نخستين شمارهي دو هفتهنامهي «مهد آزادي ويژهي هنر و اجتماع» را استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق به عنوان سردبير با استفاده از امتياز روزنامهي «مهد آزادي»، روز شنبه 6 مهرماه 1347 در سن 22 سالگي انتشار دادند. اين شماره حاوي مطالب زير بود:
• بررسي تأثير مكاتب غرب در ادبيات جديد.
• اوضاع اجتماعي ايران در عهد ناصرالدين شاه قاجار.
• طرح مسألهي كنكور – بررسي معضلات دانشگاهي.
• سايالار، كهنترين سرودهاي مقدس آذربايجان.
• كچل و چهل دزد، يك افسانهي آذربايجاني.
• مسيحي و مثنوي ورقا و گلشاه.
• پنج شعر و سه مقاله با ياد صمد بهرنگي.
و با آثاري از: و. سوسيورا، احمد شاملو، حبيب ساهر، حسين دوزگون، مفتون اميني و صمد بهرنگي.
اغلب مطالب را خود ايشان با امضاهاي مختلف نوشته بودند. در سر مقالهاي كه بر اين شماره نوشتهاند آورده شده است:
«اميدواريم كه در نمايش افكار و عقايد مربوط به ادبيات و هنر و بحثهاي گوناگون در زمينههاي علمي و ادبي و جز آن تا حدود امكان موفق شويم و در دوستي و محبت بيريايي را با خوانندگان خود بگشايم، دري كه به شهري از برخوردها و تشريك مساعيها و همفكريهاي صميمانه باز شود و در ما آن اميد بزرگي را كه براي شالودهريزيهاي آرزوهاي مقدس سرزمين و مردممان لازم است بوجود آورند و لازم به گفتن نيست كه آنچه ما ميكنيم از شماست و باز براي شما و آنچه كه شما خواهيد كرد به نفع همهي ما كه در اين مسير رفتهايم و ميرويم و نيز اميد ميرود كه دشواريهاي راهمان، سختيها و سدها را فرا چشم داشته باشيم و از نظر دور نداريم كه سادهترين مطالب هنري و ادبي اگر بخواهد از ابتذالهاي زمان و مكان به دور باشد با عظيمترين مشكلات انتشار روبرو است و بر اين اساس، نواقص چه بسا كم نيست و دشواريها بيشمار. . .
آغاز كار ما مصادف بود با انجام زندگي صمد بهرنگي، با روزهاي تلخ مرگ اين قهرمان ناكام سرزمينمان كه براي ما تكيهگاهي بود به استواري دژ چنليبئل و انساني بود با خوي كوراوغلو، خلل ناپذير و پاكدل. راه صمد را كه از آن دورها چشم بر ما دوخته است به گرامي باد يادش و به ياد كينستانياش ميپيماييم، چرا كه تلاشها، اميدها و آرزوها تنها به خاطر اين است كه فرصتها را رنگ آرزو بخشيم، و ساعتها را از خون دلهايمان و اشك ديدههايمان، با افتخارها و و محبتها و يكدليهايمان پر كنيم. تا چه پيش آيد . . .».
در منظومهاي كه تحت عنوان «دانيشان قولچاق» دربارهي مرگ يكي از دوستانشان، صمد بهرنگي، سروده و در اين شماره چاپ شده ميگويند:
«من سنه مرثيه اوخويانمارام،
سن كي بوردا حله ايچيميزده سن،
سنين اؤلمگيوه من اينانمارام،
سن كي بو يوللاردا، سن كي ايزدهسن . . .
قانلي بير قير باجيم ألده آتلانيب،
بيليرسن، آرازا قان تؤكهجگم!
كندلينين، ايشچينين كؤنلونده، البت،
سنين آبيدهني من تيكهجگم . . .
اودلو اورهگيمده اودلار سؤنمهميش،
من قيويلجيملاردان اودچاخاجاغام،
آرازين جانيندا دئشيك آچاراق،
دايانماق بيلمهييب، من آخاجاغام!
راحات يات كي سنين اولدوزون بيرده،
قاييداجاقدير اؤزدوغما كندينه،
حلهليك بيته من ناغيللاريوي،
يازاجاقسان كندده، شههرده، يئنه . . .
آتيوين دالينجا آزغين انسانلار،
يئره اوز سورتجك كله ماياللاق،
بيلير سن كي سنين آديوي دئييب،
يئندپرهجهييك بيز دوشمانا شاللاق.»
اغلب مقالات اين شماره علمي و تحليلي است. تقريبا همهي آنها را خود ايشان نوشتهاند. مثلاً مقالات «سايالار كهنترين سرودهاي مقدس آذربايجان» كه بعدها در كتاب «هفت مقاله» چاپ شد از اهميت علمي شاياني برخوردار است.
شمارهي دوم اين دو هفتهنامه تاريخ 20/7/1347 را دارد. به مناسبت جشن دويست و پنجاهمين سالگرد تولد ملا پناه واقف و با تصويري از وي بر روي صفحهي اول چاپ شده و حاوي مطالب زير است:
• واقف، شاعر زيبايي و حقيقت.
• نمونههايي از اشعار واقف.
• نمودي از مكاتب ادبي غرب.
• بررسي سايالار با متن انتقادي.
• خان اوغلان يك افسانهي آذربايجاني
• گوشههايي از تاريخ اجتماعي ايران.
• نماز ميت قصهاي از عزيز نسين.
بهترين مقالهي اين شماره «واقف شاعر زيبايي و حقيقت» است كه در شمارههاي بعدي هم ادامه يافت و بعدها در سال 1352 به صورت كتابي با همين نام در تهران منتشر شد. مطالب اين شماره و شمارههاي 4 و 5 را نيز اغلب خود استاد نوشته است.
از شمارهي چهارم، مقالهي دنبالهدار «كتاب دده قورقود كهنترين اثر مكتوب آذربايجان» در چند شماره چاپ شد. شعرها و متنهاي فولكلور تركي بيشتري نيز در صفحات اين دو هفته نامه نقل شد.
در شمارهي پنجم، بخشي با عنوان «در پاسخ چند نامه» آمده كه برخي مطالب آن بعدها بهانه براي محاكمهي سردبير با اتهام «تحريك مردم به قيام مسلحانه» در دادگاه نظامي شاه گرديد:
«نامهات را خواندم. از تو و هم از همكلاسان نوجوانت كه اين همه به ما و به اجتماعتان دلبستگي نشان دادهايد، سپاسگزارم. برادر جان، راست ميگويي. اجتماعمان با همهي پست و بلندها و كج و راستهايش و آيندهي مردم ميهنمان با شما نوجواناني است كه اكنون روياروي شكم گرسنهي آنان و به روي زمين پر بركتمان تحصيل ميكنيد، حيفم ميآيد بر معصوميت شما، بر صداقت شما كه دير يا زود و خواه و ناخواه چشم باز خواهيد كرد و واقعيات تلخ زندگي اجتماعيمان را لمس خواهيد نمود. خواهيد ديد كه طبقهي عظيمي از مردم جهان، تودههاي زحمتكش، برهنه و گرسنه هستند و عدهي معدودي مثل زالو دار و ندار آنها را ميمكند. خواهيد ديد مردماني در دنيا هستند كه از ترس سر نيزه قادر به تكلم و كتابت به زبان مادري خودشان نيستند، خواهيد ديد كه سوغاتيهاي غرب – اروپا و آمريكا مثل زهر هلاهل رنگ رخسار مردمان زجر كشيدهي آسيا و آفريقا را بنفش ميكند، خواهيد ديد كه برادران بزرگتان، برادران قهرمانتان، در سياهچالها ميپوسند و چه مغرور ميشوم وقتي فكر ميكنم شما، شما نوجوانان امروز، فردا به كينستاني برادران ديروزيتان تيغ بر كمر خواهيد بست، فخر بر شما!»
در شماره شش، بسياري از دوستانش به ياري او آمدند. در اين شماره به امضاهايي مانند: ب. آيدين (بهروز دهقاني)، ع. اوختاي (عليرضا نابدل)، م. ا. آذرنگ (مفتون اميني)، علي كاتبي، احمد شريفي، علي سياهپوش، ي. آراز و چند امضاي مستعار ديگر بر ميخوريم. اين شماره در 23/8/1347 انتشار يافت. در صفحهي اول، عكس يك سرباز آمريكايي پشيمان از جنگ، همراه يك كودك ويتنامي با مطالب زير چاپ شده است:
«يك سيماي غم گرفته و يك قلب داغديده . . . اين است ثمرهي جنگي نابرابر، ظالمانه كه امروز در گوشهاي از دنياي بزرگ ما بين دو نيروي متضاد، دو نيروي آشتيناپذير، نيروي مردمي زحمتكش و به زنجير كشيده و نيروي اهريمن بيگانه در گرفته است و قرباني اين تصادم نيروها، سربازي از خلقي محروم و پارتيزاني از خلقي ديگر . . .
امروز تصوير غمگرفتهي سيماهاي متفكر و ناراحت سربازان آمريكا، و در كنار آنها چهرههاي چين گرفته و مغموم و آشفتهي زنان و كودكان ويتنام شايع بر اين تصاويري است كه حتي در مطبوعات دنياي خونين و پر زرق و برق غرب خودنمايي ميكنند و به مردم آزادي طلب دنيا دهن كجي ميكند و تمدن و پيشرفتهاي علمي انسان امروز را به داشتن خصلت طبقاتي و بنا شدن بر روي خون ميليونها زحمتكش گيتي محكوم ميسازند.
و حتي امروز كه هياهوي انتخابات رياست جمهوري جهان آزاد بار ديگر دنيا را با تبليغات و هياهوهاي بيشمار خود روبرو كرده است. مسئله نبرد آزاديكش و ظالمانه ويتنام كه جز توجيه تسلط استعماري چنگالهاي خدايان نفت و الماس نيست يكي از بغرنجترين مسايل دنياي سرمايهداري است و براي تبليغات انتخاباتي نامزدهاي انتخابي دنياي آزاد وسيلهي نان و آبداري به حساب ميآيد.
اين مسئلهاي نيست كه با تبليغات آزاديخواهانهي رئيس جمهوريها، جانسون و بعد نيكسون حل شود، آزادي، استقلال و دموكراسي و برخوري از منابع سرزمين خود و خودمختاري حق مردم ويتنام است واگذاري اين حق تنها راه پايان دادن به اين صحنههاي سياه است.»
در اين شماره سهم مطالب تركي باز هم بيشتر شده است.
يك شعر از اوختاي با ترجمهي مفتون و شعري از احمد شاملو با ترجمهي سردبير چاپ شده است.
شمارهي هفتم حاوي مطالبي دربارهي «حبيب ساهر» با عنوانهاي زير است:
• حبيب ساهر شاعر مردم- از سردبير.
• پژوهشي در قالبهاي شعر آذري- از م. ا. آذرنگ.
• عمري تلاش- از سردبير.
• دربارهي حيدر بابايه سلام- از آراز.
• دربارهي حبيب ساهد- از قلي جهاني.
• چند شعر چاپ نشده از ساهر.
• ديدي از ساهر- از يونس ايراني.
• دنبالهي مقالهي كتاب دده قور قود . . .
بعد از انتشار شمارهي هفتم مأموران ساواك به دفتر روزنامهي مهدآزادي يورش بردند و در 7/9/1347 سردبير، مدير مسؤول و صاحب امتياز روزنامه را دستگير و تحويل دادگاه دادند. بدين گونه پروندهي اولين فعاليت مطبوعاتي استاد دكتر حسين محمدزاده صديق بسته شد.
- توضیحات
- دسته: فعالیتهای مطبوعاتی