ شده است و قراربود به عنوان مؤخره در کتاب قصه های روباه در سال 1351 منتشر شود که ادارهی نگارش رژیم شاهنشاهی اجازهی درج کتاب را نداد . در ابتدای مقاله استاد به بررسی پیشینهی آتالارسوزی (حرف های پدران و پیشینیان) می پردازد «آذربایجانیان وقتی می خواهند هنگام صحبت مثلی بیاورند اغلب می گویند : آتالاربئله دئیبلر یا ددلربئله دییبلر یعنی پدران چنین گفته اند.در فارسی به آن ضرب المثل ، امثال وحکم ، اقوال سائره و....می گویند. بدین گونه گوییم آتالارسوئزو در زبان آذربایجانی به مجموع امثال وحکم ، کنایات و تعبیرات و اصلاحات گفته می شود » ( متن مقاله )دکتر صدیق اذعان دارند که قسمت اعظم آتالار سوئزوها زادهی روح صاف و بی آلایش بی نوایان شهر و روستاست.سپس به بحث در مورد آتالارسوئزوهایی می پردازند که مربوط به روباه است و در آثار فولکلوریک آذربایجان آمده است یا به صورت ضرب المثل ، تعبیر و کنایه رایج بوده اند و هفتاد و یک آتالارسوئزو را که کلمهی روباه در آنها آمده است بیان می کنند.در ذیل هر آتالارسوئزو ترجمه آن به زبان فارسی و همین طور معادل آن در زبان فارسی آمده است . این مقاله منبع بسیار خوبی برای شناختن آتالارسوئزوهای آذربایجان و همین طور معادل های فارسی آن هاست .
در ذیل چند نمونه از آن آورده می شود.
تولکوچوخ بیلدیگیندن تله یه دوشمور ( روباه از زیرکی اش به تله افتاد )
نظیر فارسی:پهلوان از پرفنی به زمین خورد
تولکو ددهسی خیرینه دال قاشیماز ( روباه به خیرپدرش پشت کسی را نمی خارد)
نظیرفارسی: نخارد کسی پشت من جز ناخن انگشت من
قورد قارنیدان چیخیب تولکو (یا چاققال ) قاریننا دوشمگ ( ازشکم شیر بیرون شد ، رفت توی شکم روباه یا شغال)
نظیر فارسی : از چاله در آمدن و به چاه افتادن
تولکوکیمی هررنگ بویاییر ( مثل روباه به هر رنگی در می آید)
درمورد اشخاص زیرک و مکار و حیله گر به کار می رود.
تولکونو دریسی خاطرینه قاوالار ( روباه را به خاطر پوستش تعقیب می کنند)
نظیر فارسی : دم روباه وبال روباه است.
منابع و مآخذ
آرین پور، یحیی ، (1374) ، از نیما تا روزگار ما ، تهران : زوار
اوچوق ، شاهد ، ( 1389) ، دوقلوهای ترک ، ترجمه حسین محمدزاده صدیق ، تهران : تکدرخت
بهار ، محمد تقی ، (1370) ، بهار و ادب فارسی ، به کوشش محمد گلین
بهرنگی ، صمد و بهروز دهقانی ، (1387) ، افسانه های آذربایجان ، مشهد :مهرصفا
محمدبیگی ، ناهید، (1389) ، رازکاوی ادبیات کودک ونوجوان، تهران : ترفند
محمد زاده صدیق ، حسین ، (1354) ، چیل مایدان ، تهران : رز
----------------- ، (1355) ، دنیای قصهی بچه ها
----------------- ، (1347) ، روباه در ضرب المثل های آذربایجان ، مجلهی امید ایران
محمد زاده صدیق ، ائلدار ، (1381 ) ، مصاحبه های علمی پدرم ، تهران : مؤلف