نوید آذربایجان شنبه 19 آذر 1379/ سال سوم/شماره 115
اشاره:
به دنبال سخنان آقای خاتمی رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران پیرامون اصول نقض شدهي قانون اساسی و راهکارهای اجرای آن، با آقای «دکتر حسین محمدزاده صدیق» استاد زبان و ادبیات فارسی و ترکی دانشگاههای تهران گفتگویی انجام دادیم، که نظر خوانندگان محترم را بدان جلب میکنیم. دکتر صدیق از سال 1369 تدریس زبان و ادبیات ترکی را در دانشگاههای تهران، تبریز و اصفهان که همگی از سوی دانشجویان تأسیس و تشکیل میشود شروع کرده است. دکتر صدیق چندی پیش در فرهنگسرای بهاران به یکصد و چهل تن از دانشجویان برگزیدهی خود گواهینامه صلاحیت تدریس زبان ترکی را اعطا کرد و در سوم آذر ماه نیز در تالار دانشگاه تبریز ضمن اعطاء گواهینامهي مشابه به چهل و پنج تن از دانشجویان اظهار داشت: «همهی این تلاشها برای کمک به آقای خاتمی جهت اجرای کامل اصل پانزدهم قانون اساسی و تدریس زبانهای محلّی در مدارس و دانشگاهها صورت گرفته است.»
آقای دکتر با توجه به اینکه شما سالهاست از عدم اجرای مفاد اصل پانزدهم قانون اساسی گلایه دارید، لطفاً برداشت و تفسیر خود را از این اصل بیان کنید.
در اصل پانزدهم قانون اساسی گفته شده است که «خط و زبان رسمی» جمهوری اسلامی ایران،(Official Language) تعریفی حقوقی دارد و با تعریف خاص خود باید به آحاد شهروندان آموخته شود تا بتوانند در گفت و شنود و نگارش رسمی از آن استفاده کنند. قوّهی مجریه موظف به این کار است و طی یک برنامهی وسیع با چهار ساعت تدریس در هفته در همهی مدارس ایران میتوان زبان رسمی را آموزش داد. البته «فارسی آموزی» با فارس کردن تفاوت دارد. متأسفانه جمهوری اسلامی تاکنون نتوانسته است در آذربایجان زبان رسمی نظام را به مردم بیاموزد. اکنون بیش از پانزده میلیون آذربایجانی زبان رسمی کشور را نمیدانند. ولی قوّه مجریه در عوض توانسته است فرزندان بیش از نیمی از مردم آذربایجان را «فارسی ـ ترک» کند. به گونهای که زبان فارسی را به مانند زبان بومی (Native Language ) فرا گیرند و یا به آن شأن «زبان دوم» (second Language ) داده شده است، در حالی که شأن و منزلت زبان رسمی آن است که تبدیل به زبان بومی، زبان دوم، زبان غیر، زبان مطبوعات، زبان معیشت، زبان علم، زبان بیان عواطف و مانند آن نشود. دانش آموز و دانشجوی آذربایجانی مجبور نیست و ضرورت ندارد که مثلاً فیزیک، شیمی، دستور زبان انگلیسی را از طریق زبان رسمی یاد بگیرد. زبان رسمی، خود درسی مانند یکی از درسها است. آموزش زبان رسمی نباید سبب شود که زبانهای بومی و محلی نابود شوند، ادبیات آنها به انحطاط گراید و آثار ادبیشان فراموش شود و نوعی خودباختگی و احساس کهتری در میان مردم به وجود آید. زبان رسمی نباید زبانهای بومی را که گنجینههای کران ناپیدای فرهنگ متعالی و دریای فولکلور ایرانی هستند، در معرض نابودری قرارا دهد و نباید به گونهای تحمیل شود که مورد نفرت اهل السنهی دیگر قرار گیرد.
این تفسیری است که من از اصل پانزدهم دارم. گرچه حتی به موجب این اصل در اسناد و مدارک و نوشتههای رسمی نیز میتوان در کنار زبان رسمی از زبانهای محلی و بومی استفاده کرد. در آذربایجان، زبان ترکی به عنوان «زبان بومی» و زبان فارسی به مثابهی «زبان رسمی» با تعریف خاص حقوقی و قانونی باید شأن و منزلت واقعی خود را بازیابند. معضل فرهنگی موجود در آذربايجان ناشی از ادامهی سیاست نگرش قومی- نژادی پهلوی و بیاعتنایی مطلق قوّهی مجریه در سالهای گذشته به فهم، درک، تفسیر و اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی است.
آیا به نظر شما زبان میتواند عامل وحدت باشد؟
بسیاری از کشورهایی که همزبان هم هستند در جنگند و صلح هم نمیکنند. اما دین و ایدئولوژی مکتب میتواند ملل و اقوام مختلف را زیر یک پرچم گرد آورد. دین مبین اسلام در سراسر جهان، همهی مسلمین را متحد و یکپارچه کرده است و فضیلت را در تقوا دانسته است. اما اکنون در منطقه، رژیم لائیک کجراههای را دنبال میکنند که رژیم پهلوی در آن کجراهه بود.
آقای دکتر، لطفاً دربارهی سابقهي زبان ترکی و آثار ادبی آذربایجان اطلاعاتی در اختیار ما بگذارید. به نظر شما زبان ترکی در ایران دارای چه پیشینهای است؟
اگر ما الفاظ جملات و پارههای نظم و نثر ترکی به کار رفته در الواح سومری را به عنوان نخستین یادمانهای مکتوب ترکی ایرانی به حساب آوریم، باید ادعا کنیم که ادبیات مکتوب ترکی در ایران و اطراف آن پیشینهای هفت هزار و پانصد ساله دارد و ایرانیتر از هر زبان ایرانی دیگری است و در درازنای تاریخ، قالب بیان احساسات و عواطف تودههای وسیعی از ایرانیان بوده است و پس از اسلام نيز به ظرف شايستهاي برای تبلیغ معارف اسلام و مفاهیم قرآن بدل گردید و از قرن دوم هجری آثار فلسفی و کلامی و ادبی عديدهاي نظیر «قوتادغو بیلیغ»، «نهجالفرادیس»، «عتبة الحقایق»، «دده قورقود»، «قیرخ حدیث»، «ديوان لغاتالترک»، «قارا مجموعه»، «الادراک للسان الاتراک» و دهها تفسر قرآن مجید و مجموعههای عرفانی و دواوین شعر در این زبان ايجاد شد و تاثیر عمیقی نیز در تکوین متون اسلامی در زبان فارسی بر جای گذاشت.
آيا ميتوانيد براي مورد اخير يعني تأثير تركي در فارسي مثال بياوريد؟
«ادبيات تطبيقي» مباحث بسيار شيريني دارد كه متأسفانه در كشور ما در تأسيس اين رشتهي علمي اهمال شده است. در رژيم طاغوت نيز به لحاظ اسلامستيزي و تركيستيزي كه در سرلوحهي برنامههاي دول ستمشاهي قرار داشت اين تأثير و تأثّر، نفي و انكار شده است. در بررسي تطبيقي «شاهنامه» با «قوتادغوبيليغ» ميبينيم كه رزمنامهپرداز بزرگ طوس، اثر جاوداني خود را تحت تأثير مثنوي گرانجاي «قوتادغوبيليغ» سروده است. عطار نيشابوري در «منطق الطير»، مثنوي تركي «ديوان حكمت» اثر خواجه احمد يسوي را در نظر داشته است و نظامي گنجوي در منظومههاي خود، خط سير سوژهي داستانهاي «دده قورقود» را تعقيب و دنبال كرده است و . . .
آیا ما استادانی داریم که در ادبیات ترکی تحقیق کنند؟
ترکی پژوهشی در ایران بسیار ضعیف است. به نظر من باید در اغلب دانشگاههای معتبر ایران رشتههای تحصیلی «زبان و ادبیات ترکی» در مقاطع لیسانس، فوقلیسانس، دکتری هر چه زودتر داير شود و فرزندان ایرانی بتوانند با امّهات کتب عدیدهی ادبی و علمی و فلسفی و تاریخی ترکی در ایران آشنا گردند و ابتکار عمل را از بد اندیشانی که در توهّمات نامیمون هستند، بازستانند. اگر این کار انجام نگیرد، در اجرای قانون اساسی اهمال شده است.
به نظر شما راهکارهای قانونی برای تأسیس رشتههای زبان و ادبیات ترکی و ادبیات تطبیقی در دانشگاههای ما چیست؟
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایرانی که خونبهای صد هزاران شهید و عصارهی قرآن مجید و احادیث نبوی و نهجالبلاغه و سیرهی ائمهی معصومین - علیهم السلام- است، تکلیف همه چیز را روشن کرده است. در قانون اساسی نگاه به السنه و الوان و اقوام، نگاهی قرآنی است و اصل پانزدهم نیز تصریح و تأکید به بیان مسأله دارد که تدریس و تحصیل و استفاده از زبانهای غیر فارسی در دانشگاهها و مدارس و رسانهها و ... آزاد و بلامانع است. این یک اصل قانونی است. برای دلخوش کردن و تفریخ هم نوشته نشده است. اصل است، باید اجرا شود. باید آئیننامههای اجرایی آن تنظیم شود و در شئون زندگی همهی ایرانیان به عنوان «اصل» وارد شود. قوّهی مجریه موظف به اجرای اصول قانون اساسی است و قصور و اهمال در انجام وظیفه قابل تعقیب قضایی و مردمي است.
آقای دکتر صدیق به عنوان آخرین سؤال بالاخره بازگشت شما به تبریز تحقق خواهد یافت یا خیر؟
میدانید که من در سال 1351 پس از سپری کردن دورهی حبس، از سوی ساواک به همراه گروهی از روشنفکران شهرمان به تهران تبعید شدم و تا انقلاب اسلامی نیز ممنوعالورود به تبریز بودم. بعد از انقلاب نیز فرصت اقامت طولانی در شهر خود را نیافتم. اخیراً در سال تحصیلی گذشته به دعوت دانشجویان دانشکدهی ریاضی به دانشکدهی فنی دانشگاه تبریز برای تدریس دو واحد درسی «زبان و ادبیات ترکی» دعوت شدم و هر هفته یک روز برای انجام این وظیفه به شهرمان میآمدم. بنا به خواست دانشجویان و شاید تحت فشار آنان رؤسای دانشگاه تبریز و دانشگاه تبریبت معلم و برخی از مسئولان از اینجانب دعوت کردند که درخواست انتقال و یا همکاری دهم. من این کار را با کمال میل در اردیبهشت ماه انجام دادم ولی رؤسای این دو دانشگاه، هیچ کدام به وعدههای خود عمل نکردند تا من بتوانم بعد از سالها دوری از تبریز، برای کار و اسکان در شهر خودم برنامهریزی کنم. خواست خدا این است که من فعلاً دور از دیار خود به آذربایجان خدمت کنم. شاید دو بیت زیر از فضولی زبان حال من هم باشد که میفرماید:
رواج عشق وئرمک قصدینه چیخدیم دیاریمدان،
هنر ضایعدیر اول کشورده کیم یوخدور خریداری.
محبت قیلماغا ادبار غربت اختیار ائتدیم،
نه چاره یوخ فضولی دوغدوغوم یئرلرده بازاری.
مسئولان دلسوز نبايد منتظر فرمان و دستور از تهران باشند. كلّيت قضيه براي برخي از تهراننشينان ملموس نيست، اما براي مسئولان منطقه بسيار قابل لمس و درك است. من اميدوار هستم كه شوراهاي مختلف استانها و شهرها بتوانند بدون فوت وقت، نقش تاريخي خود را در تحكيم و حفظ وحدت اسلامي و يكپارچگي ايران ايفا كنند و در قلب تودههاي مستضعف مردم آذربايجان براي خود جا باز كنند كه رضاي خدا نيز در آن است. در غير آن صورت سبب ايجاد شكاف ميان نسل جوان آذربايجان با مسئولان جمهوري اسلامي خواهند شد. جواناني كه در امر بازگشت به خويشتن طالب اجراي كامل قانون اساسي و عمل به احكام قرآني هستند. اكنون همهي مسئولان منطقه در ميان مردم زير سؤال هستند كه: چرا به خواست عمومي در احترام به فرهنگ و ادبيات بومي آذربايجان توجه و اعتنايي نميكنند؟ چرا هيچ مسئولي قدمي در خدمت به زبان تركي ايراني و اسلامي بر نميدارد؟ در اين زمينه ابتكاري به خرج نميدهد؟ چرا تحريف نامهاي شهرها، روستاها و محلههاي شهرهاي بزرگي چون تبريز روندي شتابآميز گرفته است؟ مگر نامهاي تركي چه عيبي دارند كه بايد با ادا و اصول «تهروني» تلفظ و نوشته شوند و سؤالهاي ديگر كه مسأله را بسيار جدّي ميكند و بهانه به دست طراحان فروپاشي و براندازي غير خودي خواهد داد. مبادا كه باز هم براي حفظ مقام و موقعيت خود در منطقه با ارسال تحليلهاي غلط از وضع آذربايجان به مركز، ذهن مسئولان كشوري را نسبت به منطقه مشوّش سازند و موجبات تصميمات ناروا در مركز را ايجاد كنند
برچسب: مصاحبههای دکتر حسین محمدزاده صدیق