شمس تبریز، شماره 40، دوشنبه 28 تیر 1378
(قسمت آخر)
استاد آیا زبان و ادبیات ترکی آذربایجان در دانشگاههای دنیا تدریس میشود؟ اگر میشود در کدام دانشگاهها و با چه اهدافی؟
بله! در کلیهي دانشگاهها و مراکز تحصیلات عالی در سطح جهان که در آنها رشتههای زبان و ادبیات ترکی، فرهنگ ترکی، تاریخ هنر ترکی و تاریخ ترکی موجود است درسهایی با عنوان تاریخ ادبیات ترکی آذری و مبانی دستور زبان ترکی آذری، صرف ترکی آذری، نحو ترکی آذری، مخزن واژگان ترکی آذری و چندین درس دیگر در رابطه با زبان و ادبیات ترکی آذری تدریس میشود.
مثلاً در دانشگاه آکسفورد یک درس مستقل چهار واحدی موسوم به «شعر و ادب فضولی» (Fuzuli’s Literary) وجود دارد و کرسی گرایش تخصصی فضولیشناسی تأسیس شده است. در یکی از دانشگاههای آمریکا کرسی عالی «ساهرشناسی» ایجاد شده و خانمی از اهالی تبریز موسوم به خانم دکتر برنجیان رسالهي دکتری خود را در همین کرسی دفاع کرده است. در دانشگاه فلورانس ایتالیا کرسی عالی «تحقیق در آفرینش ادبی شاه اسماعیل ختايی» وجود دارد و ديوان شاه ختايی هم از سوی همین شعبه چاپ شده است. در ژاپن خانمی از رسالهي دکتری خود پیرامون «لهجهي تبریز» دفاع کرده است. در دانشگاه صوفیه در پایتخت بلغارستان در رشتهي «فیلولوژی ترکی» گرایش «ادبیات آذربایجان» ایجاد شده است. در دانشگاه ازمیر رشتهي مستقل «آذربایحان ادبیاتی» وجود دارد که همه ساله چندین نفر با درجهي «لیسانس» از آن فارغالتحصیل میشوند...
در مورد اهداف این دانشگاهها هم میتوانید صحبت بفرمايید.
بله! با کمال میل. سیاستگذاران این دانشگاهها در بیرون از جهان اسلام البته اهداف آشکار و پنهانی دارند. جالب است بدانید که دولت صهیونیستی اسرائیل و دولت داشناک ارمنستان و دولت یونان هم در دانشگاههای خود در کنار رشتهي اسلامشناسی، رشتههایی نظیر «زبان و ادبیات فارس»، «زبان و ادبیات ترکی» و «زبان و ادبیات عربی» نیز تاسیس کردهاند. اینان هم قصد تربیت متخصص برای خود و هم قصد تحریف و به انحراف کشاندن پژوهشهای سالم و اسلام باورانه در این زبانها را دارند.
این مسأله، بسیار بدیهی و روشن است. صحبت بر سر این است که ما چرا باید میدان را برای دشمن امن بسازیم. مجموعهي عظیم ادبیات ترکی جزيی جدا نشدنی از فرهنگ اسلامی تاریخ مسلمین است. هر گونه بیغیرتی و بیاعتنایی ما در برخورد با این مجموعهي عظیم، کمک به میدانداری دشمنان اسلام خواهد کرد.
ایادی دشمن درایران با خط و خطوط ملیگرایانه و در پوششی از ایرونیبازی لانه کرداند. شوونیستها و پان ایرانیستها، ولد بلافصل صهیونیستها هستند و در لژهای فراماسونری صهیونیست ساخته عضویت داشتهاند. شما خوب میدانید که شالودهي لژهای فراماسونری جدید که New Grand Oriant نامیده میشد در قرن هیجدهم میلادی توسط صهیونیستها نهاده شد و به اعتراف خود آنان این سازمانها را برای تضعیف ملتها و امحاء فرهنگ اسلام و تفوق بر آنان ایجاد کردند. در پروتکل یهود دربارهي ایجاد فراماسونری گفته میشود: «مسیر درازی داریم تا بتوانیم آثار چند قرن دیگران را منهدم سازیم. برای تهیهي وسایلی که ما را به مقصود برساند باید از بیغیرتی و عدم اطلاع و بی ثباتی افراد ملل دیگر استفاده کنیم. این قدرت مخفی ماست و چه کسی قادر است که قدرت مخفی ما را از بین ببرد؟ فراماسونری فقط به منظور مخفی نگاه داشتن نقشههای ماست و طرز اجرای آن در محلهای مختلف باید برای همیشه بر ملتها پوشیده بماند.»
بسیار روشن است که اکنون در ایران کسانی که سعی میکنند جوانان آذربایجان در برخورد با فرهنگ پر بار ترکی اسلامی و ایرانی آذربایجان، بیغیرتی و بیاعتنایی نشان دهند و آن را دغدغهي مسأله خود ندانند و باعث عدم اطلاع جوانان از افتخارات فرهنگ ترکی خود میشوند و نهضتهای فرهنگی اسلامی مقدس ترکیگرایی را به بیثباتی سوق میدهند، به نوعی سر در آخور فراماسونری جدید صهیونیستی دارند. فراموش نکنیم که فراماسونریهای ایران پیوسته خط «نفوذ» در حاکمیتها را دنبال کردهاند. بر ما روشن است که پس از صدور انحلال فراموشخانه از سوی ناصرالدین شاه، ميرزا ملکم خان مهرهي اصلی فراموشخانه با نفوذ در ارگانهای دولتی، تشکیلات سابق خود را با شیوهای جدید احیاء کرد و این بار «جامعهي آدمیت» تشکیل داد و حتی موفق شد «کتابچهي غیبی» خود را منتشر سازد و پس از آن كه باز دستش رو شد به شیوهای دیگر در ارکان حکومتی نفوذ کرد تا جايی که حتی با سمت کنسول روانهي مصر شد و در سال 1288 در تهران «مشاور صدر اعظم» گشت و مجلس تنظیمات حسنه را تنظیم کرد و به تصویب شاه و صدر اعظم رسانید و اولین قرارداد استعماری با بارون جولیوس دو رویتر را منعقد ساخت که بعدها به همت روحانیت معظم شیعه لغو گردید.
قصد من نقل تاریخ نیست، اما میخواهم به شما بگویم که میرزا ملکمها نمردهاند. جای پای آنها را در کتابهای درسی تاریخ، تاریخ ادبیات فارسی و غیره مشاهده میکنم و معتقدم که اکنون اینان در پوشش «ترکیستیزی» فعالیتی موذیانه و مخرب دارند. هر گونه رویکرد به احیاء و گسترش زبان تركي را ناروا ميدانند.