در روز چهارشنبه 90/8/25 به دعوت مدير انجمن ادبي امير كبير (اراکی های مقیم تهران)، استاد در همايش ماهانهي آن انجمن در سالن دانشكدهي فني دانشگاه تهران حضور يافتند و در معرفی حكیم ملامحمد فضولی شاعر و عارف بزرگ جهان اسلام در قرن دهم سخنرانی كردند. انجمن امیر كبیر كه در سال 1349 ش. از سوی اراكیهای مقیم تهران تأسیس شده است، در آخرین چهارشنبهی هر ماه شمسی بدون وقفه جلسات شعر و موسیقی و سخنرانی تشكیل میدهد. سخنرانی نیم ساعتهی استاد برای حاضرین بسیار آموزنده و جالب افتاد. به گفتهی برخی از جوانان حاضر در همایش «سخنرانی علمی استاد، فضای حاكم فكاهیخوانیهای بیمزهی حاكم بر همایش را در هم شكست.»
استاد در سخنرانی خود ضمن گرامیداشت عید غدیر خم، در آغاز سخن دو بیت از حكیم سید ابوالقاسم نباتی در شأن و منزلت حضرت علی (ع) را خواندند:
منیم عالمده سلطانیم علیدیر/ منیم میر جهانبانیم علیدیر،
اگر هر كیمسهنین بیر یاری وارسا/ منیمده جان و جانانیم علیدیر.
سپس گفتند:
«من امشب بنا دارم شخصیتی دورانساز در تاریخ اندیشهی جهان اسلام و ایران را به شما معرفی كنم و احتمال میدهم برای بسیاری از شماها تازگی خواهد داشت.
این شخصیت كسی نیست جز محمد بن سلیمان فضولی بیاتلی متوفا در 990هـ . كه در فلسفه، كلام، عرفان، شعر، طب، نجوم، ریاضی و موسیقی ید طولایی داشته است و جزو نوادر روزگار خود به شمار میرود و در تاریخ اندیشهی اسلامی نقشی فراتر از اندیشمندانی چون ابن رشد، فارابی، ابن سینا، خواجه نصیر، ابن عربی و جز آن داشته است.»
استاد سپس اشاره كردند كه فضولی به سه زبان عالم اسلام یعنی تركی و عربی و فارسی آثار ماندگاری آفریده است و یكایك 17 اثر باز مانده از او را به كوتاهی معرفی كردند. سخنان استاد در معرفی آثار فضولی به تفصیل در مقدمهای كه در كتابهای فضولی نوشتهاند، آمده است. آثاری كه استاد از فضولی تاكنون تصحیح و چاپ كردهاند به قرار زیر است:
دیوان تركی فضولی (انتشارات اختر)
دیوان فارسی فضولی (انتشارات یاران)
لیلی و مجنون (انتشارات اختر)
بنگ و باده (انتشارات یاران)
رند و زاهد ( انتشارات تكدرخت)
سفرنامهی روح (انتشارات تكدرخت)
چهل حدیث ( انتشارات بنیاد بعثت)
برای استفاده بیشتر، چكیدهی مقدمهای را كه استاد بر كتاب «رند و زاهد» نوشتهاند در زیر میآوریم:
حكیم ملا محمّد فضولی و آثارش
شخصیّت فضولی
مولانا حكیم ملا محمّد فضولی، شاعر و اندیشمند والاجای شیعه (م ـ 990 هـ.) در تاریخ ادبیات اسلامی، شخصیّتی مستثنی دارد. متفكّر و شاعر سه زبانهای است كه تأثیر عمیقی، بویژه در تاریخ ادبیات تركی آذری بر جای نهاده است. نام او محمّد، نام پدرش سلیمانبود. گفته شده كه در سال 910 هـ . در خانوادهای شیعی مذهب و آذربایجانی، در جوار مرقدسیدالشّهدا، در كربلا به دنیا آمده است. با وجود اینکه نام و یاد او در چندین تذکره ذكر شده،[1] امّا از كودكی و كیفیت تحصیلاتش آگاهی چندانی نداریم. در جوانی لقب «ملا» گرفته و مشهور به ملافضولی بوده است. علوم عربی را نزد عالمی به نام رحمت الله و علوم ادبی را نزدحبیبی، ملكالشعراء دربار شاه اسماعیل ختایی آموخته است. و نیز، با دختر رحمت اللهنامی ازدواج كرده و پسری فاضل و شاعر با تخلّص فضلی داشته است.
لقب «ملا» نشانهی كلامی بودن وی، و لقب «حكیم» بیانگر رویكرد او به فلسفه و حكمت است. به دیگر سخن، حكیم ملا محمّد فضولی مانند ابوعلی سینا و بیشتر از او، توانست كلام و فلسفه را به گونهای آشتی دهد و راه سوّمی را در حكمت اسلامی بگشاید كه بعدها از سوی حكیم ملا عبدالله زنوزی دنبال شد.[2]
از سوی دیگر، وی شاعری اندیشمند است و در شعر تركی، ید طولایی دارد. در مقدّمهی دیوان تركی خود میگوید:
«عِلم سیز، شعر اساسی یوخ دیوار اولور و اساسسیز دیوار، غایتده بیاعتبار اولور».[3]
یعنی:«شعر عاری از دانش همچون دیواری بیبنیان باشد و دیوار بیبنیان را سرانجام اعتبار نشاید».
در همانجا، از تحصیل علوم عقلی و نقلی و پرورش استعداد شعری خود با دانش و معرفت سخن میگوید و اعتقاد دارد كه: «شاعری، از الطاف الهی است كه نصیب برخی از اولاد آدم میشود.» و شاعری را نوعی عبادت میشمارد.
استعداد سرشار و بینظیر او، نقش عظیمی در دگرگونسازی ادبیات تركی آذری داشته است. و میتوان گفت، نقشی را كه نظامی در شعر فارسی ایفا كرده است، او در تاریخ شعر تركی دارد. از روزگار خودش تا قرنها بعد، بسیاری از شاعران نامآور تركیسرا تحت تأثیر آثار او به خلاقیت شعری پرداختهاند و نظیرهسازی و تضمین بر بسیاری از آثار او را بر خود افتخار شمردهاند. مانند: باقی (شاعر معروف عثمانی)،خیالی، نائلی، قوسی تبریزی، صائب تبریزی، ندیم، شیخ غالب، سید عظیم شیروانی،میرزا علی اكبر صابر و دیگر شعرای تركیآشنای ایرانی که بر آثار او نظیرهها ساخته و او را «استاد الشّعرا» نامیدهاند. به نظر یكی از فضولیپژوهان، وی در آفرینش شعری تحت تأثیر هیچ شاعری قرار نگرفته است و سرایندهای دارای شایستگی مستثنایی است.[4] آثار او در دورهی قاجار، در مكاتب و تكایای كشورمان تدریس میشده است. نسخههای خطّی كلیات آثارش در كتابخانههای ایران نظیر كتابخانههای آستان قدس رضوی، مجلس، ملّی، دانشگاه تهران، كتابخانهی مرکزی تبریز و جز آن محفوظ و مضبوط است.
آثار باقی مانده از فضولی را میتوان به ترتیب زیر برشمرد:
آثار عربی
دیوان عربی مولانا فضولی، در مقدّمهی دیوان تركی و فارسی خود، از دیوان عربیخویش یاد میكند. در تذكرهی صادقی افشار نیز از دستنویس كلیات فضولی كه صاحب تذكره، آن را رویت كرده و دیوان عربی وی را در آن دیده، سخن به میان آمده است. بخشی از این دیوان را ی. ا. برتلس، متسشرق روسی، در مجموعهای غارت شده از كتابخانهی بقعهی شیخ صفی در اردبیل كه هماکنون در پتروگراد (لنینگراد سابق)محافظت میشود، یافته و منتشر کرده است كه شامل یازده قصیده در نعت و مدححضرت محمّد(ص) و حضرت علی(ع) است. طولانیترین این قصاید 63 بیت و كوتاهترین آنها 21 بیت دارد. به نظر برتلس،[5] در این قصاید، تأثیر عمیق عمادالدین نسیمی شروانی، شاعر عارفِ حروفی مسلك ابتدای قرن نهم آذربایجان، به روشنی مشهود است.
فرجامین چاپ نسبتاً منقّح دیوان عربی فضولی از آن عبداللطیف بندر اوغلو است. او همانند محمّد طنجی، استاد سابق زبان و ادبیات عربی دانشگاه آنكارا، توانسته است اشتباهات و اغلاط املایی موجود در نسخهی خطّی دیوان عربی فضولی را تصحیح و چاپ كند و تأكید كرده است كه:«فضولی بزرگترین شاعر عصر خود در سه زبان عربی، تركی و فارسی بوده است و مدّتها در بغداد، حلّه و كربلا جلسات درس داشته و در آن جلسات به عربی و یا تركی سخن میگفته است.» [6]
قصاید عربی فضولی از فخامت و سلاستی بیمانند برخوردار است. صاحب كنهالأخباراز قصاید عربی او یاد كرده، گوید:
«. . . و به زبان عربی قصاید بلاغت نشان دارد . . . »
هفت قصیده از دیوان عربی فضولی در نعت رسول اكرمص) و سه قصیده در مناقبحضرت علی(ع) است. از این چكامهها از سوی این قلم، ترجمهی منظوم تركی آماده شده است كه در آینده چاپ خواهد شد.
مطلعالإعتقاد فی معرفة المبدأ و المعاد: اثر فلسفی و كلامی منثوری است كه نخستین بار كاتب چلبی از آن سخن گفته و نیز در مجموعهی ی. ا. برتلسـ نامبرده در بالا ـ پیدا شده است. این مجموعه در چهار ركن تنظیم یافته است.
اثر فلسفی مطلعالإعتقاد را نخستین بار، مرحوم دكتر حمید آراسلی از روی نسخهی یاد شده در بالا در سال 1958 م. ، به صورت چاپ عكسی، تكثیر کرد. این نسخه منحصر به فرد و مغلوط از مطلعالإعتقاد را دكتر محمّد بن تاویت الطنجی در سال 1381 هـ . (1962 م.)، با مراجعه به متون كلامی گوناگون و با صرف زحمت و همّتی قابل اعتنا تصحیح، تنقیح و منتشر كرد. متن تصحیحشدهی این كتاب بعدها از سویكمال ایشیق، اسد جوشان و عبداللطیف بندر اوغلو (بغداد ـ 1993) نیز چاپ شد.
چهار ركن این اثر چنین است:
ركن نخست، در ماهیّت دانش و معرفت، وجوب شناخت خدا، انواع علوم و طرق كسب علم.
ركن دوّم، در آفرینش كائنات، عالم و افلاك، معادن، گیاهان، جانوران، انسان و جن و احوال عالم.
ركن سوّم، در ذات و صفات و افعال باری تعالی و مباحث خیر و شر.
ركن چهارم، در موضوع هدایت بشر از سوی خداوند و نبوّت عامّه و فضیلت پیغمبراسلام به دیگر پیامبران و مباحث میزان، صراط، حساب و مسألهی امامت و اثبات حقانیت شیعه.
برگردان فارسی این اثر به قلم نویسندهی این سطور اخیراً چاپ شده است.[7]
آثار تركی
مولانا حكیم ملا محمّد فضولی زبان تركی را مناسبترین قالب برای بیان عواطف و احساسات خود دانسته است. و با این همه، افتخار كرده است كه در شاعری و سخنوری در هر سه زبان عالم اسلام تواناست:
از سخن، خوانی كشیدم پیش اهل روزگار،
ذوقهای گونهگون در وی، ز انواع نعم.
نیستم شرمنده، هر مهمان كه آید سوی من،
خواه از ترك آید و خواه از عرب، خواه از عجم.
هر كه باشد گو بیا و هر چه باید گو ببر،
نعمت باقی است این قسمت نخواهد گشت كم.
از آثار تركی وی، هفت اثر بر جای مانده است.
دیوان تركی: در برگیرندهی تحمیدیهها، نعتها، مراثی، قصاید، مسمطات، غزلیات، قطعهها و انواع دیگر شعرهاست كه با یك مقدّمهی منثور زیبا آغاز میشود. این دیوان، نخستین بار در تبریز، به سال 1247 هـ . چاپ سنگی شده است.[8] دو بار نیز در تهرانبه صورت چاپ سنگی و سربی انتشار یافته است. در سال 1258هـ . در بولاق (مصر)، در 1256هـ . در عشقآباد، و در 1268هـ . در استانبول چاپ شده است. پس از تغییر الفبا در تركیه، جمهوری آذربایجان و تركمنستان، بارها به الفباهای مختلف و با دیدگاههای گوناگون انتشار یافته است. پیش از انقلاب اسلامی، در ایران، بارها از روی چاپ 1286 هـ . استانبول معروف به چاپ تصویر افكار به طریق افست چاپ شده است. در سال 1357 به هنگام برگزاری كنگرهی جهانی فضولی در تهران، از سوی رئیس كنگره، چاپ مغلوط و مشكوكی از آن بیرون داده شد.
گزینهای هم از غزلیات این دیوان، در سالهای اخیر در تبریز به همّت آقای حسین فیضاللهی وحید چاپ شده است. نشر علمی، نوین و كاملی از آن را، اینجانب در سال 1384 با تعلیقات و كشفالأبیات انتشار دادم.[9] گزیدهای از تصحیح اینجانب توسط آقای کریم اسدی و شاهرخ نخعی انتشار یافته است[10]. چندین شرح نیز بر آن نگاشته شده است كه از شرحهای معاصر و دانشگاهی میتوان كتاب درسی پرفسور دكتر خلوق ایپكتن را نام برد.[11]
دیوان فضولی با یك دیباچهی منثور آغاز میشود. سپس دو تحمیدیه و نُه نعت میآید كه آنها را میتوان از زیباترین آثار فضولیشمرد. مثلاً نعت معروف، به مطلع:
ساچما ای گؤز اشكدن كؤنلۆمدهكی اودلارا سو،
كیم بو دنلی دوتوشان اودلارا قېلماز چارهسو.
ذوق تیغیندن عجب یۏخ اۏلسا كؤنلۏم چاك ـ چاك،
كیم مرور ایله بوراخیر رخنهلر دیوارا سو.
تا آنجا كه میگوید:
طینت پاكینی روشن قېلمېش اهل عالمه،
اقتدا قېلمېش طریق احمد مختارا سو.
سید نوع بشر، دریای دُرّ اصطفا،
كیم سپیبدیر معجزاتی آتش اشرارا سو.
قېلماق اۆچۆن تازه گلزار نبوّت رونقین،
معجزیندن ائیلهمیش اظهار سنگ خاره سو.
معجزی بیر بحرِ بیپایان ایمیش عالمده كیم،
یئتمیش آندان مین ـ مین آتشخانهی كفّاره سو.
در دیوان تركی فضولی كه اینجانب ترتیب داده است، پس از 44 قصیده، بخش غزلیات میآید كه شامل 410 غزل بسیار زیبای عرفانی و فلسفی است. اغلب آنها هفت بیت است و به ندرت غزلهای شش و هشت بیتی دیده میشود. بسیاری از غزلهای او را تركیآشنایان هموطن ما از حفظ دارند. مانند غزلها با مطلعهای:
دۏستوم عالم سنین چین گر اۏلا دشمن منا،
جان عالم سن، یئترسن دوست آنجاق سن منا.
***
اۏل پریوش كیم ملاحت مُلكۆنۆن سلطانېدېر،
حكم اۏنون حكمی دورور، فرمان اۏنون فرمانېدېر.
***
پنبهی داغ جنون ایچره نهاندېر بدنیم،
دیری اۏلدوقجا لباسیم، بودور اؤلسم كفنیم.
***
جان وئرمه غم عشقه كه عشق آفت جاندېر،
عشق آفت جان اۏلدوغو مشهور جهاندېر.
***
منی جاندان اوساندېردې جفادان یار اوسانمازمې،
فلكلر یاندې آهیمدن مُرادېم شمعی یانمازې؟
پس از غزلها، 47 قطعه، 3 ترجیعبند، 3 تركیب بند، 5 مربع، 4 مخمّس، یک تسدیس، یک تضمین، یک ملمّع و 144 رباعی در دیوانش آمده است.
لیلی و مجنون: مثنوی عرفانی گرانقدری است كه همچون نگینی در گسترهی ادبیات تركی آذری میدرخشد. این مثنوی بارها در تبریز و تهران چاپ شده است. این اثر در وزن «مفعول مفاعیل فعولن (ـ ـ ./ . ـ ـ ./ . ـ ـ)» در سال 941 هـ . سروده شده است.فضولی این اثر را با توحیدیه، مناجات و نعت شروع میكند كه مستشرقان اغلب در نشرهای خویشتن، این سه بخش را حذف كردهاند.
اغلب شاعرانی كه پس از فضولی، به تركی یا فارسی، مثنوی لیلی و مجنون و یا هر مثنوی بزمی دیگر سرودهاند، تحت تأثیر نبوغ او بودهاند. نسخههای خطی فراوانی از آن در دنیا موجود است. نخستین بار در تبریز، در سال 1264 هـ . به چاپ سنگی رسیده است. چاپهای متعدّد و متنوّع از آن در شهرهای باكو و استانبول و عشقآباد انجام پذیرفته است. چند اُپرا و فیلم نیز بر اساس آن ساخته شده است كه آوازهی جهانی دارد و چندین بار در صحنههای تئاتر به اجرا در آمده و به چندین زبان نیز ترجمه شده است.
در متن این مثنوی، 23 غزل و دو مربع نیز داخل شده است. شاعر، در مقدّمه از اینكه در روزگار وی، شعر و شاعری خوار شمرده میشده، سخن گفته است:
اول دؤورهدهیم كی نظم اۏلوب خوار،
اشعار اۏلوب كسادْ بازار.
اۏل رتبهده قدرِ نظمدیر دون،
كیم كُفر اۏخونور كلامِ موزون.
. . . مین رشتهیه طۆرفه لعل چكسم،
مین روضهیه نازنین گۆل اكسم.
قېلماز آنا هیچ كیم نظاره،
دئرلر گۆله خار، لعله خاره.
. . . دؤوران ایستر كی خوار اۏلا نظم،
بیعزّت و اعتبار اۏلا نظم.
هر سؤز كی گلیر ظهورا مندن،
مین طعنه بولور هر انجمندن.
. . . من منتظرم وئرم رواجېن،
بیمار ایسه ائیلهیم علاجېن.
تعمیر خرابا طالبم من،
اِن شاءَ الله كه غالبم من . . .
پیش از فضولی، چندین تن از شاعران تركیْسرا از جمله: شاهدی، نوایی، بهشتی،حمدی، قدیمی، جلیلی و . . . ماجرای لیلی و مجنون را به نظم كشیدهاند. و در زبان فارسی نیز، خبر از چند مثنوی، مانند مثنوی گرانجای نظامی گنجوی و نیز، مثنویعبدالرحمن جامی داریم؛ ولی هیچ یك از آنها جز اثر نظامی، چون سرودهی فضولیاین همه شهرت، قبولِ خاطر و آوازه نیافت. به گونهای كه اثر فضولی را در قریب به اتّفاقِ كشورهای جهان، آشنایان به ادبیات مشرق زمین میشناسند. و ترجمهها و روایتهای غربی نیز اغلب بر ساختار منقول فضولی متّكی است. آخرین متن علمی ـ انتقادی آن را این قلم انتشار داده است.[12]
بنگ و باده: مثنوی عارفانهای در 450 بیت كه پیش از جنگ چالدران سروده شده و بهشاه اسماعیل ختایی تقدیم شده است. در این اثر، منظور از بنگ، سلطان بایزید دوّم، و منظور از باده، شاه اسماعیل است. این مثنوی چند بار در کلیّات فضولی در تبریز وتهران چاپ شده است.
در این داستان، باده بر بنگ برتری داده میشود. در آغاز آن تحمیدیّه، نعت و ذكر فضائل و مناقب حضرت علی(ع) و مدح شاه اسماعیل ختایی آمده است. سپس، در وصف باده سخن میرود. باده پس از وصف خود، برای بنگ، ایلچی میفرستد؛ ولی ایلچی به باده خیانت میورزد. باده قشون بر میدارد و به سوی بنگ روان میشود و در فرجام ماجرا بر بنگ غلبه حاصل میكند.
مثنوی در وزن «فاعلاتن مفاعلن فعلن (ـ . ـ ـ/ . ـ . ـ/ ـ ـ)» سروده شده است. پچویدر تاریخ خود، از شاعر معروف عثمانی موسوم به غازی گرای نام میبرد كه بر این مثنوی نظیرهای زیبا سروده و آن را گل و بلبل نامیده است.[13]
در این مثنوی، شیوهی عنوانگذاری منظوم قرن نهم ادبیات تركی آذربایجان رعایت شده است. عنوانهای برخی از فصلهای آن چنین است:
هست این نعت احمد مختار.
و یا:
شمّهای وصف حیدر كرّار.
و یا:
باشد این مدح شاه اسماعیل.
آغاز مثنوی چنین است:
ای وئرن بزم كائناته نسق،
بوراخان جام عشقه نشئهی حق.
عشق میخانهسین قېلان معمور،
سونان اۏندان جهانا جام غرور.
كی ائدیب اۏل غرور جامېنې نوش،
اهل نطق اۏلا واله و مدهوش.
جملهدن مخفی اۏلا اسراری،
اۏلمایا هیچ كیم خبرداری . . .
متن تصحیح انتقادی آن را اخیراً انتشار دادهایم.[14]
قیرخ حدیث: فضولی، اثر معروف مولانا عبدالرحمن جامی را به همین نام، به گفتهی خود جهت فیض عموم، به تركی ترجمه كرده است. هر حدیث را به صورت یك قطعه در وزن «فعلاتن مفاعلن فعلن (. . ـ ـ/ . ـ . ـ/ ـ ـ)» در آورده است. این اثر، مقدّمهی منثور و خاتمه نیز دارد.
نگارندهی این سطور، كتاب قیرخ حدیث فضولی را با مقدّمهای كوتاه در سال 1371، درتهران چاپ كرد.[15] پیش از آن نیز دوبار در تركیّه در سال 1948 از سوی مرحومعبدالقادر قاراخان، و در سال 1951 از سوی كمال ادیب كوركچو اوغلو در استانبول، همراه ترجمههای فارسی جامی و یك بارهم در باكو، در سال 1958 چاپ شده بود. در چاپ جدیدی كه ما آماده كردهایم، متون اصلی احادیث، برگردان فارسی جامی، و برگردان اوزبکی نوایی را نیز دادهایم.
صحبة الأثمار: مثنوی در 200 بیت در وزن «مفعول مفاعلن فعولن (ـ ـ ./ . ـ . ـ/ . ـ ـ)» كه نخستین بار امین عابددر سال 1306 هـ . آن را معرّفی کرده است.[16] در این مثنوی از زبان میوهها سخن میرود. نخست باغی به تصویر درآمده است كه در آن فواكه و میوههای فراوان وجود دارد: گوجه، هلو، گیلاس، شفتالو، سیب، گلابی، زردآلو، انگور، به، پرتقال، ترنج، انار، خرما، بادام، لیمو، عنّاب، هندوانه و خربزه. هر یك از این میوهجات از فضایل خود سخن میگویند و شاعر چون میبیند آنها با هم در افتادهاند، باغ را ترك میگوید.
انتساب این اثر به فضولی را مرحوم فؤاد كؤپرولو به شدّت رد میكند[17] و میگوید كه:
«قبل از نشر امین عابد، اوّلین بار در مجموعه مقالات مربوط به فضولی كه در شهر باكو، در سال 1925 چاپ شده، انتساب آن به فضولی ادّعا شده است.»[18]
و آن را به استناد یك مجموعهی چاپ سنگی (سال 1304 هـ . ق) منسوب به عباس مذنب میداند. امّا باید دانست كه این مثنوي در سالهای آغازین تأسیس چاپخانه درتبریز، بدون ذكر تاریخ، به چاپ سنگی رسیده است. دلایلی كه در ردّ انتساب این اثر بهفضولی كنار هم چیده میشود، از قماش دلایلی است كه برای ردّ انتساب مثنوییوسف و زلیخا به فردوسی طوسی آورده شده است.[19] آمدن نام عباس مذنب در یك مجموعهی چاپ سنگی، ناشی از بیدقّتی ناشر و استفاده از شهرت مذنب در سرودن اشعاری از این دست بوده است. شیوهی بیان و سبك شعری مثنوی، به تمامی، حكایت از آن دارد كه اثر به ظنّ قريب به يقين، سرودهی كسی جز فضولینمیتواند باشد:
اول قادر و حیّ و فرد و فتّاح،
آدیمی منیم قویوبدو تفّاح.
هم چهرهمه وئردی سرخ رنگی،
هم اڲنیمه اطلسِ فرنگی.
ایكی یارېن آراسېندا محرم،
یۏخ من كیمی دهرده مقدم.
هم پیك نگار نازنینم،
هم قاصد یار مهجبینم.
این مثنوی را اینجانب تصحیح و چاپ کرده است.[20]
حدیقة السّعدا: اثری است پیرامون واقعهی شهادت حضرت امام حسین (ع) در كربلاكه به نظم و نثر تصنیف شده است و از آثار پر ارزش تاریخ زبان و ادبیات تركی به شمار میرود و نسخ خطّی متعدّدی از آن موجود است که نخستین بار در سال 1252 هـ . چاپ شد. این اثر در یازده باب تدوین شده است: باب اوّل، در بیان احوال انبیاء، و باب یازدهم، در بیانِ آمدن مخدّرات اهل بیت از كربلا به شام، است. فضولی در تصنیف این كتاب به روضةالشّهدا اثر واعظ كاشفی نظر داشته است. و آن را به نثر مسجّع زیبایی نوشته است. البتّه منظور آن نیست كه ادّعا كنیم فضولی، روضةالشّهدا را ترجمه كرده، بلكه باید گفت كه وی در كنار منابعی چون: كنزالغرائب، صحیفهی رضویه، شواهدالنّبوة، مرآتالجنان و تظلّم، از روضةالشّهدا بیشترین بهره را برده است.
حدیقةالسّعدا در تصنیف و تألیف بسیاری از متون فارسی نیز مؤثّر بوده است. مثلاًافتخارالعلما صهبا از شعرای سدهی 13 هـ . در نظم مثنوی حملهی حیدری به این كتاب توجّه داشته است. این کتاب بارها در تبریز، قم و تهران چاپ شده است. در باكوبه كوشش علیار صفرلی و آخرین بار در تهران به همّت و زحمت حسن مجیدزاده ساوالان (با درج نام رسول اسماعیلزاده بر روی جلد) انتشار یافته است.
مكتوبات و منشآت: حاوی مكتوبات خمسهی فضولیبه معاریف زمان خود كه تاكنون سه بار چاپ شده است. این اثر به مكتوبات خمسه نیز نامبردار است. این مكتوبات از سوی فضولی به اشخاص زیر نوشته شده است:
الف. بایزید چلبیفرزند سلطان سلیمان قانونی
ب. جلالزاده نشانجی مصطفي چلبی
ج. قاضی علاءالدین.
د. ایاز پاشا والیِ بغداد.
نخستین مكتوب، شكایتنامه نام دارد كه حاوی قطعات منظوم است.
این مكتوب را در نوعبندی ادبی تاریخ نثر تركی، میتوان جزو منشآت فنی به حساب آورد.
مخاطبِ پنجمین مكتوب معلوم نیست. آن را كمال ادیب كوركچواوغلو، مصحح رند و زاهد، در سال 1945 چاپ كرده است.[21] بعدها این مکتوب را خطاب به احمد میر لوای موصل تشخیص دادند.[22]
آثار فارسی
فضولی به زبان فارسی و ظرایف و دقایق آن تسلّطی استادانه و ماهرانه داشت و به این زبان، آثار منظوم و منثور چندی به شرح زیر بر جای گذاشته است:
هفت جام: كه به ساقینامه نیز مشهور است. دارای 327 بیت در بحر متقارب:«فعولن فعولن فعولن فعول (. ـ ـ/ . ـ ـ / . ـ ـ/ . ـ .)» و شامل مقدّمه، هفت قسم و خاتمه است. اثر، ماهیّتی صوفیانه دارد. شاعر متصوّف در هر قسم با یكی از آلات موسیقی نظیر نی، دف، چنگ، عود، طُنبور، قانون و جز آن مباحثه میكند.
مقدّمهی اثر چنین آغاز میشود:
سر از خواب غفلت چو برداشتم،
لوای فراست بر افراشتم.
فكندم به آثار حكمت نظر،
به معمورهی صنع كردم گذر.
ندیدم به از میكده منزلی،
چو پیر مغان، مرشد كاملی.
پس از مقدّمه، هفت نشئهی جام آغاز میشود. در نشئهی نخست، با نی؛ در نشئهی دوّم، با دف؛ سوّم، با چنگ؛ چهارم، با عود؛ پنجم، با سهتار یا طنبور؛ ششم، با قانون؛ و در نشئهی هفتم، با خود مطرب سخن میگوید. این مثنوی سرشار از اصطلاحات موسیقایی و صوفیانه است.
این اثر، حاكی از وقوف عالمانهی فضولی به علم و فن موسیقی است. نسخههای خطی آن از بنگال تا انگلستان در اغلب كتابخانههای دنیا موجود است.[23] این مثنوی را یكی از موسیقیشناسان اوزبك موسوم به محمّد رسول میرزا خوارزمی، به زبان اوزبكی ترجمه كرده و با عنوان مرغوبالنّاظرین وارد دیوان خود ساخته است.[24] درایران متن كامل آن را نگارنده در كتاب درسی متون ادبی هنر و نیز در درسنامهی رسالات موسیقایی گنجاندهام[25] و در دیوان فارسی فضولی[26] نیز آوردهام.
انیسالقلب: قصیدهای به فارسی است در 134بیت که در پاسخ بحر الأبرار یا قصیدهی شینیهی خاقانی است با مطلع:
دل من پیر تعلیم است و من طفل زباندانش،
دم تسلیم سر، عشر و سر زانو دبستانش.
كه قبل از فضولی، امیر خسرو دهلویآن را پاسخ گفته است به مطلع:
دلم طفل است و پیر عشق استاد زباندانش،
سواد الوجه سبق و مسكنت گنج دبستانش.
و مرآتالصّفا نامیده است. و جامی نیز تحت نام جلاءالرّوح جواب داده است به مطلع:
معلم كیست؟ عشق و كنج خاموشی دبستانش،
سبق نادانی و دانا دلم طفل سبق خوانش.
و قصیدهی فضولی چنین شروع میشود:
دلم درجی است، اسرار سخن درهای غلطانش،
فضای علم دریا، فیض حق باران نیسانش.
این قصیده را اولین بار در سال 1944 جعفر ارقلینچ همراه ترجمهی زیبای تركی دراستانبول انتشار داد. و سپس، مرحوم خانم مازی اوغلو آن را داخل دیوان فارسیفضولی كرد که در چاپ دیوان فارسی، با مقدّمه و حواشی این قلم نیز آمده است. به نظر برخی از فضولیشناسان، وی این قصیده را پیش از فتح بغداد، به دستور سلطانسلیمان قانونی سروده و به او تقدیم داشته است.[27]
و در جایی اشاره به سه استاد سخن پیشین میكند و میگوید:
نه من تنها شدم بانی این خانه، كز اول بود،
اساس از كاملان هند و شروان و خراسانش.
سه ركن از خانه بود از خسرو و خاقانی و جامی،
من از بغداد كردم سعی در تكمیل اركانش.
ز كان طبع، پولادی برون آورد خاقانی،
سوی دریای هند ارسال كرد از سوی شروانش.
به استادی، از آن پولاد، خسرو ساخت مرآتی،
روان سوی خراسان كرد از دهلی و ملتانش.
جلایی داد آن را جامی، آنگه جانب بغداد،
فرستاد از برای خادمان شاه مردانش.
بر آن آئینه زیبی بست برخود بكر نظم من،
كه هر كس دید حسن صورت او، ماند حیرانش.
ز هر علمی دلم را بهره ده یارب! چو میدانی،
دل من پیر تعلیم است و من طفل سبق خوانش.
در این چكامهی بلند، فضولیاز فضیلت سخن، ضرورت علم، عرفان و فقر سخن میگوید و اهل ریا و مدح و تملّق را تقبیح میكند.
سفرنامهی روح: این رساله در واقع یك سفرنامهی تمثیلی است كه با نگرش طبی و به قصد تشریح اعضای داخلی بدن انسان و با آرمانی عرفانی و فلسفی نگاشته شده است. در این حكایت تمثیلی، روح در عالم جبروت متولّد میشود و چون میل سفر و گشت و گذار میكند، به عالم ناسوت میافتد و هنگام دخول در بدن، چهار برادر دوقُلو به نامهای خون، صفرا، بلغم و سودا مییابد كه مالكِ مُلك تن بودند. در بدن با دختری موسوم به مزاج، كه طبایع چهارگانهی بدن را در تصرّف داشت، ازدواج میكند و از او صاحب فرزندی صحت نام میشود.
روح، با عیال و فرزند خود، در كشور بدن گردش میكند. نخست به قلعهای به نام دماغمیرسد و در آنجا به محلّههای سامعه، باصره، شامّه، ذائقه، حس مشترک، خیال،متصرّفه، وهم، حافظه و جز آن وارد میشود. از این قلعه راه به شهر جگر مییابد. در شهر جگر با غاذیه، نامیه، مولده، مصوّره، جاذبه، ماسکه، هاضمه و دافعه آشنا میشود و سپس، به شهر دل میرود. در شهر دل، با ساكنان آن شهر: امید، خوف،محبّت، عداوت، فرح و غم افت و خیز میكند و در همانجا سكنی میگزیند. او امید،فرح و محبّت را نزد خود نگه میدارد و خوف، عداوت و غم را از خود میراند.
روزگاری چهار برادر همزاد: بلغم، خون، سودا، صفرا، در این شهر مهمانش میشوند. اما با هم میستیزند. گرچه روح میكوشد آنان را آشتی دهد، ولی عداوت با سپاهیانكین و حسد؛ خوف با سپاه حیرت، هراس و اضطراب؛ و غم با سپاه محنت، حرمان وحسرت به قلعه هجوم میآورند كه صحّت را بربایند.
در داخل قلعه، فرح از قشون حسن، محبّت از قشون عشق، و امید از قشون عقل مدد میخواهند. حسن و عشق به یاری میشتابند و سرانجام، عقل با قشون خود خصم را مغلوب میسازد و خوف و غم را اسیر میكند.
در این میان، عداوت متواری میشود و مرض را به یاری میطلبد. مرض نیز از سوداكمك میخواهد، و بدین گونه كشور تن از هم میپراكند. سپس، روح به یاری عقل و با كمك پرهیز، سودا را از میان بر میدارد و خون، بلغم و صفرا را بیخاصّیت میكند، و بدین گونه كشور تن، آرام میگیرد.
در پایان ماجرا، فرح، حسن را به شهر دل میآورد و او نیز، با خود شیوهی ناز، عشوه،كرشمه و غمزه را به این كشور وارد میكند و ماجراهای دیگری شروع میشود.
به پيروي از مضمون اين اثر بديع، از سوي شيخ غالب مثنوي حسن و عشق سروده شده است. اينجانب اخیراَ تصحیح این اثر را با یاری خانم شایسته ابراهیمی به فرجام رسانیده و انتشار دادهام.[28]
رسالهی معمّائیه: در این رساله، نخستین بار كاتب چلبیدر كشفالظّنون از آن سخن گفته است. تاكنون دو نسخهی خطّی از آن یافت شده كه باز به همّت كمال ادیب كوركچو اوغلو انتشار یافته است. این نشر حاوی 190 معمّا از فضولی است كه به دو زبان تركی و فارسی سروده شده است.
این رساله را بار دوّم مرحوم حمید آراسلی در سال 1958 در شهر باكو چاپ كرد. معمّاسازی كه در نوعبندی ادبی، جزو فنون بدیعی به شمار میرود، اوّل بار در ادبیات تركی ایجاد شد و سپس، از سدهی هشتم به این سوی در فارسی نیز رواج یافت.فضولی گذشته از تركی، به فارسی نیز معمّا ساخته است و حجم معمّاهای فارسی او بیشتر است.
فرهنگ تركی به فارسی: آنچه معروف است این است كه فضولی فرهنگی در شرح لغات تركی شرقی ناظر بر دیوان امیر علیشیر نوایی و لطفی هروی ترتیب داده است. نسخهای از آن را مرحوم پرفسور فاخر ایزدر سال 1956 در یكی از كتابخانههای پاكستاندیده است؛[29] ولی هنوز منتشر نشده است.
دیوان فارسی: شامل: مقدّمه، 49 قصیده، 410 غزل، 33 قطعه، یک تركیببند، یک ساقینامه (هفت جام)، یک مثنوی، یک مسبع، یک تسديس، یک ملمّع، 13 دوبیتی و 105 رباعی است که بر اساس تصحیح خانم مازی اوغلو با مقدّمه، حواشی و تصحیح مجدّد از سوی این قلم در سال 1387 در تبریزچاپ شد. گزیدهی آن نیز به همت آقایکریم اسدی و شاهرخ نخعی اخیراً انتشار یافته است.[30]
به نظر ما، اهمیّت دیوان فضولی در آن است كه زمینه و گسترهی مساعدی برای ظهورصائب تبریزی و پیدایش سبك معروف به هندی داشته است.
دیوان فارسی فضولی در میان دواوین فارسی، از بلیغترین آنها و بیعیبترین دیوانها به شمار میرود.[31] و در تاریخ شعر فارسی، در واقع، پلی میان سبك عراقی و سبك ترکی (معروف به هندی) شناخته میشود. فضولی پیش از صائب تبریزی، به این سبك روی آورده و در واقع، این شیوه را از امیر علیشیر نوایی اخذ كرده و به میرزا محمّد علی صائب تبريزي، سپرده است.
[1]. برای آگاهی بیشتر رک: دیوان اشعار تركی فضولی، به كوشش دكتر ح. م. صدیق، نشر اختر، تبریز، 1384، مقدّمه.
[2]. ر. ك.: محمدزاده صدیق، حسین. ملاعبدالله زنوزی و زنوزیه مكتبی، تهران: نشر پیام، 1381.
[3]. همان: ص 97.
.[4] ایپكتن، دكتر خالوق. فضولی و شرح بعض اشعار او، ارضروم، 1973، مقدّمه.
.[5] نقل از İA ، جزء 37، ص 698.
[6]. مطلعالإعتقاد و القصاید العربیه للشاعر فضولی، دراسه و مراجعه، عبداللطیف بندراوغلو، بغداد، 1994، ص9.
[7]. ملا محمّد فضولی، مطلع الاعتقاد فی معرفة المبدأ و المعاد، به كوشش ح.م. صدیق، نشر راه كمال، تهران، 1386.
.[8] دیوان قصائد و مثنویات فضولی، چاپ سنگی، تبریز، 1247 هـ .
.[9] فضولی بياتلي، حكيم ملا محمدبن سليمان. دیوان اشعار تركی حكیم ملا محمّد فضولی، مقدّمه، تصحیح و تحشیه: ح.م. صدیق، تبریز: نشر اختر، 1384.
[10]. گزیدهی دیوان ترکی حکیم ملا محمّد فضولی، به کوشش کریم اسدی/ شاهرخ نخعی، نشر تکدرخت، تهران، 1388.
.[11] ایپكتن، دكتر خلوق. فضولی و شرح بعض اشعار او، ارضروم: دانشگاه آتاتورك، 1973 (در ایران ترجمهی درهم و مشكوكی از این كتاب بدون ذكر نام مؤلف آن و تحت عنوان چشمهی خورشید به هنگام برگزاری كنگرهی جهانی حكیم ملا محمّد فضولی به نام رئیس آن كنگره بیرون داده شد).
1. فضولي بياتلي، حکیم ملا محمّد. لیلی و مجنون، تصحیخ، مقدّمه و تحشیه: دکتر حسین محمّدزاده صدیق، تبريز: نشر اختر، 1389.
[13] Osmanlı Muellifleri, s. 348.
[14]. فضولي بياتلي، حكیم ملا محمّد. بنگ و باده، مقدّمه، تصحیح و تحشیه: دكتر ح. م. صدیق، تهران: تكدرخت، 1389.
.[15] فضولي بياتلي، حكیم ملا محمّد. قیرخ حدیث، به اهتمام دكتر ح. م. صدیق، تهران: بنیاد بعثت، 1371.
[16] امین عابد، اثری ناشناخته از فضولی، مجموعهی حیات، ج 1 ، ش 16 ، ص 314.
.[17] İA ، حرف F ، ص 697 .
.[18] همانجا.
[19].فردوسي طوسي، حكیم ابوالقاسم. یوسف و زلیخا، به اهتمام دكتر حسین محمّدزاده صدیق،تهران: انتشارات آفرینش،1362.
[20] . حکیم ملا محمّد فضولی بیاتلی، صحبت الاثمار، مقدّمه، تصحیح و تحشیه: دكتر ح. م. صدیق، تهران، تكدرخت، 1389.
.[21] بولتن زبان تركی، 1945، ص 388- 383 .
.[22] مجلهی زبان و ادبیات تركی، ج 3، ص 53.
.[23] ر.ك.: فهرست ریو (ص 305) و فهرست ایوانف (ص 667).
[24]. ر.ك.: خوارزم موسیقی تاریخچهسی، 1925، ص 43. و نیز ر.ك.: دكتر م. صدیق، ح. آشنایی با رسالات موسیقی، تهران: انتشارات فاخر، 1379.
[25]. م.صدیق، ح. متون ادبی هنر، تهران: دانشگاه سوره، 1379/ درسنامهی متون رسالات موسیقایی (بر اساس دورس دكتر صديق)، گردآورنده: معصومه غلام نژاد بازکیائی، تهران: نشر تکدرخت، 1388./ و نيز ر. ك.: محمدزاده صديق، حسين. سيري در رسالههای موسیقایی، تهران: انتشارات سوره مهر، 1389.
[26] . حکیم ملا محمّد فضولی بیاتلی، دیوان اشعار فارسی، انتشارات یاران، تبریز، 1386.
[27] İA . ، حرفF ، ص 696.
[28] . فضولی، حکیم ملامحمد. سفرنامهی روح (صحّت و مرض)، مقدمه تصحیح و تحشیه: دکتر ح. م. صدیق، شایسته ابراهیمی، تهران: تکدرخت، 1389.
[29].Mujgan Cunbur. Fuzuli Bibliyografiyasi Denemesi , M. E.B / I.S.T
2. گزیدهی دیوان فارسی حکیم ملا محمّد فضولی، به کوشش کریم اسدی/ شاهرخ نخعی، تهران: نشر تکدرخت، 1388.
[31]. مشرف، مربم. زندگی و شعر محمد فضولی، تهران: روزنه، 1380، ص.142.