کتاب «کلک صورت نگار» (بررسی تصحیح متون در کارنامهی علمی دکتر حسین محمدزاده صدیق) در 424 صفحه به قطع وزیری تألیف و منتشر شد. دکتر صدیق اولین تصحیح خود را در سن 31 سالگی، در سال 1355 بر کتاب «چهار تیاتر و رسالهی اخلاقیه» اثر میرزا آقا تبریزی انجام دادند و تا سال حاضر (1395) یعنی یک دورهی چهل ساله، 45 متن ادبی را تصحیح کرده و بر آنها تعلیقات افزودهاند. یعنی حداقل هر سال، یک اثر را تصحیح و منتشر کردهاند. کتاب حاضر، متون تصحیحی را در سه فصل به ترتیب سال انتشار، گنجانده است: 1- متونی که فقط بر اساس نسخ خطی تصحیح شده است (18 مورد). 2- متونی که بر اساس نسخ خطی و چاپ سنگی تصحیح شده است (19 مورد). 3- متونی که بر اساس نسخ چاپ سنگی، تصحیح شده است (8 مورد).
به لحاظ اهمیتی که مقدمهها و تعلیقات دکتر صدیق دارند، مؤلف کتاب هر اثر را در سه بخش بررسی کرده است:
1- شناختنامهی اثر و صاحب اثر.
2- شیوهنامهی تصحیح.
3- کارنامهی پژوهش.
در زیر، بخشی از مقدمهی مؤلف کتاب را میخوانیم:
«مقدمه و تعلیقهنگاری
پیش از آن که روش تصحیح دکتر صدیق را بررسی کنم لازم میدانم دربارهی مقدمه نویسی و تعلیقهنگاری بر متون کهن کمی کنکاش کنم. مقدمه و تعلیقات در واقع اعتبار پژوهشی اثر مطبوع است. کسانی که به کار تصحیح در ایران دست یازیدهاند را میتوان به سه گروه دسته بندی کرد:
1- آنان که اثر را به همراه پیشگفتار و فهارس منتشر کردهاند.
2- آنان که علاوه بر استخراج فهارس و نگارش پیشگفتار به شرح لغات، عبارات و اصطلاحات دشوار متن نیز پرداختهاند.
3- آنان که علاوه بر موارد فوق نسبت به نگارش تحقیق و پژوهش گسترده با نام مقدمه - و نه پیشگفتار- بر اثر همت گماشتهاند و خواننده را از تحقیق و مراجعه به دیگر کتب بینیاز کردهاند. به نحوی که عصارهی همهی آنچه اهل تحقیق را به کار آید در آن موجود باشد. چنین کتابهایی معمولاً آثار تصحیح شدهی پیش از خود را به حاشیه میرانند.
شاید بتوان گفت افرادی که در گروه سوم قرار میگیرند قلیلاند از آن جهت که عدهای را فن تصحیح هست و بضاعت تحشیه اما توان یا فرصت و حوصلهی تحقیق گسترده نیست. یافتن اساتیدی که جامع سه اصل مقدمه، تصحیح و تحشیه باشند دشوار است. چنین افرادی جامع فنون در فن مورد بحث هستند. آنچه را که اکثراً با نام مقدمه بر کتب تصحیح شده مینویسند، پیشگفتاری است در معرفی اجمالی اثر، نویسنده، نسخهی خطی و نحوه تصحیح متن. استخراج فهارس گوناگون نیز گرچه در گذشته کاری صعب بود اما امروزه با ورود رایانه، آن چنان دشوار نیست. آنچه در این میان بضاعت علمی مصحح را پیش چشم میآورد یکی تعلیقات و توضیحات انتهای کتاب است و دیگری مقدمهای گسترده که پژوهش و تالیف است در بررسی همه جانبهی اثر، محتواکاوی و آنچه مستقیم یا غیر مستقیم بر اثر تاثیر گذاشته یا از آن تاثیر پذیرفته است. مثلا دکتر صدیق ابتدا صاحب اثر را از دیدگاه تذکرهها و زندگیگزاران بررسی میکند، سپس به بررسی حیات و زندگی وی از تولد تا مرگ میپردازد، آن گاه به محتواکاوی اثر روی میآورد و اصول فکر و اندیشهی صاحب اثر را از دل اثر بیرون میکشد، در ادامه به معرفی کتابهایی که از اثر حاضر تاثیر پذیرفتهاند، همچنین تاثیری که اثر حاضر از کتب پیشین برگرفته است، میپردازد، معاصرین مؤلف را و ارتباطات احتمالی میان آنان را زیر ذرهبین قرار میدهد، جنگها، وقایع و شئونات اجتماعی و دورهای که صاحب اثر در آن میزیسته را نیز در بررسیها مد نظر قرار میدهد و . . . تا در انتها به معرفی نسخهها و روش تصحیح مشغول میشوند.
کتابهایی که از مقدمههای پژوهشی این چنین بهرهمند هستند معمولاً حرف نگفتهای باقی نمیگذارند و در واقع فهم و تصور خواننده را پیش از ورود به مبحث اصلی چنان پرورش و رشد میدهند که آمادهی بهرهبرداری از اثر شود. خواندن چنین مقدمههایی پیشنیاز ورود به بحث است.
با بررسی برخی از آثار تصحیح شده چنین برداشت میشود که بیشتر کتب در دستهی اول و دوم قرار میگیرند و معدودی در دستهی سوم قرار دارند. حتی استادی چون مجتبی مینوی مقدمهای مختصر بر تصحیح کلیله و دمنه نگاشته است و علیرغم این که کتب زیادی را نام میبرد که در پیروی از کلیله و دمنهی نصرالله منشی نوشته شدهاند ولی هیچ یک از این کتابها را معرفی نمیکند.
تصحیح چهار اثر عطار نیشابوری توسط دکتر شفیعی کدکنی و انتشار آنها، کتب مشابه ماقبل خود را به طور کامل به حاشیه رانده است. به نحوی که با وجود این چهار کتاب، مطالعهی کتابهای مشابه کاری عبث است و اهمیت و برتری این تصحیح در مقدمه و تعلیقات آن است. مقدمههایی که در شرح و بیان موضوع و معرفی اثر و صاحب اثر و آنچه به این موضوع ارتباط پیدا میکند از گذشته تا حال، قصور نورزیده است.
این گونه مقدمههای گسترده مانند بنایی است که از ابتدا طرح و نقشهی روشنی در ذهن نگارنده دارد. ستونهای این بنا طوری در کنار هم قرار میگیرد تا شکل نهایی مد نظر مهندس را پدید آورد. مقدمههای این چنینی، آرام آرام از جزء به کل میرسند، گویی که موجود زندهاند و به مرور رشد و توسعه پیدا میکنند تا به بلوغ و کمال خود در انتهای کار نزدیک شوند. شاید بتوان گفت دکتر شفیعی کدکنی جزو معدود افرادی است که در ادبیات فارسی آن کاری را از نظر مقدمهنویسی و نعلیقات انجام داده است که دکتر ح. م. صدیق در ادبیات ترکی به انجام رساندهاند. این دو مصحح نمونهی کمال یافتهی مصححینی هستند که آثار تصحیحی را با مقدمه و تعلیقاتی که بر آن مینگارند به درجهی کمال میرسانند. به عبارت بهتر، کتابهای چنین اساتیدی است که بر ارزشهای متن کهن میافزایند و حق مطلب را ادا میکنند. تصحیح صرف و استخراج چند فهرست، چیزی به ارزشهای متن کهن اضافه نمیکند بلکه موجب احیاء متن میشود.
به طور مثال نمونهی کمال یافتهی مقدمه و تعلیقات دکتر صدیق را در سنگلاخ،[1] خلاصهی عباسی،[2] دیوان اشعار ترکی[3] و فارسی[4] حکیم سید ابوالقاسم نباتی و کلیات آثار میرزا علی اکبر صابر[5] میتوان دید که تعلیقات این دو اثر شبیه شرح نگاری است و فراتر از تعلیق به شمار میرود. و یا تعلیقاتی را که پس از اشعار ترکی صائب تبریزی[6] نیز چنین است.
شیوههای تصحیح دکتر ح. م. صدیق
شاید برای برخی چنین سؤالی پیش آید که دکتر صدیق روش تصحیح خود را از کجا به دست آورده است؟
پاسخ این است که بخشی از الگوی تصحیحی ایشان برگرفته از روشهای تصحیحییی است که متون خطی کهن در ایران، ترکیه و کشورهای اروپایی بر اساس آنها به صلاح درمیآید. بخش دیگر هم الگویی است مبتکرانه كه خود ایشان در تصحیح متون پیش گرفتهاند. این الگوی ذهنی طی سالیان داراز و محشور بودن با متون كهن خطی به دست آمده است.
هر مصححی با تكیه به ابعاد و جنبههای مختلف علمی خویش روشی را برای تصحیح نسخ خطی برمیگزیند. مثلا علامه قزوینی، مجتبی مینوی و غلامحسین یوسفی به دقت و وسواس در تصحیح معروفاند و یا وحیددستگردی كه روش خاص خود را دارد. دكتر صدیق هم غیر از این که مصصح باشد، زبانشناس، محقق، نویسنده، مؤلف، مترجم و شاعر هم هست و تمام ابعاد علمی خود را در بستر روشها بروز میدهد.
دكتر صدیق میداند كه به کار گرفتن روشهای دیگران در اروپا و ترکیه در تصحیح متون خطی ناکارآمد است. ایشان برای تصحیح این متون روشی را پیش گرفتهاند که با ویژگیهای ادبی و زبان آثار كهن ایرانی هماهنگی و سازگاری داشته باشد. مثل ابداع شیوهی جدیدی از حروفنگاری در نگارش متون ترکی و استفاده از فونتی مناسب که قابلیت نشان دادن تمام آواهای ترکی را داشته باشد. ایشان برای تشریح، تفهیم و یاری خواننده در بهرهمندی از این شیوه در خواندن متون تركی، در آغاز هر اثر، جدولی موسوم به جدول آسانخوانی گنجاندهاند كه تغییرات ایجاد شده در نگارش کلمات ترکی و کلمات دخیل عربی و فارسی را نشان میدهد و به خواننده یاری میكند تا متون تركی را به آسانی بخواند.
برخورداری از دانش موضوعی برای مصحح و محقق در تصحیح متن و داشتن معرفت نسبت به ادبیات ایران و دانستههای فرهنگی بااهمیت است. مثل دیوان تركی ملا محمد فضولی كه قبل از دكتر صدیق كسی نتوانسته بود متنی استوار و مصحَّح به شیوهی بهگزینی و اصح از دیوان این شاعر پرآوازه ترتیب دهد، تسلط بر قواعد صرف و نحو زبان تركی و فارسی، همچنین اشراف بر آثار شیوهی زبانی به کار رفته در دیوان و درک صحیح از سبک ادبی قرن دهم هجری در سه منطقهی جغرافیایی یعنی قلمرو عثمانی، عراق عرب و عراق عجم اجازه و امكان ترتیب دادن متنی متقن از دیوان فضولی را برای ایشان فراهم آورده است.
ایشان در تصحیح، هیچگاه از شیوهی ذوقی و استنباطی استفاده نكرده، اگر واژهای را اصلاح كردهاند، غلط بودن آن واژه محرز بوده است. بنابر این موارد اصلاح شده را در پاورقی ذکر کرده، چیزی به متن نیافزودهاند مگر این كه آن را میان دو قلاب [] قرار دادهاند و تردیدهایشان را با (؟) یا (...) و یا كلمهی «كذا» به نظر خواننده رساندهاند.
جهت سهولت مطالعه و بهرهمندی بیشتر اهل تحقیق، در امر تصحیح کارهای زیر را مد نظر قرار میدهند:
شمارهگذاری ابیات، یكسانسازی املا. مشخص نمودن ابواب و تیترنگاری، اعرابگذاری آیات و عبارات عربی، شرح دادن و معنی كردن لغات و عبارات دشوار، ارائهی جدول اختصارات، استخراج اختلاف نسخ، ایجاد نشانهی قراردادی برای هر یك از نسخ موجود از یك اثر، استفاده از رسمالخط معاصر، مقدمهنویسی، تعلیقهنگاری، فهرستسازی و ...
کتاب حاضر
مطالب کتاب حاضر را در سه فصل: 1- مقدمه، 2- معرفی متون تصحیح شده و 3- پیوست (شامل: 1- وثیقهها و 2- سیاههی الفبایی آثار معرفی شده) گنجاندم.
در فصل دوم، متون تصحیح شده را در سه بخش: 1- نسخ خطی (18 مورد)، 2- نسخ خطی و چاپهای سنگی (19 مورد) و 3- چاپهای سنگی (8 مورد) از یکدیگر تفکیک و بر اساس سال انتشار به شکل صعودی تنظیم کردم. سپس به بررسی هر متن در سه بخش پرداختم. در این معرفیها از مقدمههای جامع و کامل دکتر ح. م. صدیق بهرهی کافی بردم.
ابتدا در «شناختنامهی اثر و صاحب اثر» معرفی مختصری از مؤلف و اثر او ارائه کردم. برای نسخ خطی که دارای مؤلف واحد بود ذیل اولین اثر در این کتاب به معرفی مؤلف دست یازیدم و در معرفی آثار بعدی وی فقط به شرح موضوع متن بسنده کردم. مانند آثار حکیم ملا محمد فضولی. در کتابهایی که دارای چند چاپ بود، تاریخ چاپ اول را ملاک تنظیم فهرستوارهی خود قرار دادم.
در بخش دوم، یعنی «شیوهنامهی تصحیح» به بررسی تصحیح و ارزیابی کار مصحح پرداختهام. برخی از آثار تصحیح شده برای اولین بار در ایران چاپ شدهاند مانند: حاج بکتاش ولی و متون بکتاشیه؛ و برخی دیگر برای اولین بار به جهان علم و ادب معرفی شدهاند مانند کتابهای: دیوان اشعار ترکی عاجز سرابی، دیوان اشعار فارسی میرزا علی مجتهدی، گلشن راز شیخ الوان ولی، قواعد زبان ترکی، قاعدهی زبان ترکی، نصاب ترکی قشقایی، دیوان اشعار ترکی غریبی تبریزی، دیوان بایرک قوشچو اوغلو، دیوان اشعار ترکی ظفر اردبیلی، قارا مجموعهی شیخ صفی الدین اردبیلی، خلاصهی عباسی و بالاخره فرهنگلغت ترکی به فارسی سنگلاخ.
و در بخش سوم، ذیل عنوان «کارنامهی پژوهش»، ساختار مقدمه و تعلیقات کتاب منتشر شده توسط مصحح را بررسی و معرفی کردهام.
نام کارنامهی پژوهش را بدان جهت برگزیدم که مقدمههای دکتر صدیق ماهیت پژوهشی دارد. این مقدمهها چارچوبی استوار دارد و خواننده را از هر جهت برای فهم اثر و شناخت مؤلف و زمانهی او به کمال میرسانند و بینیاز از مراجعه به کتب دیگر میکنند. عصارهی آنچه در کتابهای پیشین وجود دارد را میتوان در مقدمههای ایشان یافت. از این روی هر یک از کتابهای ایشان تکمیل کنندهی فعالیتهای سازندهی نسلهای قبل است. به عبارت روشنتر هر یک از آثار تصحیح شده که به مقدمه و تعلیقات ایشان زینت یافته است را میتوان میوهی درخت ادبیات نسل گذشته نامید.
استاد در این مقدمهها ابتدا مؤلف و اثرش را از زبان تذکرهنویسان و اسناد معرفی میکنند، بعد زندگی او را در فاصلهی از تولد تا مرگ اعم از تحصیل، ازدواج، آثار، همعصران، پیروان و غیره به تصویر میکشند. سپس به تحلیل و معرفی اثر مشغول میشوند و نکات بارز ادبی و ساختار زبانی مؤلف را بررسی میکنند. تیترها و زیرتیترها توسط ایشان چنان انتخاب میشوند که حتی یک نگاه اجمالی به فهرست میتواند هر پژوهشگری را در جریان محتوا قرار دهد. تبویب و فصلبندی متن آثار - علی الخصوص در کتابهای نظم - نیز به نحوی صورت میگیرد که در میان کتب منتشر شدهی ترکی در ایران تا این زمان بینظیر بوده است. اغلب کتب نظم ترکی فاقد تقسیمبندیهای علمی انواع گونههای شعری اعم از غزل، قصیده، رباعی، تویوق، قوشما، گرایلی و . . . هستند و به شکلی مغلوط و غیر علمی تدوین یافتهاند. حتی برتری مقدمهها و تصحیحات استاد نسبت به کتابهای ترکی کشورهای همسایه، در فهم دقیق کلمات فارسی و عربی است که اغلب پژوهشگران کشورهای ترکزبان همسایه، بضاعت کمی در این زمینه دارند.
شکل و شیوهی تصحیح و فصلبندی دکتر صدیق در سالهای اخیر مورد استقبال نویسندگان ایرانی واقع شده است. متأسفانه برخی در کشور ما یادگیری روشهای صحیح و به کارگیری آن را تقلید و تخفیف میدانند و اگر شیوهی احسن را از اساتید آموختند، تمایل ندارند نقل قولی در آثار خود مبنی بر قدردانی بگنجانند. و حتی برخی دیگر، به انتحال آثار علمی دکتر صدیق دست میزنند و خود را مصحح و تدوینگر آثاری نشان میدهند که تا آن زمان حتی از وجود آن آثار بیخبرند و یا نسخ و چاپهای سنگی آن را مشاهده نکردهاند. جالب است این افراد حتی ارجاعات و منابعی که دکتر صدیق در مقدمهها و تصحیحهای خود بدانها دسترسی داشته است را در انتحالهای خود نیز مذکور میدارند در حالی که برخی از این منابع در مجموعهی خصوصی موجود در کتابخانهی استاد وجود دارند. برخی دیگر حتی پا را از این هم فراتر گذاشتهاند بدین نحو که از محتوای مقدمهها و تصحیحهای دکتر صدیق گرتهبرداری و سرقت میکنند و در نتیجه از زحمت مشاهدهی منابعی را که استاد، زحمت جمعآوری و مراجعه به آنها را بر خود هموار کرده است، خلاصی مییابند ولی بعد به بدگویی و دهنکجی مشغول میشوند. مثلاً شخصی در اردبیل از پایاننامهی خود با موضوع تحقیق در احوال و آثار شیخ محمود کاشغری خالق دیوان لغات الترک دفاع کرده و سپس آن را منتشر کرده است. وی پس از انتحال از سبک قلمی و محتوای مقدمه و متن ترجمهی دکتر صدیق از این اثر، در بخش معرفی آثار ذیل معرفی چاپهای مختلف دیوان لغات الترک نه به نقد علمی بلکه با ادبیاتی تلخ و جملاتی که سر تا پا نیش و کنایه است بر ترجمه و تصحیح دکتر صدیق از این کتاب، تاخته و به دهن کجی مشغول شده است. او این عمل ناشایست را برای گم کردن رد انتحال انجام داده است. امیدوارم ارجاعدهی و حرمت فضل تقدم اساتید در آثار ما جای خود را به قدرناشناسی و حذف نام آنان ندهد.
اینجانب در حال جمعآوری اسناد و نمونههای سرقتهای ادبی با ذکر مصادیق آن از آثار دکتر صدیق هستم که در آینده و زمانی مناسب این اسناد را در قالب کتاب منتشر خواهم کرد. سکوت ما و فراموشی نهی از منکر میتواند باعث شود به مرور زمان، قبح به حُسن و وقیح به وجیه تبدیل شود:
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف،
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی.
در انتها جا دارد از استاد صدیق قدردانی کنم که برای کمکهای پدرانه همیشه در دسترس بودند و با راهنماییها، نکتهسنجیها و نقدهای خود به تحقیق و تالیف اینجانب مدد رساندند.
پس از تالیف چارچوب اصلی این کتاب، در تکمیل آن مدتی وقفه افتاد. به قول مولانا:
مدتی این مثنوی تعطیل شد،
مهلتی بایست تا خون شیر شد.
چون قصد داشتم کتاب سنگلاخ اثر میرزا مهدیخان استرآبادی منتشر شود تا تالیف این کتاب را با بررسی تصحیح استاد از این اثر مهم به پایان ببرم. تصحیحی که حدود ده سال از عمر ایشان را به خود مصروف داشت و برای اولین بار در عرصهی تصحیح متون فرهنگلغتها موفق به انجام کاری شدند که دانشمندان سالیان گذشته از انجام آن سر باز زده بودند.»
سید احسان شکرخدا
پاییز 1395
[1] استرآبادی، محمد مهدی. سنگلاخ، مقدمه و تصحیح: دکتر ح. م. صدیق، تبریز، اختر، 1394.
[2] خویی، محمد ابن عبدالصبور. خلاصهی عباسی (فرهنگ ترکی به فارسی سنگلاخ اثر میرزا مهدی خان استرآبادی)، مقدمه، تصحیح و تحشیه: دکتر ح. م. صدیق، تبریز، یاران، 1388.
[3] نباتی، سید ابوالقاسم. دیوان اشعار ترکی، مقدمه، تصحیح و تحشیه: دکتر ح. م. صدیق، تبریز، اختر، 1385.
[4] نباتی، سید ابوالقاسم. دیوان اشعار فارسی، مقدمه، تصحیح و تحشیه: دکتر ح. م. صدیق، تبریز، اختر، 1390.
[5] صابر، علی اکبر. کلیات آثار میرزا علی اکبر صابر (هوپ هوپ)، مقدمه
، تصحیح و تحشیه: دکتر ح. م. صدیق، تهران، تکدرخت، 1394.
[6] تبریزی، صائب. اشعار ترکی. مقدمه، تصحیح و تحشیه: دکتر ح. م. صدیق، تبریز، یاران، 1390.