این کتاب که در 112 صفحه در قطع رقعی توسط نشر یاران به چاپ رسیده است شامل شرح احوال و شعر سه تن از شاعران ترکی سرای همعصر صائب تبریزی است که کم و بیش در سبک و شیوه از وی پیروی کرده اند. در پیشگفتاری که در ابتدای کتاب آمده، چنین نگاشته شده است:
«در تاریخ کشور ما، دوران صفویه، اوج شکوفایی ادبیات ترکی به حساب میآید. شاه اسماعیل صفوی خود با تخلص ختایی شعر میگفت. هم به شیوهی اشعار بومی هجایی به سبک عاشیقها و هم در اوزان عروض، دیوان مهمی دارد. در دربار او چهار صد تن شاعر فعالیت میکردند.حبیبی ملک الشعراء دربار وی نقش قابل توجهی در هدایت این شاعران به شعر صوفیانه و مذهبی داشت. در دربار او و در دربار شاه تهماسب صفوی مدایحی که از سوی شاعران سروده میشد، در مناقب امامان شیعه و اولیا و بزرگان طرائق صوفیه بود. و اگر هم شاعران شاهان صفوی را مدح میکردند، به دلیل اعتبار معنوی و گرایشهای دینی آنان بود که اغلب همگی را کلب آستان امامان مینامیدند. غریبی شاعر دربار شاه تهماسب دیوانی در مناقب امامان و اولیاء الله ترتیب داد.
گذشته از شاعران رسمی، چندین صد قۏپوزنواز که آنان خود را «عاشیق» نامیدهاند، مورد توجه دربارهای صفوی بودند که در ایجاد روحیهی سلحشوری در مریدان صفویه و به نظم کشیدن منظومههای حماسی، رزمی، قهرمانی، غنایی و تغزلی نقش مهمی را در تاریخ ایفا کردند. مانندعاشیق قربانی در عهد شاه اسماعیل و عاشق عباس توفارقانلی در زمان شاه عباس که آثارشان از گوهرهای گرانبهای ادبیات عاشیقی به شمار میرود.
در این روزگار، شعرای دربار، علاوه بر ترکی، به فارسی نیز شعر میگفتند. مانند فضولی و صائبتبریزی که هر کدام دیوانی بزرگ از اشعار فارسی خود ترتیب دادند. افتخار ایجاد و ابداع سبکی نوین در شعر فارسی نیز که بعدها معروف به «سبک هندی» شد، نصیب این دو سخنگوی برجستهی آن روزگار است که توانستند شعر فارسی را به شاخهی تعلیمی آن سوق دهند و مضمونپردازی و معناگستری در شعر را همگانی سازند.
صائب تبریزی که صد و بیست هزار بیت شعر فارسی ساخته است، دیوانی ترکی نیز دارد که آن را تذکرهنگاران بیست هزار بیت نوشتهاند. در این کتاب سه تن از شاعران ترکیسرای همروزگار وی را معرفی میکنیم که کم و بیش پیروی از او کردهاند.»
در ادامه، فصل آغازین کتاب به «تأثیر تبریزی» اختصاص دارد که استاد، مطلب این فصل را چنین افتتاح کرده اند:
«تأثیر تبریزی کیست؟
میرزا محسن تأثیر تبریزی یکی از ترکی سرایان عصر صائب است. نصرآبادی در تذکرهی خود[1]،حزین در تذکرةالمعاصرین[2] و مرحوم مدرس در ریحانةالادب[3] از او یاد میکنند.[4] او مدتی حکومت یزد را در دست داشت. علاوه بر اشعار ترکی، دارای هفت مثنوی بلند و دیوان قصاید و غزلیات فارسی نیز است.
در فارسی و هم در تركی، وی به گونهای پیرو صائب است.
تأثیر در جایی گوید:
حاذق نبض سخن در همهی عالم نیست،
به جز از صائب و تأثیر که از تبریزند. (دیوان تأثير/463)[5]
او در دیوان فارسی بسیاری از غزلهای صائب را استقبال کرده است و در برخی از مقطعها نیز، خود به این، اشارهها دارد. مانند:
بود در عرصه اگر حضرت صائب، تأثیر،
قدر پوشیده نمیماند سخنهای مرا. (دیوان تأثیر/232)
شعر تأثیر گر آن است که صائب فرمود:
جای حرف است که گویند سخنور ما را. (دیوان تأثیر/ 262)
در سخن عذر مرا تأثیر صائب خواسته است:
سرمهی گفتار شد چشم سخنگویش مرا. (دیوان تأثیر/286)
جواب آن غزل است اینکه فکر صائب گفت:
به بحر، کشتی من آشناست همچو حباب. (دیوان تأثیر/300)
تأثیر همنواست به صائب در این غزل،
هر چند پردههاست مخالف، نوا یکی است. (دیوان تأثیر/363)
جواب آن غزل صائب است این، تأثیر،
که همچو نامهی سربسته است هر سخنش. (دیوان تأثیر/591) ..... »
[1] چاپ تهران، ص119.
[2] چاپ سنگی، ص98.
[3] ج1، ص197.
[4] مرحومان تربیت و حاج حسين نخجوانی نیز هر کدام مقالهای پژوهشی در شرح احوال وی نوشتهاند: تربيت، محمدعلی. مجلهی ارمغان، سال 12، ص 161ـ 171./ نخجوانی، حاج حسین. مجلهی دانشکده ادبیات تبریز، سال 1، ص 47ـ52.
[5] تأثير تبريزی، میرزا محسن. دیوان، به کوشش امین پاشا اجلالی، تهران، 1374.