کتاب «هفت مقاله پیرامون فولکلور و ادبیات مردم آذربایجان»

این کتاب در دکتر حسین محمدزاده صدیق اول بار در سال 1355 چاپ کردند. اینک چاپ جدیدی از آن ارائه می‌شود.

 این كتاب دارای هفت مقاله به شرح زیر است:

1. مقاله‌ی اول «پيرامون حماسه‌هاي دده‌قورقود»‌نام دارد. دكتر صدیق این مقاله‌ها را در سال 1346 نوشته است و اول بار در هفته‌نامه‌ی «هنر و اجتماع» كه تحت امتیاز روزنامه‌ی «مهد آزادی» به صاحب امتیازی مرحوم سید اسماعیل پیمان و مدیریت مرحوم سید جواد پیمان از بنيانگذاران مطبوعات در تبريز انتشار می‌یافت، به چاپ رسانید. نویسنده در آن سال دانشجوی رشته‌ی «زبان و ادبیات فارسی» در دانشگاه تبریز بود. دقت علمی و موشكافانه‌ی این دانشجوی جوان و پژوهنده و مراجعه‌ی وی به منابعی مانند «صورة الارض» اثر ابن حوقل و «المسالك و الممالك» و غیره، امروزه برای ما شگفت‌انگیز است. مخصوصاً استفاده‌ی او از منابع تركی عثمانی و همچنین آمیختن تحقیقات كتابخانه‌ای با مشاهدات و مسموعات خود در روستاهایی كه معلم بوده است، حكایت از نبوغ این جوان محقق دارد. هنوز هم در این موضوع، تحقیقی عالمانه به این گستردگی و جامعیت انجام نگرفته است. دكتر صدیق این مقاله را یك بار هم در دو شماره از مجله‌ی «وحید» كه در تهران انتشار می‌یافت، تحت عنوان «داستان‌های دده قورقود  »‌به چاپ رسانید.

كتاب «دده قورقود » یكی از آثار اسطوره‌ای كلاسیك جهان است كه از آن دو ترجمه‌ به انگلیسی، دو ترجمه به آلمانی، دو ترجمه به روسی، یك ترجمه به ایتالیایی و سه ترجمه به فارسی داریم.

دكتر صدیق در بحث از این كتاب، دورنمایی از زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم و اوضاع روستائیان و قبایل تركان آذربایجان در هزار سال پیش از این را به دست می‌دهد.

قصه‌های دوازده‌گانه‌ی دده قورقود در میان این قبیله‌ها شكل گرفته است و مؤلف سعی كرده است انتساب این قصه‌ها را به آذربایجانی‌ها ثابت نماید.

وی می‌گوید:«قصد از به دست دادن این چشم‌انداز تاریخی، تعيين انتساب «كتاب دده‌قورقود علی لسان طائفه‌ی اوغوزان » به مردم آذربایجان است.» و به دنبال آن می‌گوید:«روایت‌های دگرگون شده‌ی این قصه‌ها هم اكنون در دهات و ولایات كشور ما رایج است.» و یك روایت از دهات «هریس» نقل كرده است.

نویسنده سپس از محتوا و مفاهیم انسانی و نیز از نقش «زن» و «اسب» در این قصه‌ها صحبت به میان می‌آورد:

«و ما در داستان‌ها همزمان با این فداكاری‌های مادران، به ضرب‌المثل بدیع "حق مادر، حق خداست." بر می‌خوریم. محبت‌های بی‌ریا و شكوهمند زن و شوهری، مادر و فرزندی، خواهر و برادری و صداقت دختران نامزد شده،‌ در داستان‌ها ملموس است. زنانی كه در اینجا تصویر می‌شوند، اسب سوار، تیرانداز، جسور، دلیر و رجزخوان و حریف جوی هستند.»

در آخر مقاله یك كتاب به نام «حماسه‌ی دده‌قورقود» نوشته‌ی «آنار» معرفی می‌شود:

«یكی از بزرگترین نویسندگان معاصر، بر اساس مضامین انسانی حماسه‌ها و روایات و افسانه‌هایی كه درباره‌ی «دده قورقود» رایج است، داستانی بلند پرداخته است. داستانی از قهرمانی‌ها، دلاوری‌ها، در به دری‌ها و خلاصه گذشته‌های دور و پر فراز و نشیب مردم آذربایجان . . . »

 

2. مقاله‌ي دوم «سخنان منظوم و ترانه‌هاي بومي آذربايجان» نام دارد. این مقاله نیز مانند مقاله‌ی قبلی، اول بار در هفته‌نامه‌ی «هنر و اجتماع» انتشار یافت. تحقیقات بسیار موشكافانه‌ی دكتر صدیق در این مقاله نشان از آن دارد كه در محافل ادبی آن زمان در تبریز، اساتید برجسته‌ای تأثیرگذار بوده‌اند. در آن سال‌ها دكتر صدیق دانشجوی مرحوم «ادیب طوسی» بود و پیش او «متون منظوم ترانه‌هاي محلي دري» را تحصیل می‌كرد. این مقاله پس از چهل سال هنوز هم در موضوع خود بی‌نظیر است. در چهل سال اخیر هر كس در این موضوع وارد شده است، از این مقاله اقتباس كرده است. جدول‌های تقسیم‌بندی ترانه‌های عامیانه كه در این مقاله داده شده است، از ارزش و اعتبار علمی كه حكایت از تحقیق و پژوهش جانفرسا دارد، برخوردار است.

این مقاله سه قسمت دارد: 1- سرودهای سایا. 2- ترانه‌های ایام مخصوص. 3- دوزگی‌ها. و در هر یك از این سه قسمت، بحث‌ها و استنتاجات جالبی دیده می‌شود كه برای علاقه‌مندان به فرهنگ عامه قابل استفاده می‌باشد.

 

3. مقاله‌ي سوم «افسانه‌هاي محلي آذربايجان نام دارد. دكتر صدیق این مقاله را اول بار در سال 1346 در مجله‌ی «خوشه» كه به سردبیری «احمد شاملو» و در تهران انتشار می‌یافت به چاپ رسانید. نگاه بسیار دقیق و موشكاف وی به بررسی افسانه‌های محلی آذربایجان XE "آذربايجان"  در دوره‌ی جوانی،‌ امروزه برای ما جالب و اعجاب‌انگیز است. با توجه به این كه وی در این سال‌ها در پیش مرحوم دكتر عبدالامیر سلیم «متون پهلوی» و «اوستا» را تحصیل می‌كرد و همچنین دانشجوی فعال دكتر ماهیار نوابی در «فارسی باستان» بود، گرایش قابل تحسینی به مطالعه‌ی تطبیقی افسانه‌های محلی آذربایجان با اساطیر اوستایی داشت و نظرات جالب توجهی در این زمینه‌ها داده است. دكتر صدیق در آن سال‌ها معلم روستاهای «خانقاه» و «مهرام» از توابع شهرستان «هریس» بود و این افسانه‌ها را چنان كه خود اشاره كرده، از زبان اهالی آن روستاها گردآوری می‌كرد.

بعد از صادق هدایت، این اولین بار است كه من می‌بینم از افسانه‌های محلی برداشت‌ها و استنتاجاتی عمیق و بر پایه‌ی تفكرات علمی به زبان فارسی منتشر می‌شود. البته آقای امیرحسین آریانپور هم زمانی در مجله‌ی «سپیده‌ی فردا» بعضی بحث‌های كوتاه از افسانه‌ها كرده است. همچنین صمد بهرنگی گفتار كوتاهی در این زمینه دارد. ولی دكتر صدیق ذره‌بین خود را ریزتر می‌كند و هسته‌ی اصلی افسانه‌‌ها را بیرون می‌كشد و نقش و شخصیت هر یك از بازیگران و موجودات و قهرمانان آنها نظیر اژدها، آهو، كبوتر، مار، روباه، گرگ، شیر، خروس،‌خرس، اسب، پیرزن جادوگر، دیو، درویش، كچل و غیره و غیره را بازگو می‌كند. مثلاً درباره‌ی كبوتر می‌گوید:

«كبوتر به طور كلی در افسانه‌های چهار چهره‌ی متضاد دارد: یا در اصل دیوی و جادوگری است كه جلد كبوتر می‌گیرد و با حرف و حركاتی قهرمانان را گمراه می‌كند و یا خدمتكار آنان است باز با همان شخصیت، یا آن كه یاور و دلسوز قهرمانان است كه پیوسته در روی درختها و تخته سنگها سر راه او سبز می‌شود و به زبان انسانی او را از خطرات احتمالی آگاه می‌سازد. یا درمان دردش را می‌گوید و از زیر بال خود برگی یا پری می‌اندازد كه شفابخش است و خواص بسیار دارد. تصویر سوم دختر پری‌یی است كه در باغی با قهرمان آشنا می‌شود و برای پیروزی به او یاری می‌كند. و وقتی هم یك انسان است كه برای نجات و فرار از ظلم همچنان خود به جلد كبوتر درمی‌آید. زمانی هم این كبوتر،‌ جان و عمر دیو را در خود نگه داشته است و با كشته شدن وی، دیو نیز از بین می‌رود.»

این استنتاجات البته به آسانی به دست نیامده است. محصول سال‌ها تحقیق و گردآوری افسانه‌‌‌های محلی و تدوین و تنظیم آن‌هاست كه مؤلف از این افسانه‌ها بعدها مقدار كثیری را در مجله‌ی «خوشه» و در دو جلد «قصه‌های روباه» و «قصه‌های كچل» چاپ كرده‌اند. ما چشم به راه انتشار دیگر جلدهای آن هستیم. این مقاله، عمیق‌ترین و ارزشمندترین مقاله‌ی كتاب «هفت مقاله» است. ایشان در پایان مقاله نوشته‌اند:

« . . . پیداست كه تحقیق و بررسی و تدوین افسانه‌های عامیانه تا چه حد باید عاجلانه و به بایستگی انجام پذیرد تا بتوان آن‌ها را دستموزه‌ای سالم در تدوین تاریخ اندیشه‌ها و اجتماعات قرار داد.»

 

4. مقاله‌ی چهارم گفتاری كوتاه با عنوان «ادبیات عاشیق‌ها» است. این مقاله را دكتر صدیق اول بار در مجله‌ی «پیام نوین» و در سال 1347 چاپ كرد. و ظاهراً اول بار املای «عاشیق» را رایج كرد كه نام عمومی نوازندگان دوره‌گرد آذربایجان  است و با كلمه‌ی «عاشق» به معنای دلداده متفاوت می‌باشد. اطلاعات علمی و مبسوط وی در مورد ادبیات شفاهی آذربایجان در سنین جوانی، امروزه مایه‌ی اعجاب ماست.

 

5. مقاله‌ی پنجم «ادبیات عامیانه‌ی مردم تركمن صحرا» نام دارد كه اول بار در سال 1347 در مجله‌ی «خوشه» چاپ شد و بعضي را به هوس فیلم‌سازی و سناریونویسی از «صحرا» انداخت. از جمله مرحوم «نادر ابراهيمي» كه مؤسسه‌ي «ايران پژوه» را تشكيل داد و از دكتر صديق دعوت كرد كه براي تهيه‌ي فيلم سريالي از زندگي تركمن‌هاي خراسان با وي همكاري كند. و ايشان با سفر به ميان تركمن‌ها و تركان خراسان، سفرنامه‌اي نوشتند و به «ايران پژوه» تحويل و نزديك يك سال همكاري خود را با آن مؤسسه ادامه دادند.

دكتر صدیق این مقاله را با همراهی دوستش «یوسف آزمون» نوشته است. یوسف آزمون یكی از دوستان پژوهشگر دكتر صدیق بود كه از میان قوم توركمن برخاسته است و در سال 1358 هر دو به اتفاق، نزد پرفسور دكتر محرم ارگین در دانشگاه استانبول XE "استانبول"  دانشجوی دكتری شدند. دكتر آزمون پایان‌نامه‌ی خود را در موضوع «دیوان مختوم‌قلی» و دكتر صدیق در موضوع «رساله‌ی اخلاقیه‌ی میرزا آقا تبریزی» نگاشتند.

مقاله‌ی حاضر را وی با استفاده‌ی از مقاله‌ی دوست تركمنش كه به زبان تركی استانبولی و در آنكارا منتشر كرده بود، نوشته و اول بار در سال 1347 انتشار داد.

 

6. مقاله‌ی ششم، به «پيرامون برخي مواد فولكلور در دهات اطراف هريس» پرداخته است. اين گفتار، تك‌نگاری جالبی از فرهنگ عامه‌ی روستاهای «هریس» در آن سال‌هاست كه نویسنده‌ی ما در نوجوانی، آبادی‌های آن منطقه را وجب به وجب گشته و دو سال در آبادی «خانقاه» و سپس در آبادی «مهرام» معلم روستا بوده است.

وی در این مقاله از آداب و رسوم رایج میان مردم و برخی باورهای خرافی آنان، سوگندها، دعاها، نفرین‌های عوامانه، آثار تاریخی و غيره با هدف پژوهش‌های جامعه‌شناسی سخن گفته است.

 

7. مقاله‌ی هفتم، «محمد باقر خلخالي و مثنوي ثعلبيه» نام دارد كه پژوهشی عالمانه درباره‌ی زندگی، آثار و افكار «ملامحمد باقر خلخالی» است. این مقاله را دكتر صدیق اول بار در سال 1346 و در شماره‌های متعدد ماهنامه‌ی ادبی «ارمغان» كه در تهران انتشار می‌یافت و ادامه‌ی آن را در همان سال در هفته‌نامه‌ی «امید ایران» كه آن هم در تهران منتشر می‌شد، تحت نام «روباه‌نامه» چاپ كرد. این مقاله نمونه‌ی كامل تحقیقی درباره‌ی یك شخصیت ادبی و یك اثر ادبی كلاسیك است. بعد از انقلاب هر كس درباره‌ی مرحوم ملامحمد باقر خلخالی پایان‌نامه و یا مقاله و كتاب نوشت، از این مقاله بهره‌مند شد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید