در اواخر اردیبهشت ماه سال جاری دکتر ح. م. صدیق از طرف «مؤسسه خاف (= خواف) شناسی عالم و آدم» برای بررسی گویش خافی به آن شهر دعوت شدند. یادداشتهای استاد در اقامت کامل یک روز در آن شهر با عنوان «یک روز در خاف» انتشار مییابد.
«خاف» یا «خواف» شهری است در استان خراسان رضوی نزدیک مرز افغانستان که در دوران تیموری دارای شکوه فرهنگی بوده است و بناهای زیادی از آن دوران اکنون بر جا مانده است. بخشی از این سفرنامه را در این جا انتشار میدهیم:
مقام یک آذربایجانی
صغیر و کبیر در خاف از یک معلم آذربایجانی اهل مراغه به نیکی یاد میکنند. محمد علی شیپوری فرزند مقصود که میگفتند بیش از 15 سال در خاف صادقانه معلمی کرد، خانه سازمانی نگرفت، سهمیه قبول نکرد، صادقانه درس گفت و روزی که در کوههای خواجهیار به سکتهی قلبی درگذشت، همهی اهالی خاف از خانهشان بیرون آمدند و تشییع جنازهی باشکوهی کردند و در همین مکان مقدس یعنی مکان شهدای صدر اسلام دفنش کردند. یکی از اهالی خاف میگوید:« من از شاگردان مرحوم شیپوری بودهام. در مورد ایشان سخن گفتن مشکل است اکثر جوانان خافی افتخار شاگردی ایشان را داشتهاند و با وجود این که ممکن است بارها از ایشان کتک خورده باشند اما در روزی که خبر مرگ ایشان پخش گردید همه گریهکنان در مراسم تشییع ایشان شرکت کردند. وقتی برادران مرحوم شیپوری برای بردن جنازه به خاف آمدند و آن جمعیت عظیم را دیدند بدون هیچ گونه اعتراض به خواستهی مردم مبنی بر دفن مرحوم در مقبره خواجهیار رضایت دادند. البته این نکته قابل ذکر است که با توجه به تقدس مزار خواجهیار معمولاً افراد خاص در آن جا دفن میشوند. در حال حاضر نیز خانوادهی این معلم ارزشمند در شهر خاف زندگی میکنند. او معلم نمونهای بود که هرگز ارزش کار معلمی را فدای خواستههای خود نکرد.
نمایی از «آسباد»های خاف (آسیاب بادی)
مدرسه غیاثیه خاف
مزار حافظ ابرو (عکس پایین)
مزار «حافظ ابرو»
مزار حافظ ابرو در «خاف»
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا