كتابخانهی وقفی استاد، كتابخانهای است كه بنیانش از سال 1334 شكل گرفت. یعنی از زمانی كه استاد ده سال داشت و با شور و شوقی تمام، كتابهای خود را به صورت مجموعهای ممهور به كتابخانهی شخصی ثبت كرده و در جای مشخصی قرار میداد. بعضی از این كتابها هنوز هم در كتابخانهی وقفی ایشان وجود دارند. نظم و ترتیب یكی از بزرگترین خصایص ایشان است كه حاصل تربیت مادری باایمان، پاكیزه و نظیف است كه امروز نیز برای فرزندان و نوهها الگویی مثال زدنی هستند (عمرشان دراز باد!).
حسین كوچك، كتابها را طبق شمارهی ثبت، منظم كرده و مجموعه را غنیتر میساخت. به نحوی كه بسیاری از هممدرسهایها و نوجوانان علاقهمند، از این كتابخانه كتاب به امانت میگرفتند و حسین، نام ایشان را در دفترچهی مخصوص خودش یادداشت میكرد و برایشان تاریخ بازگشت معین میكرد تا بدین شیوه، كتابها حضور خود را در كتابخانه حفظ كنند و نظم و ترتیب همچنان برقرار بماند.
در مواقعی نیز دوستان از حسین نوجوان راهنمایی میخواستند كه: كدام كتاب را بخوانند و یا اینكه حسین نوجوان خود به دوستان میگفت كه كدام كتاب برای چه كسی مناسب است. تا بدین طریق هر كس كتاب مورد نیاز خود را امانت بگیرد.
یكی از كارهای مهمی كه استاد در سنین نزدیك به 16 سالگی انجام میدادند این بود كه هر كس پس از مطالعهی كتاب، هفتهی بعد میآمد و اهمّ مطالب كتاب را برای بقیهی بچهها تعریف میكرد. بدین ترتیب هركس میتوانست كتاب مورد نیاز خود را بهتر بشناسد و در انتخاب، توفیق بیشتر بیابد. همچنین اگر كسی فرصت نمیكرد كتابها را بخواند با اطلاع از چكیدهی مطالب كتاب میتوانست بر علم خویش بیافزاید. در چنین شرایطی، استاد كتاب دوستان خودش را امانت میگرفت و آن دوست نیز در ازائش كتابی از كتابخانهی كوچك حسین نوجوان به امانت میبرد. حتی در این میان معاوضهی كتاب نیز انجام میشد. آنان با این كارها از منابع محدودی كه در دست داشتند بیشترین استفاده را میكردند. چراكه در آن زمان، خانوادهها از نظر مالی بضاعت چندانی نداشتند و این ابتكار، باعث شده بود كه بضاعتها دست به دست هم بدهد تا همچنان علم بهتر از ثروت باشد.
انجام چنین فعالیتهایی شرایط را برای رشد و رویش كودكی، اهل كتاب و تحقیق پدید میآورد. علیرغم اینكه در طی سالهای متمادی، این مجموعه كتابها به عناوین مختلف دستخوش وقایع محیطی آن روزگاران – مانند حملهی مأموران ساواك و نابودی دستنوشتهها، تحقیقات و كتابهای حسین جوان - قرار گرفت ولی اساس و بنیاد آن همچنان بر جای ماند و هر روز غنای بیشتری یافت. تا آنجا كه امروز در حدود 9000 عنوان كتاب تركی، عربی، فارسی، آذری (آذربایجان)، استانبولی، روسی، انگلیسی و 500 جلد نشریه در كتابخانهی ایشان وجود دارد.
كتاب، از زمانی كه حسین كوچك سواد خواندن و نوشتن پیدا كرد، به معنای واقعی «یار مهربان» او شد. از تأثیر چنین همنشینییی، حسین كوچك نیز نویسندگی و سرودن شعر را آغاز كرد. در سال اول دبیرستان آموزش زبان اوستایی را به صورت خودآموز شروع كرده و در همان ایام، نام مستعار «زرتشتر» را برگزید و كتابهای خود را ممهور به این نام كرد. علاقهمندی وی به زبانهای كهن باعث میشد كه حتی درسهای دبیرستان را به تركی ولی با الفبای اوستایی بنویسد تا بدین طریق تمرینات و مشقهای اوستاییاش را امتداد بخشد. بچههای مدرسه نیز با تعجب هر چه سعی میكردند از نوشتههای او سر در بیاورند نمیتوانستند. بنابراین كتابهای اوستایی و كتابهای مربوط تاریخ كهن ایران جای خود را در كتابخانهی شخصی وی باز كرده بودند. با گذشت زمان، و تسلط وی به زبان و متون اوستایی، همچنین قریحهی شعر و شاعری كه داشت؛ گاثههای زرتشت و هاتهای مربوط به آن را ترجمهی منظوم به فارسی كرده و نام مستعار خود را به «اشاوَن» تغییر داد. دفترچهی دستنویس ایشان مربوط به سال 1345 هم اكنون موجود است. (لازم به ذكر است كه این اشعار لطیف به زودی تحت عنوان «به سرودههای زرتشت» منتشر خواهد شد). در همین ایام مقالاتی نیز در زمینهی تحقیقات اوستایی و نقد ترجمههای اوستایی نوشت و بعضی را در مجلات منتشر كرد كه میتوان به مقالهی «فرشتهی میترا و عید مهرگان» و نقد وی تحت عنوان «.........» اشاره كرد.
طلب و شیفتگی این جوان اهل اقلیم دانایی برای دانستن، آن چنان بود كه كتاب مورد علاقهاش را میجست و میخواند حتی اگر در زیر سنگ بود. مثلاً در سال 1344 كتاب «مسیح باز مصلوب» اثر «فرانتس فانون» به ترجمهی «محمد قاضی» از سوی انتشارات خوارزمی به قیمت 325 ریال منتشر شده بود. وی هیچ وقت در آن زمان چنین پولی برای خریدن این كتاب نداشت و كتابخانهها نیز به دلیل ممانعت رژیم، آن كتاب را نداشتند، ولی وی تصمیم داشت به هر ترتیبی كه شده آن را بخواند. برای این كار دست به ابتكار جالبی میزند. ابتدا به كتابفروشی ابن سینا در بازار شیشهگرخانهی تبریز وارد میشود و كتاب را به عنوان تماشا بر میدارد و چند صفحه از اول آن را میخواند، سپس بقیهی كتاب را در كتابفروشیهای نسرین، شمس، نوبل و... مطالعه میكند تا بالاخره میتواند قسمت اعظم این كتاب را در كتابفروشیها بخواند.
از آنجا كه حوزهی مطالعات و تحقیقات حسین جوان، فراتر از حدود كتابخانهی شخصیاش شده بود و او توانایی دستیابی به بسیاری از كتابها را نداشت لذا در سالهای 1338 تا 1342 او یكی از اعضای دایمی و مراجعین همیشگی كتابخانهی تربیت و ملی تبریز بود. در همین زمانها با ادبیات كلاسیك تركی و فارسی هرچه بیشتر از قبل آشنا شد. اشعار شاعرانی همچون سید عمادالدین نسیمی، سید عظیم شیروانی، شیخ محمود شبستری، خاقانی، دیوان لغات الترك و ... . در این مكان، علاوه بر این، نشریات علمی گوناگون نیز در اختیارش بود.
در كتابخانهی تربیت، آقای «محمد حسین برهانی» - یكی از عالمان و اندیشمندان حكمت و فلسفه- رئیس كتابخانه بود. او- كه حسین جوان را انسانی شیفته و مجذوب كتاب و تحقیق مییابد- تنها به حسین جوان، چندین كتاب را یكجا امانت میداده است در حالی كه دیگران فقط یك كتاب را میتوانستند به امانت بگیرند. مطالعهی این كتابها و آشنایی او در محیط كتابخانه با اشخاصی همچون مرحوم «عبد الصّمد امیرشقاقی» سودای احیای نسخههای خطی را در او پرورده بود. به نحوی كه علاقهمندی به كشف رموز مثنوی گلشن راز شیخ محمود شبستری از آن جمله است. در همان دوران، مرحوم امیر شقاقی، حسین جوان را با دیوان لغات الترك نیز آشنا میكند و در شرح و ادراك لغات و كلمات دشوار، او را یار و مددكار میشود.
شاید بتوان به غیر از خانه و مدرسه، منزلگاه استاد را كتابخانهی تربیت دانست. خانهی او كتابخانه و كتابخانه، خانهی او بوده است. از چنین خانهای جوانی سر بر آورد كه جریان ادبیات سرزمین ایران را روحی دوباره دمید و در روشنگری زوایای تاریك و فراموش شدهای كه در كنج كتابخانهها، گرد غفلت بر آن نشسته بود سهم بسزایی ایفا كرد و در شكلگیری شخصیت و روحیات جوانان این مرز و بوم اثرگذار شد.
در سن 18 سالگی – یعنی زمانی كه موعد كنكور نزدیك شد- رفتن به كتابخانهی تربیت تبریز را تعطیل كرد و باغات محل دانشگاه فعلی تبریز را به عنوان خلوتگاه خویش برگزید تا بتواند خودش را برای كنكور آماده كند و در رشتهای كه عاشق آن بود (ادبیات) قبول شود. و چنین هم شد و به عنوان نفر بیستم كنكور به دانشگاه تبریز راه یافت و مشغول تحصیل در رشتهی «زبان و ادبیات فارسی» شد. بعد از قبولی در آزمون كنكور، به دلیل اینكه در دانشسرا تحصیل كرده بود علاوه بر تحصیل در دانشگاه، در روستای اطراف تبریز به معلمی مشغول شد. در همین ایام به جمعآوری داستانها و ادبیات فولكلور مردم روستا مبادرت ورزید و كتابهایی همچون «قصههای كچل»، «چیل مایدان»، «هفت مقاله» و همچنین مقالاتی چون «روباه در ادبیات و فولكلور»، «قاراآت» از آن جملهاند. او برای این منظور شبها میزبان روستائیان مشتاق میشد و داستانهای ایشان را میشنید و مینوشت. روستائیان نیز- كه ایشان را «آقای مدیر» صدا میزدند- شبها برای تعریف داستانهای خودشان و بیان رسم و رسوماتشان، منزل استاد را مأوای خویش یافته بودند. این دستنوشتهها و مطالعات فراوان و روحیهی مخصوص و نبوغ استاد باعث میشد كه بتوانند در زمینهی ترجمه، تدوین، تألیف، ویرایش و نسخهشناسی دستی از آستین همت بیرون بیاورند. استاد با چنین اندوختهای پس از اینكه توسط ساواك دستگیر و ناچار به تغییر مكان زندگی خود شدند در تهران دورهی جدید فعالیتهای علمی- پژوهشی خویش را آغاز كردند و همچنان كتاب و كتابخانه را مسكن خود كردند. همین امر باعث شد كه ایشان با در اختیار گرفتن یك مغازه در تهران، كتابفروشی تأسیس كنند و در آنجا با اهل قلم و تحقیق اتصال پیدا كنند. ارتباطی كه بیشباهت به همان گردهمآییهای دوران كودكی در كتابخانهی شخصی نبود. توسط همان كتابفروشی (یعنی كتابفروشی دنیای دانش) بسیاری از ناشران با یك جوان پژوهشگر و اهل تحقیق آشنا شدند و استاد توانست بسیاری از تألیفات، تدوینها و ترجمههای خودش را توسط همین ناشران به چاپ برساند.
زمانی كه ایشان كتابفروشی خود را تعطیل كردند كتابهای مرجع و اصیل را به منزل شخصی خود منتقل كردند به نحوی كه خانه و كتابخانهی استاد همیشه با هم بودهاند. ایشان در طی سالهایی كه از خانهای به خانهی دیگر میرفتند با خودشان لشكری از كتابها را به مكانی جدید انتقال میدادند، گویی كه آن كتابها شاگردان و وابستگان ایشان هستند. برای این وابستگان، مكانی و اتاقی در نظر گرفته میشد، اتاقی كه توانایی میزبانی از چند هزار كتاب را داشته باشد. این لشكر بزرگ علم و معرفت، مانند هر لشكری تلفات خود را داشت. در طی اثاثكشیها مقداری از كتابها از بین میرفت، همچنین این كتابها توسط افراد گوناگون به امانت گرفته میشد كه قسمی از آن افراد فراموش میكردند كتابها را بازگردانند. به هر تقدیر، استاد سالیان سال با چند هزار جلد كتاب همصحبت بوده و در این میان كتابهای ارزشمندی را ترجمه، تدوین و تألیف كردهاند.
با گذشت زمان، در سال 1379 ایشان تصمیم گرفتند كه با نزدیك شدن كهولت جسمانی، لشكر علم و معرفت خویش را در شهرداری تبریز اسكان دهند تا در آن مكان، علاقهمندان به كتاب و تحقیق را نصیب و قسمتی باشد. بر این اساس در تاریخ 22/11/1379 نامهای به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تبریز نوشتند. در ذیل مختصری از وقایع آن سالها را به نقل از كتاب «فرجام طرح بنیاد آذربایجانشناسی» نوشتهی خانم مهندس لیلا حیدری میآوریم:
« [استاد] در نامهای به اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر تبریز ، خواستار اختصاص مكانی برای واگذاری و اهداء بیش از هفت هزار جلد كتاب و نسخه خطی نفیس کتابخانه شخصی خویش به زبانهای تركی ، فارسی ، عربی ، روسی ، انگلیسی و ... با خطوط مختلف عربی ، لاتین و سریلیك میگردند تا ضمن نگهداری مطلوب ، آنرا در اختیار علاقه مندان فرهنگ و تمدن آذربایجان و زبان تركی قرار دهند. همین نامه در تاریخ 7/12/1379 به شورای اسلامی شهر تبریز و نیز معاونت فرهنگی استانداری آذربایجان شرقی نیز ارسال میگردد.
مكاتبات دكتر صدیق و ارگانهای ذیربط درباره طرح
• پیشنهاد اولیة طرح
آغاز طرح اولیه ایجاد بنیادی بنام «بنیاد آذربایجان شناسی» را میتوان از زمستان 1379 و به بیان دقیقتر از 22 بهمن 1379 دانست كه تقارن داشت با پیروزی انقلاب اسلامی و اجرای قانون اساسی اسلامی كه با خون صدها هزار شهید آبیاری شده است. در چنین روزی بود كه دیگر حكومت دیكتاتور پهلوی با آن سیاستهای شوونیستی و پان فارسیسیم به زباله دان تاریخ سپرده شده بود و جای خود را به حكومتی برای اعتلاء ادب و فرهنگ اسلامی داده بود. دیگر اسلام اجازه نمی داد زبان یا قوم معیار برتری باشد. انسانها در پیشگاه حضرتش یكسان بودند و نسبت بهم برتری نداشتند الا در تقوی. اگر غیر از این بود خدا السنه را خلق نمی كرد و هرگز آنرا از آیات و نشانه های خود نمی شمرد.
ماجرا از اینجا آغاز میشود كه دكتر حسین محمدزاده صدیق در تاریخ 22/11/1379 در نامهای به اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر تبریز ، خواستار اختصاص مكانی برای واگذاری و اهداء بیش از هفت هزار جلد كتاب و نسخه خطی نفیس کتابخانه شخصی خویش به زبانهای تركی ، فارسی ، عربی ، روسی ، انگلیسی و ... با خطوط مختلف عربی ، لاتین و سریلیك میگردند تا ضمن نگهداری مطلوب ، آنرا در اختیار علاقه مندان فرهنگ و تمدن آذربایجان و زبان تركی قرار دهند. این گنجینه استثنائی ماحصل نزدیک به نیم قرن تحقیق و تفحص ایشان بود که بخاطر اعتلای فرهنگ ایرانی حاضر شدند از آن بگذرند.
همین نامه در تاریخ 7/12/1379 به شورای اسلامی شهر تبریز و نیز معاونت فرهنگی استانداری آذربایجان شرقی نیز ارسال میگردد تا شاید یكی از آنها متصدی انجام چنین امر خیری گردند (پیوست ب).
دكتر صدیق خواستار اعزام نمایندهای به كتابخانه عظیم و گنجینه خود در تهران جهت بازدید و ارزیابی و مذاكره در مورد نحوه انتقال میگردند.
• پاسخ شورای اسلامی شهر تبریز
شورای اسلامی شهر تبریز پس از یكماه بررسی در تاریخ 6/1/1380 در پاسخ به پیشنهاد دكتر صدیق ضمن تقدیر و تشكر از اهتمام و عنایت دكتر صدیق به آذربایجان ، میافزاید: «موضوع انتقال مجموعه ارزشمند مورد نظر و تعیین محلی مناسب برای آن توسط شورای شهر در دست بررسی است و بزودی تصمیمات لازم اتخاذ خواهد شد. بدین جهت آقای اكبر پورخردمند ـ كارشناس كمیسیون فرهنگی ـ بعنوان نماینده این شورا جهت مذاكره و انجام هماهنگی های قبلی معرفی میگردد».
• پاسخ دكتر صدیق به شورای اسلامی شهر تبریز
دكتر صدیق در تاریخ 4/2/80 در پاسخ به شورای اسلامی شهر تبریز كه ظاهراً جلسهای بصورت شفاهی نیز در تاریخ 31/1/80 با رئیس این شورا داشته اند ، پیش نویس اساسنامه تنظیمی خود را برای تأسیس بنیادی جهت اداره كتابخانه وقفی ارائه میدهند تا توسط این شورا بررسی و اعلام نظر گردد. در ضمن آمادگی خود را برای حضور در جلسات احتمالی آتی اعلام میدارند (پیوست ب).
• پاسخ اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر تبریز
اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر تبریز نیز بالاخره پس از سه ماه ، طی نامهای در مورخ 20/2/80 ضمن سپاس از تصمیم ارزشمند فرهنگی دكتر صدیق ، از اقدامات آن اداره كل برای حفظ آثار و نام نیك واقفین كتاب و كتابخانه به شهر تبریز خبر میدهند كه از آن جمله به برپائی نمایشگاه دائمی عكس و زندگینامه و شرح كار خیر و فرهنگی واقفان در محل سرسرای كتابخانه مركزی تبریز اشاره میكنند. سپس دو كتابخانه ذیل الذكر را برای اهداء این كتابها بصورت یكجا یا منفك پیشنهاد مینماید:
كتابخانه مركزی تبریز ؛ دارای مخزن كتب خطی با بیش از 2800 جلد كتاب.
كتابخانه تخصصی ادبیات ؛ در محل مقبره الشعراء با موضوعات متنوع ادبیاتی.
اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامی ، در ادامه خواستار تصمیم گیری نهائی از طرف دكتر صدیق در مورد انتخاب مكان و زمان و نحوة اهداء كتب میگردد (پیوست ب)
• پاسخ دكترصدیق به مدیركل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی
دكتر صدیق در تاریخ 9/3/80 در پاسخ به مدیر كل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ، ضمن ارائه پیش نویس اساسنامه تنظیمی خود جهت تأسیس «بنیاد كتابخانه وقفی» بر مبنای آذربایجان شناسی ، انجام مذاكرات خود با دكتر شكور اكبرنژاد (رئیس شورای اسلامی شهر تبریز) و اداره كل میراث فرهنگی آذربایجان شرقی را نیز اعلام میدارند.ضمناً پیشنهاد میدهند كه آقای مهندس تقی زاده (مدیر كل میراث فرهنگی آذربایجان شرقی) یا نماینده ایشان نیز در مذاكرات دخیل باشند تا نتیجه هر چه زودتر حاصل شود.
• نامه مجدد دكتر صدیق به شورای اسلامی شهر تبریز
در تاریخ10/3/80 دكتر صدیق نامهای به شورای اسلامی شهر تبریز ارسال میدارند كه در آن رئیس شورای شهر تبریز را از پاسخ مدیر كل فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر انتقال كتابخانه شخصی و آرشیو خود به تبریز و واگذاری حقوق و امتیازات قانونی كتب چاپ شده كه بیش از یكصد عنوان احصاء شده و تكمیل و نشر آثار چاپ نشده ایشان و توسعه كتابخانه بر مبنای آذربایجان شناسی و همچنین اظهار علاقهی مدیر كل میراث فرهنگی استان برای همكاری جهت تحقق این نیت خیر ، آگاه میدارند.
ایشان تقاضا میكنندكه این سه نهاد با همكاری مشترك ، اساسنامهای برای تأسیس «بنیادكتابخانه وقفی» و یا هرعنوان دیگر تصویب كنند وكارهای اولیه را به فرجام رسانند.
در ضمن ایشان تأكید میكنند كه شهرهای ارومیه ، اردبیل و زنجان نیز برای انتقال این مجموعه اظهار علاقه نموده اند ولی ایشان تمایل دارند كه این بنیاد در زادگاه خودشان تأسیس شود.
• پاسخ شورای اسلامی شهر تبریز به دكتر صدیق
این شورا طی نامهای در مورخ 26/4/80 اظهار میدارد كه موضوع كتابخانه وقفی در تاریخ 20/4/80 در كمیسیون فرهنگی و امور اجتماعی شورا مطرح و تصمیمات زیر اتخاذ گردیده است:
دكتر سارخانی رئیس وقت دانشگاه آزاد اسلامی ، آمادگی دانشگاه آزاد را جهت پذیرش و حفظ و نگهداری كتابخانه وقفی جنابعالی در محلی مجزا به نام كتابخانه «دكتر حسین محمدزاده صدیق» اعلام میدارند.
آقای بشیری ـ مدیر كل فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ قسمت كتابهای اهدائی مقبره الشعراء و كتابخانه ملی تبریز را برای كتابخانه وقفی پیشنهاد نمود.
• پاسخ دكتر صدیق به شورای اسلامی شهر تبریز
در تاریخ 27/4/80 دكتر صدیق طی نامهای از رئیس شورای شهر تبریز میخواهند كه نظر شورا و پیشنهاد دهندگان به صراحت بیان شود و ترتیبی داده شود كه ایشان نیز در جلسات شركت نمایند. ضمناً تمایل آقای تقی زاده - مدیركل میراث فرهنگی استان - را در كمك به این امر خیر دوباره بازگو كرده و میافزایند: چند تن از معاریف شهر تبریز نیز اظهار داشته اندكه با تأسیس «بنیاد كتابخانه وقفی و مركز پژوهشهای فرهنگی» كتابخانه های شخصی خود را ضمیمه خواهند كرد ، آیا شورای اسلامی شهرتبریز قادر به ایجادچنین بنیادی یا فراهم آوردن تمهیدات تأسیس آن است؟
• مكاتبه دكتر صدیق با مشاور فرهنگی استانداری آذربایجان شرقی
در این نامه كه در تاریخ 14/7/80 ارسال میگردد ، دكتر صدیق ضمن تشكر ، خواستار برگزاری جلسهای جهت مذاكره پیرامون كم وكیف اجرای این امر میشوند. موضوعات پیشنهادی خود جهت مذاكره را بصورت زیر بیان میدارند:
بررسی اساسنامه مركزی كتابخانه وقفی دكتر صدیق و تصویب آن بر اساس ضوابط تأسیس مراكز فرهنگی و اقدام برای موجودیت و رسمیت یافتن مركز.
تعیین محل استقرار كتابخانه و پرسنل و تجهیزات مربوطه.
تنظیم اسناد مربوط به وقف حق التألیفها و حق الترجمه های اینجانب الی الابد به مركز فوق و قطع ید مؤسس و وارث از هرگونه انتفاع و برداشت از درآمد احتمالی فعالیت فرهنگی مركز و اختصاص آن به مصرف در راستای اهداف مركز و تربیت نیروهای متخصص آذربایجان شناسی وتركی پژوهی بعنوان مجموعه ایران شناسی.
بررسی نحوه صورت برداری و تهیه مشروحه ازكتابخانه و نحوه انتقال از تهران به تبریز.
بررسی نحوه نشانه گذاری اسناد و تألیفات ناتمام و نوشتهها و آثار خطی اینجانب و نحوه انتقال و محافظت از آنها در مركز فوق.
اقدام اولیه برای تنظیم آئین نامه داخلی مركز.
در ضمن ایشان میخواهند كه در این جلسه تمام ارگانهای ذیعلاقه از جمله: مدیریت فرهنگی استانداری ، مدیریت ارشاد اسلامی ، مدیریت میراث فرهنگی ، ریاست شورای شهر ، مدیریت هفته نامه شمس تبریز ، شركت نمایند.
• پاسخ دكترصدیق به تماس تلفنی سرپرست بنیاد ایرانشناسی شعبه تبریز
در عصر روز 28/7/80 طی یك مراجعه تلفنی از جانب سرپرست بنیاد ایران شناسی شعبه تبریز مبنی بر اینكه تقاضای مورخ 14/7/80 از طریق پست پیشتاز هنوز به ایشان نرسیده است، صورت میگیرد. دكتر صدیق كلیهی آن مكاتبات را به همراه نامهای دوباره فاكس میكنند.
دكتر صدیق در این نامه متذكر شدهاند «مادامی كه بنیاد ایرانشناسی ، تحت سرپرستی شما ، عزت و احترام و اعتنای به زبان مقدس تركی آذربایجانی و تركی نویسی و تركی پژوهی را منطبق بر قانون اساسی ـ خونبهای هزاران شهید اسلام و انقلاب ـ بالصراحه بیان ندارد ، همكاری با چنین تشكیلاتی عملی خلاف قانون است. این بندهی حقیر كتابخانهی شخصی خود را به جایی وقف خواهم كرد و در محلی مستقر خواهم نمود كه التزام عملی به قانون اساسی ما داشته باشد و اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را نیز بالصراحه در اساسنامه خود بگنجاند و به اطلاع عموم برساند».
در ادامه از ایشان خواستهاند كه رؤسای خود را در تهران توجیه و اجرای این اصل را در منطقه به آنان تفهیم نمایند تا جوانان ما برای یادگیری زبان مادری خود راهی كشورهای خارجی نشده ، تحت تأثیر فرهنگ آنان قرار نگیرند.
ایشان باز تأكید می نمایند كه: میخواهند با اهداء كتابخانهی خود ، بنیاد آذربایجان شناسی در این كشور و در زادگاهشان تشكیل شود. »
در حال حاضر اقدامی برای انتقال كتابخانهی استاد به تبریز صورت نگرفته است ولی ایشان همچنان مصمم هستند كه در همین سالهای اخیر به این امر خیر نایل آیند.
كتابخانهی استاد به چند بخش تقسیم میشود:
1. فرهنگ لغات: مانند لسان العرب (18 ج)، روضات الجنان (8 ج)، الملل و النحل شهرستانی (10 ج)، وفیات الاعیان (8 ج)، معجم البلدان یاقوت حموی (5 ج)، عقد الفرید (3 ج)، نزهت الخواطر و بهجت المسامع عبد الحی بن فخر الدین حسینی (3 ج)، تحقیق فی كلمات القرآن الكریم (6 ج)، واژهنامه شایست و ناشایست، فرهنگ معین، برهان قاطع (5 ج)، فرهنگ لاروس، بریتانیكا (32 ج)، قاموس قرآن، مجمع الفرس، لغت فرس، دیوان لغات الترك، فرهنگ فلسفه، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، فرهنگ آثار و . . .
2. معارف اسلامی: مانند نهج البلاغه (چاپهای گوناگون)، التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، پرتوی از قرآن، تأثیر قرآن بر نظم فارسی، قصص الانبیا فی القرآن، طبقات آیات، قصص قرآن (سورآبادی)، قصهی یوسف (محمد بن طوسی)، احكام القرآن، معارف قرآن در المیزان، شناخت نهج البلاغه، روشهای تحقیق در نهج البلاغه، سیرت رسول الله، التفسیر الكاشف و . . .
3. معارف شیعه: مانند الحدیث (دورهی كامل)، مقتل چهارده معصوم، زندگی دوازده امام، تبیین جامعهشناختی واقعه كربلا، تحلیل حوادث ناگوار زندگی حضرت زهرا (س)، زندگانی ابی عبدالله الحسین، صحیفهی سجادیه و . . .
4. ادیان الهی (یهودیت، مسیحیت، زرتشتی): مانند هرمزد نامه، گاتها، یسنا، مزدیسنا و ادب پارسی، درخت آسوردیگ، یادداشتهای گاثاها، سیری در تلمود، روح آیین پروتستان، انجیل، منتخبی از میشنا و تلمود، مزامیر داود، سیدوریشاریم، سرزمین مقدس و . . .
5. اهل حق (یارستان): مانند شاهنامهی حقیقت، گنجینهی یاری، كلاملار و . . .
6. آذربایجانشناسی: مانند ادبیات اوجاغی، آذربایجان ادبیاتی تاریخی، توركجه حافظانهلر، ایران توركلرینین اسكی تاریخی، آذربایجان دوری مطبوعاتی، آذربایجان طنز روزنامهلری، آذربایجان توركجهسینین نحوی، مكتب ادب، نغمههای ایل قشقایی و . . .
7. ادبیات كلاسیك منظوم و منثور: مانند مثنوی مولوی (فروزانفر و چاپهای گوناگون)، حدیقه الحقیقه سنایی، بوستان و گلستان (غلامحسین یوسفی)، شاهنامه، پنج گنج نظامی گنجوی (وحید دستگردی)، هوپ هوپ نامه، كلیات میرزا علی معجز شبستری، منشآت خاقانی، كلیله و دمنه (مجتبی مینوی)، خمسه خواجوی كرمانی، مثنوی طاقدیس، حیدربابایا سلام (چاپهای گوناگون)، ذخیره خوارزمشاهی، اخلاق ناصری (مجتبی مینوی)، گجینهی سخن (ذبیح الله صفا)، كاروان هند (گلچین معانی)، یادداشتهای دكتر قاسم غنی، اساس الاقتباس، مقامات حریری، آثار الباقیه (ابوریحان بیرونی)، مقدمه (ابن خلدون).
8. ادبیات نمایشی: مانند نمایشنامههای میرزاآقا تبریزی، نمایشنامههای آخوندزاده، ادبیات نمایشی- مذهبی، شبیهخوانی، كهن الگوی ایرانی، تئاتر جمالالدین خوارزمشاه، تیاتر قرن سیزدهم، شناخت نمایشنامهی مدرن، تئاتر معاصر اروپا، كابردهای نمایش و . . .
9. ادبیات داستانی: مانند داستانهای صمد بهرنگی، دن آرام (ترجمه احمد شاملو) و . . .
10. شعر نو: مانند ارغنون (اخوان ثالث) و . . .
11. دیوان اشعار: مانند حكیم فضولی بیاتلی، سید عظیم شیروانی، سید ابوالقاسم نباتی، سید عمادالدین نسیمی، دیوان شمس( فروزانفر، 10 ج و چاپهای گوناگون)، حافظ (چاپهای گوناگون)، سعدی، خاقانی، صائب تبریزی، عطار، خواجوی كرمانی، سنایی، مسعود سعد سلمان، محتشم كاشانی، فرخی یزدی، صفیعلیشاه، بیدل دهلوی، عثمان مختاری، غزلیات نظامی گنجوی، سید محمد حسین شهریار، هیدجی و . . .
12. سفرنامه، تاریخ ادبیات و تذكره: مانند مجالس النفائس، تذكرهی نصرآبادی، تذكرهی ریاض العارفین، تذكرهی شعرای آذربایجان، شعر العجم، تاریخ تذكرههای فارسی، تذكرهی ریاض العلما، تاریخ ادبیات ایران (ذبیح الله صفا)، سفرنامه نایب الصدر شیرازی، آثار البلاد و اخبار العباد، تحقیق ماللهند، مسالك و ممالك و . . .
13. موسیقی: مانند مقاصد الالحان، بحور الالحان، الاغانی، شرح ادوار، سه رسالهی فارسی در موسیقی، تاریخ موسیقی ایران و . . .
14. فلسفه: مانند لمعات الهیه، تاریخ علم و فلسفه، سیر فلسفه در اروپا، تاریخ فلسفه غرب (برتراند راسل)، تاریخ سیر فلسفه در اروپا، دروس فلسفهی آیت الله مصباح یزدی، فلاسفهی شیعه، فلسفهی علم كلام، درسهای اسفار شهید مطهری، كلیات فلسفه، رسائل فلسفی ملاصدرا (جلالالدین آشتیانی)، ترجمه و شرح شهاب الانوار، دروس اتحاد عاقل به معقول (آیت الله حسنزاده آملی)، شرح منطق كبری، شرح منظومه ملاهادی سبزواری (شهید مطهری)، ترجمه و شرح اشارت و تنبیهات ابن سینا و . . .
15. عرفان: مانند نفخة الرّوح و تحفة الفتوح(مؤید الدین جندی)، المصباح فی التصوف (سعد الدین حمویه)، آداب المریدین (شیخ ابو النجیب سهروردی)، مناقب الصوفیهی (قطب الدین مروزی)، منازل السّائرین (خواجه عبدالله انصاری)، انیس الطالبین و عدّة السّالكین، كشف المحجوب (هجویری)، العروة لاهل الخلوة و الجلوة (شیخ علاءالدوله سمنانی)، حكمت الاشراق (شیخ شهاب الدین سهروردی)، عبهر العاشقین (شیخ روزبهان بقلی) و . . .
16. امام خمینی: مانند مجموعه مقالات دومین كنگرهی بین المللی امام خمینی (4 ج)، برداشتهایی از سیرهی امام خمینی، چهل حدیث، سیمای معصومین در اندیشهی امام خمینی، دیوان اشعار امام خمینی، كتابشناسی توصیفی امام، جنگ و دفاع مقدس در اندیشهی امام، سرّ الصلات، در جستجوی راه از كلام امام (16 ج)، حقوق و آزادیهای فردی از دیدگاه امام خمینی و . . .
17. شرح و نقد: مانند شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، كشف الاسرار و عدة الابرار رشید الدین میبدی، شرح غزلهای حافظ (حسینعلی هروی)، حافظنامه (خرمشاهی)، تفسیر حدائق الحقایق (فراهی هروی)، ترجمه و شرح نهج البلاغه (چاپهای گوناگون)، فی ظلال القرآن (سید قطب)، تعلیقات حدیقة الحقیقة (مدرس رضوی)، مولوینامه (جلال الدین همایی)، شرح فصوص الحكم، شرح بر مقامات اربعین و . . .
18. كتابشناسی نسخ خطی: مانند فهرست نسخههای خطی فارسی (احمد منزوی)، فهرست نسخههای خطی كتابخانهی ملی ایران (عبدالله انوار)، فهرست كتابهای خطی كتابخانهی ملی ملك، فهرست نسخ خطی كتابخانهی مجلس شورای اسلامی (تقی دانشپژوه) و . . .
19. زبانشناسی و دستور زبان: مانند دستور زبان اوستایی، زبان و ادبیات پهلوی، حدایق السّحر، نقد و تصحیح متون، درّه نجفی، اساس الصَرف، بدایع الافكار فی صنایع الاشعار، زیباشناسی سخن پارسی، شرح صمدیه، واژهشناسی، مدارالبلاغه و . . .
20. تاریخ (قدیم و جدید): مانند تاریخ عالم آرای صفوی، درّهی نادره، تاریخ جهانگشای نادری، تاریخ تمدن اسلام (جرجی زیدان)، تمدن اسلام، لبّ التواریخ، تاریخ ذوالقرنین، تاریخ دیالمه و غزنویان، تاریخ جنگهای صلیبی، جامع التواریخ، تاریخ 18 سالهی آذربایجان، قیام آذربایجان، بحران مشروطیت، حماسهی ستارخان، تبریز و پیرامون، نهضت روحانیون ایران و . . .
21. تاریخ شفاهی و خاطرات: مانند خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، خاطرات آیت الله ابوالقاسم خزعلی، خاطرات حجت الاسلام دعاگو، خاطرات آیت الله خاتم یزدی، حماسهی شهید اندرزگو، خاطرات شهید اقارب پرست، خاطرات شهید سید محمد واحدی و . . .
22. سیاست: مانند مستشاران آمریكایی در ایران به روایت اسناد، خاندان پهلوی به روایت اسناد، قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ناكامان كاخ سعدآباد، جنبش ملی شدن صنعت نفت، سرنوشت منصور، 57 سال اسارت، فراموشخانه و فراماسونری در ایران (3 ج)، تاریخ سیاسی تشیع، زندگانی سیاسی احمد شاه، ساواك و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، یاران امام به روایت اسناد ساواك و . . .
23. مقالات: مانند مقالات حسینعلی هروی درباره حافظ، مجموعه مقالات نخستین سمینار مطبوعات، مجموعه مقالات مردمشناسی، مجموعه مقالات كنگره نظامی گنجوی در تبریز، مجموعه مقالات كنگرهی شهاب الدین سهروردی، مجموعه مقالات همایش نقد تجدد از دیدگاه سنتگرایان معاصر، مجموعه مقالات نخستین همایش ملی ایرانشناسی (10 جلد) و . . .
24. مطبوعات: مانند راهنمای مطبوعات در ایران، انحصار رسانه، زن در آیینهی مطبوعات، فهرستگان ارتباطات، حقوق مطبوعات، تهاجم فرهنگی در آینهی مطبوعات، بازنگری در ارتباطات، تحلیل انتقادی گفتمان، روشهای مصاحبهی خبری، مطبوعات ارگان و . . .
25. روزنامهها و هفتهنامهها: مانند روزنامهی سهند ضمیمهی روزنامهی اطلاعات (15 سال)، روزنامهی مهد آزادی ویژهی هنر و اجتماع، نبرد ملت، وقایع اتفاقیه، مجلس، ایران، بهار زنجان، ارمغان آذربایجان، شمس تبریز، ندای آذرآبادگان، سینا، و . . .
26. نشریات و مجلات: مانند نقد و نظر، سمرقند، بخارا، دیلماج، آذری، وارلیق، خداآفرین، زیبا شناخت، گوهران، حرفه: هنرمند، نامهی پارسی، نهج البلاغه، كتابخانهی آیتالله مرعشی نجفی، دانشگاه امام صادق، دانشكدههای ادبیات ایران (مشهد، اهواز، كرمان و . . .)، جهان كتاب، پژوهشهای فلسفی- كلامی، مطالعات عرفانی، پژوهشهای قرآنی، فرهنگ و مردم، معارف اسلامی، هفت، مقام موسیقایی و . . .
27. كتابهای كتابخانهی زرتشتر: این بخش، كتابهایی است كه استاد در سنین نوجوانی ممهور به شماره ثبت و نام زرتشتر (تخلص ایشان در دورهی نوجوانی) كردهاند و اكنون در حدود چهل – پنجاه سال از آن زمان میگذرد مانند: دیوان حافظ (چاپ سنگی)، جامع المقدمات (عربی، نسخهی خطی)، گزیدهی اشعار (چاپ سنگی)، محبوب القلوب قطب الدین محمد بن شیخعلی شریف دیلمی لاهیجی (چاپ سنگی)، قصاید و مثنویات پروین اعتصامی (چاپ پنجم 1341)، منطق كبری (نسخهی خطی)، مرآت المحققین شیخ محمود شبستری، ریاض الحكایات (چاپ سنگی)، دستور زبان فرانسه به تركی، سراج المنیر (چاپ سنگی و نسخهی خطی)، آداب الملوك نظام العلماء (چاپ سنگی)، خزان و بهار كاشف (چاپ سنگی)، گنجینهی ادب اردشیر بنشاهی، مرافعهی حیوانات (تركی، چاپ سنگی)، لیلی و مجنون فضولی (چاپ سنگی)، منشآت میرزا سعیدخان (نسخهی خطی).
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا