منبع: فصلنامه هفت آسمان (دانشگاه ادیان)

مصاحبه کننده: داود بهلولی

* لطفاً درباره میراث مکتوب دینی که به زبان ترکی به ما رسیده است توضیح دهید.

ابتدا باید به این مسأله اشاره کنم که بخش اعظم میراث مکتوبی که از گذشته‌ به دست نسل کنونی رسیده است، به سه زبان عربی، فارسی و ترکی است. اما در میان نسخ خطی در هر موضوعی می‌توان نسخه‌ای یافت. از طب گرفته تا علوم غریبه، تاریخ، فرهنگ‌نویسی و از همه مهم‌تر نسخ خطی دینی که حجم عظیمی از این نسخ را به خود اختصاص داده است. این میراث دینی را باید به دو دوره پیش از اسلام و پس از اسلام تقسیم کرد. با توجه به وسعت جغرافیایی مناطق زندگی ترکان، از مرز چین تا اروپا، طبیعتاً ترکان در طول تاریخ علاوه دین‌های مختلفی كه گرویده‌اند سرانجام به اسلام روي آوردند و هم‌اکنون بیشتر ترکان را مسلمانان تشکیل می‌دهند. این ترکان به نگارش آداب و اعتقادات دینی خود پرداخته‌اند. قدیمی‌ترین نسخ ترکی دوره‌ي اسلامي که البته دینی هستند، متعلق به دوران صدر اسلام است. چندين چرم نبشته‌ي یافت شده در منطقه‌ي تورفان در ترکستان چین به خوبی نشان می‌دهد که در آن دوران برخي از ترکان مانوی و بودایی مذهب بوده‌اند. این نسخ منحصر به فرد عقاید مانوی و بودایی را به زبان ترکی و البته با الفبای اويغوري می‌نمایاند که کارهای علمی روی آن‌ها در تركيه و آلمان صورت گرفته است.

 * وضعیت این میراث پس از اسلام چگونه است؟

پس از اسلام ترکان دسته دسته به اسلام گرویدند و در پی آن در سراسر سرزمین‌های اسلامی منتشر شدند. از آن پس بود که ابتدا آثار به زبان عربی نوشته می‌شد. با توجه به این که همه‌ي مردم نمی‌توانستند عربی بیاموزند، طبعاً گرایش به نوشتن کتاب به ترکی و البته فارسی در جهان اسلام افزایش یافت. آن‌گاه بود که صدها هزار نسخه در علوم مختلف دینی از فقه و کلام و اعتقادات و تفسیر و غیره به نگارش درآمد و دست به دست در میان مردم گشت و خوانده شد. از دیگر سو نیز گرایش ترکان به تصوف باعث افزایش حجم کتب دینی شد. نمونه‌ی آن فتوت‌نامه‌ها و بیاض‌هایی است که نمایان‌گر عقاید دینی صوفیان است. فتوت‌نامه‌ها هم که در اغلب طریقت‌های صوفیانه وجود داشته، شرح احکام آیینی صوفیان و نحوه‌ی زندگی و روابط پیر و مرید است که اکثراً مجهول‌المؤلف هستند و به تعداد فراوان موجود است.

نسخه‌های بسیاری در میان اهل حق ایران، عراق و ترکیه وجود دارد که اغلب آن‌ها به نظم و البته بخشی نیز به نثر هستند. اهل حق معمولاً متون دینی خود را پنهان می‌داشتند و هم‌اکنون نیز اجازه‌ی انتشار آن‌ها را نمی‌دهند.

* در این میان با توجه به این که بخش قابل توجهی از ترکان شیعه‌مذهب هستند، جایگاه میراث مکتوب شیعی چگونه است؟

بايد تأكيد كنم كه نخستين آثار منثور تركي بعد از اسلام، ماهيت ديني دارند. از آن‌جا كه دين اسلام زندگي فردي و سرتاسر فعاليت‌هاي اجتماعي انساني را نظم مي‌داد، مدت زمان درازي متون نثري به موضوعات ديني اختصاص يافت. تفاسير قرآن، كتب حديث، عقائد، فقه، متون تصوفي از نخستين آثار منثور تركي هستند. كتاب‌هاي تفسير گاهي از عربي و فارسي ترجمه مي‌شد و گاهي نيز از سوي خود تركان نوشته مي‌شد. مانند تفسير خضربن گول بيگي، يا تفسير ابن عربشاه و يا تفسير جواهر الاصداف كه به اسفنديار جاندار اوغلو اهدا شده است. از نخستين كتب حديث هم مي‌توانم به كتاب يكصد حديث از ضرير ارزنـ الرومي اشاره كنم. در كنار اين كتاب‌هاي منثور، مي‌توانم به ترجمه‌ي تركي آذري از عهدنامه‌ي مالك اشتر اشاره كنم. اين ترجمه در نيمه‌ي اول قرن پنجم هجري در تبريز به فرجام آمده است و يگانه نسخه‌ي خطي آن در موزه‌ي چهلستون اصفهان محافظت مي‌شود. اين كتاب را من چند سال بيش در تهران انتشار دادم. 

از كتاب‌هاي اوليه‌ي تركي در موضوع عقايد، مي‌توان به كتاب سراج القلوب اثر احمد دايي، مفتاح الجنه از همو و ترجمه‌ي كتاب حصن‌الحصين اشاره كرد.

اما در موضوع‌هاي فقهي به زبان تركي در طول قرن‌ها آثار منثور متعددي به شيوه‌ي خاص تأليف شده است كه مي‌توان به اين شيوه‌ي نثر "شيوه‌ي آخوندي" نام داد. نخستين نمونه‌هاي آن كه شامل فتواها و سؤال و جواب‌ها نيز مي‌شد، مربوط به فقهاي اهل تسنن است كه پيش از دوارن صفويه در ماوراءالنهر و يا در آسياي صغير نگاشته شده‌اند. در ميان آن‌ها كتاب فتاوي ابوالسعود و دو كتاب نورالفتاوي و بهجت الفتاوي از همه معروف‌تر است. نثر اين كتاب‌ها بسيار روان، ساده و نزديك به محاورات مردمي است.

*آيا آثار مربوط به تصوف هم اول به نثر بود؟

البته ما نخستين آثار صوفيانه به زبان تركي بعد از اسلام را به صورت شعر هم مي‌بينيم. مانند ديوان حكمت از خواجه احمد يسوي كه او در آن نكات عرفاني و طريقتي را به صورت چهارپاره‌‌هاي تركي در اوزان بومي هجايي سروده است. صبغه‌ي تصوفي در كتاب دده‌قوقودعلي لسان طائفه‌ي اوغوزان نيز غلبه دارد. گرچه آن را نمي‌توان يك كتاب طريقتي و صوفيانه به حساب آورد. اما من از كهن‌ترين آثار منثور تصوفي مي‌توانم از كتاب مزكيّ النفوس اثر اشرف اوغلو عبدالله رومي بنيانگذار طريقت اشرفيه‌ ياد كنم كه در واقع نوعي مرامنامه‌ي اين طريقت به شمار مي‌رود و در موضوعاتي مانند فقر، آداب مريد، قناعت، توكل، عزلت و جز اين‌ها به نگارش درآمده است و اهميت زيادي در طريقت‌شناسي تركي دارد. متأسفانه ترجمه‌ي فارسي از آن نداريم. ديگر دو كتاب مغارب الزمان و انوار العاشقين از احمد بي‌جان و رساله‌ي قايغوز از قايغوسوز ابدال پيرو يونس امره كه هر دو از آذربايجان غربي برخاستند و خالق نخستين نمونه‌هاي شعر صوفيانه مهم هستند. كتاب دلگشا نيز از اوست. نام ديگر آن بُدَلانامه است. وي رساله‌ي ديگري با نام كتاب مغلطه هم دارد. هر سه كتاب در واقع نوعي ماهيت آداب مريد دارند. نثر آن‌ها بسيار ساده و روان است.

در ميان متون منثور تصوفي تركي از كتاب خواجه‌ي جهان هم بايد ياد كنم كه اطلاعات مبسوطي در شناخت طرائق صوفيان و منسوبان طرق مختلف دارد. اتفاقاً متن انتقادي اين كتاب در دانشگاه استانبول چاپ شده است. در قرن نهم هجري كتاب بسيار مفيدي با نام تضرع‌نامه به تركي آذري نوشته شد كه نسخ خطي فراواني از آن در دست است. مؤلف اين رساله تذكرة الاوليا از عطار را نيز به تركي آذري ترجمه كرده است. كتاب معارف‌نامه در موضوع اخلاق و سياست هم از اوست.

وقتي سخن از متون منثور طريقتي در تركي مي‌رود، نمي‌توان از شروح مثنوي نام نبرد. نقش مثنوي مولوي در زبان فارسي مانند نقشي است كه فصوص الحكم اثر ابن عربي در زبان عربي ايفا كرد. در تاريخ ادب تركي، بسياري سعي كرده‌اند آن را به تركي ترجمه كنند و يا بر آن شرح نوشته‌اند. حتي در زبان فارسي به اندازه‌ي تركي به اين اثر شرح و تفسير نگاشته نشده است. در تركي مانند فاتح‌الابيات، جواهر بواهر مثنوي، روح المثنوي و جز اين‌ها.

كتاب گلشن‌راز اثر شيخ محمود شبستري نيز همين‌طور است. شرح و ترجمه‌ي زيادي به تركي از آن داريم. قديمي‌ترين ترجمه و شرح، از آن شيخ ولي شيرازي است كه در اوايل قرن نهم هجري آن را در دو هزار و اندي بيست شرح كرده است و من آن را چند سال پيش تصحيح و چاپ كردم. مترجم و شارح آمده است مسأله‌ي امامت و ولايت را نيز در متن كار خود به بحث گذاشته است.

*آيا اين آثار در بحث دين‌شناسي اهميتي دارند؟

اهميت اين آثار اصلاً در مباحث علم‌الاديان است. ببينيد، اكنون در فارسي آگاهي چنداني از طريقت‌هايي مانند يسويه و گلشنيه نداريم. زيرا متون هر دو طريقت به تركي است و در ايران كسي همت نكرده است كه اين متون را به فارسي برگرداند. اگر تركي با ترجمه‌ي اغلب متون طريقتي از فارسي و عربي غنا يافته است، فارسي از اين جهت بسيار ضعيف مانده است. در باب طريقت گلشنيه كتابي داريم با نام مناقب گلشني كه به زبان تركي آذري در مناقب ابراهيم گلشني تبريزي بنيانگذار اين طريقت در قرن هفتم هجري نگاشته شده است و اتفاقا متن تركي آن در خارج از ايران حدود سي سال بيش چاپ شد. محققان فارسي زبان از آن بي‌اطلاع هستند. خلوتيه هم، همين‌طور است. چرا از اهل حق صحبت نكنيم؟ اين جماعت اصلا به فارسي متني ندارند. متون آئيني آنان يا به تركي است يا به كردي و به كردي اندك است، اتفاقاً اين اندك هم چاپ شده است.

اما متون تركي، اگر هم تكثير شده، درون گروهي و به صورت غير علمي و مغلوط بوده است. گروه‌هاي اهل حق بيست و چهار گوينده دارند كه منزلت آنان در اين فرقه شبيه منزلت انبياء در دين مبين اسلام است. آثار همه‌ي اينان به تركي است كه به آن "كلامات" مي‌گويند. از ميان اين "گوينده" هاي 24 گانه من تاكنون توانسته‌ام فقط برخي در كلامات يكي از آنان كه اولي‌شان هم است، يعني بايرك قوشچواوغلو را چاپ كنم. در كنار اين 24 كتاب كه در ميان اهل فرقه جنبه‌ي تقدس دارد و از آشنا ساختن اغيار با آن‌ها احتراز دارند، متون منثور و منظوم آئيني ديگر هم موجود است كه به آن‌ها "بياض" گفته مي‌شود.

آن‌چه به نثر در ميان اين فرقه موجود است، تفسيرهاي كلامات و شأن نزول‌هاي آن است كه نيم قرن پيش شخصي موسوم به "پيرداوري" با عشق و علاقه‌ي خاصي آن‌ها را گرد‌آوري كرده و دستنويس‌هاي خود را در بيش از ده مجلّد تكثير و ميان معتقدان توزيع كرده است. اين مجلدات به "تفاسير پيرداوري" معروف است.

رسالات متعدد ديگري از نوع مناقب و آداب‌نامه‌ها در ميان فرق ده‌گانه‌ي اهل الحق ايران، غاليان عراق و علويان تركيه، به صورت نسخ خطي موجود است. برخي از آن‌ها در عراق و تركيه چاپ شده است. مانند "الشّبك" كه در عراق انتشار يافت و برخي از رساله‌هاي منسوب به شيخ صفي الدين كه پس از انتشار فرضيه‌ي قارامجموعه از سوي ما در تهران، در تركيه چاپ شد.

*درباره‌ي اهميت فرضيه‌ي قارامجموعه باز هم مي‌خواهيم از زبان شما بشنويم.

قارامجموعه كه خود جنابعالي متن تركي آن را به فارسي برگردانديد و چاپ كرديد، در شناخت طرائق صوفيه و باطنيان و اهل تناسخ و حلوليه كه از بطن اسلام برآمده و در ميان تركان گسترش يافته‌اند، بسيار پراهميت است. در ميان تقريباً همه‌ي شاخه‌هاي علويان تركيه نسخه‌هايي از مناقب شيخ‌صفي الدين اردبيلي و رسالات منسوب به او، موجود است. صورت كهن مجموعه‌ي آن‌ها قارامجموعه ناميده شده و در دوره‌ي صفويان بسيار گرامي بود. بخشي از آن بويوروق نام داشت. بخش بعدي را قيلاووز مي‌ناميدند و پيش از هر دوي اين بخش‌ها مناقب مي‌آوردند و در تاريخ آمده است كه شاهان و شاهزادگان صفوي هنگام عزم سفر، به تبرك مناقب را تلاوت مي‌كردند و از بويوروق اجزائي را مي‌خواندند و از روح شيخ صفي همت مي‌طلبيدند.

پس از انتشار قارامجموعه در ايران، در تركيه دو كتاب "شيخ بويروغو" و "مناقب الاسرار و بهت الاحرار" به عنوان اجزائي از آن كشف و چاپ شد. كتاب اخير در هفت باب است و در هر باب يكي از نصايح طريقتي شيخ صفي به بحث گذاشته مي‌شود.

بسياري از شاخه‌هاي علويان تركيه، در واقع فرقه‌هاي منسوب به شيخصفي هستند. تركان علوي آناتولو، كلمه‌ي صفي را صافي  Safi (با مدّ مقصور) تلفظ كرده‌اند، از اين‌رو در برخي از نسخ خطي متون آنان اين كلمه به صورت شيخ صافي وارد شده است و برخي را به اشتباه انداخته است كه او را شخص ديگري غير از شيخ صفي فرض كنند، در حالي كه چنين نيست. همه‌ي اين فرقه‌ها زندگي شيخ صفي و نيز شاه اسماعيل ختايي را در هاله‌اي از اسطوره‌ها و افسانه‌ها پوشانده‌اند.

*به اسطوره‌ها و افسانه‌ها اشاره كرديد، آيا در ميراث مكتوب تركي از اين نوع آثار هم چيزي باقي مانده است.

بسيار زياد. بعضي‌ها را مي‌شناسيد و معروف است مانند كتاب دده‌قورقود، كوراوغلو، عاشق غريب و اصلي و كرم و غيره. برخي ديگر مانند سلجوق‌نامه متأسفانه شناخته نيست. اين مجموعه‌ي بسيار عظيمي است كه مؤلف آن، اساطير آئيني تركان باستان را براساس الاوامر العلائيه اثر ابن بي‌بي و راحت الصدور راوندي با تكيه بر روايات شفاهي تركان جمع‌آوري كرده است. بخش نخست آن در تاريخ و حكايات اقوام اوغوز و بيست و چهار طايفه‌ي آن است. اين كتاب عظيم در ماده‌ي "ابن بي‌بي" در انسيكلويدي اسلام معرفي شده است. ديگران از روي همان معرفي به اين كتاب پرداخته‌اند. درخارج از ايران فقط بخش‌هايي از آن انتشار يافته است.

دركنار اين آثار اسطوره‌اي، از كتب مناقب و سير اسلامي هم بايد ياد كنم كه اغلب از متون عربي ترجمه شده است. مانند ترجمه سيرالنبي از ضرير ارزنـ الرومي و شواهد النبوه از لامعي و معالم اليقين از باقي، درةالتاج از ويسي. بايد توجه كنيد كه اين غير از درةالتاج معروف فارسي اثر خواجه مسعود شيرازي است. درةالتاج تركي در مناقب و سير نبي‌اكرم اسلام است.

در باب حكايت‌نگاري بايد عرض كنم كه اين نوع ادبي در تاريخ ادبيات تركي در دو شاخه‌ي جداي از هم و مستقل پيدا شده است. شاخه‌ي نخست عنايت به متون حكايت‌نگاري در فارسي و عربي داشت، اغلب ترجمه از مجموعه‌هاي اين دو زبان است و يا به پيروي از آن‌ها در تركي نگاشته شده است. كتاب‌هايي نظير قيرخ وزير، كليله و دمنه، نوادر سهيلي، الفرج بعد الشّده، مين بير گئجه از اين قبيل‌اند. در اين متن‌ها، نثر پردبدبه و سنگين است.

شاخه‌ي دوم، حكايات و داستان‌هاي مردمي و بومي است كه از گذشته‌هاي بسيار دوري تغذيه مي‌شوند. تاريخ مكتوب شدن اين حكايات كه اغلب شفاهي بودند، برايمان روشن نيست. كهن‌ترين نسخه‌هاي خطي موجود مربوط به قرن يازدهم و گاه دهم هجري است. در ميان آن‌ها كه تعدادشان قابل اعتنا هم است، داستان‌هاي كوراوغلو، عاشيق عباس، عاشيق كرم، عاشيق غريب، طاهر و زهره بسيار معروف‌ترند و اغلب متون آن‌ها در تبريز و تهران چاپ شده است.

در دوره‌ي صفويه ميان لفظ قلم و گونه‌ي شفاهي زبان تركي چندان فرقي وجود نداشت. در روزگاه شاه‌تهماسب صفوي در شهر تبريز كتابي موسوم به تذكره‌ي مجالس نگاشته شد. اين كتاب را كه نخستين تذكره در تاريخ ادبيات تركي است، اين جانب در سال 1364 چاپ كردم. گرچه كتاب، تذكره‌ي شعراي رسمي و غزل‌سرا است. كه اغلب زبانشان در تركي مغلق و عروضي به حساب مي‌آيد، اما نثر كتاب نسبتاً روان و ساده است. مايلم بخشي از اين كتاب را برايتان بخوانم. ببينيد درباره‌ي مولوي چنين مي‌گويد:

"مولانا جلال الدين- قدس سره دورور كي عجم ولايلرينده ملاي روي و روم اقليمينده مولانا خونكار دئمك ايله مشهور و معروفدور.

اولدورور سردفتر اهل علوم،

سرّ گفتاريندا عاجزدير فهوم.

قارمان ولايتلرينده، قونيه شهرينده، واقع اولموشلاردير و مرقد پرنورلاري همان آندادير، مولويلر خانقاهي و مواليلر زيارتگاهيدير. آنلارين رتبه‌ي عاليلري درجه‌ي تعريفدن اعلي و درجه‌ي واليلري رتبه‌ي توصيفدن معلادير. اما چون حقايق اداسيندا اهل دللر آنلارين نظملري گؤوهرلر ايله رشته‌ي جانلاريني مگوهر و خاطر عاطرلريني اولارين اشعار دقايق شعارلاري فحواسي ايله معطر و منور قيليرلار، بو مختصر اول طوطي شكرستان حقيقت اسم شريفي ايله ابتدا قيليندي و ابتداي كتاب مثنويلريندن يئدي بيت كتب اولوندو، نورالله مرقده و زين الله روضـﮥ.

و توركو اشعاريندان بو مطلع و حسن مطلع دوازده امام‌عليهم‌السّلام اوصافين يازديغي بندلردندير:

اولار كيم بنده‌ي خاص خدادير،

محب خاندان مصطفادير.

حقيقت كعبه‌سي‌نين قبله گاهي،

امام و پيشواميز مرتضادير.

و بو بيت توركو داخي درويشلر پندي اوچون اول بولبول گلستان ارم نطقي جانبخشيندن وارددير كي اهل گفتار اشعارلارينا بو بيت ايله رونق وئريب ترجيع‌بند قيلميشلاردير:

دينمه گؤزت، باخما، چالير، قونما هئچ،

رند جهان اول، يورو، توخونما كئچ!"

در كنار اين كتب، بايد از آثار اسطوره‌اي اسلامي نيز ياد كنم كه به صورت حكايات غلوآميز افسانه‌اي در شأن قهرمانان رزمنده با كفار به نثر و نظم نگاشته شده است. مانند حمزه‌نامه، ابومسلم‌نامه، بطال‌نامه و غيره. ويژگي مشترك همه‌ي اين آثار نثر بسيار ساده و روان و مردمي آن‌هاست كه دور از تأثير عربي و فارسي و با جملات كوتاه نگاشته شده‌اند.

البته من در اين فرصت كوتاه نمي‌توانم از همه‌ي آثار منثور و منظوم ديني تركي صحبت كنم كه دريغا در كشور ما غريب افتاده است و هيچ سازمان و تشكيلاتي متولي بررسي و نشر آن‌ها نيست. اجازه بدهيد به برخي از آثار شيعي اشاره كنم.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید