مصاحبه سازمان تبلیغات اسلامی با دکتر حسین محمدزاده صدیق (دوزگون)
منبع: سازمان تبلیغات اسلامی
اولین باری است که رساله های موسیقایی فارسی معرفی میشوند
گفتگو با دکتر حسين محمدزاده صديق، نويسنده کتاب «سيري در رساله هاي موسيقايي»
از آن هنگام که بشر قدم به اين ربع مسکون گذاشت و ياد گرفت که با زبان و دهان خويش آواها و اصوات را خارج کند،بي گمان موسيقي هم به وجود آمد و در تمام فرهنگ ها و تمدن ها وسيله اي شد براي نشاط مردمان،در لحظات شادي و غم آنها و مرحمي شد بر روح ملتهب بشر خاکي.ايراني ها را مردماني صاحب ذوق و هنرمند برمي شمارد و هنر موسيقي بي گمان در ميان ايرانيان جايگاهي بس عظيم داشته است و اين را مي توان از تاريخ چند هزار ساله موسيقي متوجه شد.با توجه به اهميت اين هنر علما و دانشمندان و ادباي اين سرزمين از گذشته دور تاکنون درباره موسيقي و دسته بندي آن و اصول فني و علمي آن به نوشتن رساله هاي موسيقايي پرداخته اند که تاکنون کمتر در مورد آنها و معرفي آنها به محققان و دانش پژوهان موسيقي و عامه مردم کتابي منتشر شده است.دكتر حسين محمدزاده صديق را با آثار گرانبهايشان در زمينههاي زبانشناسي،ادبيات و مخصوصاً ادبيات تركي مي شناسيم که تاکنون کتابهاي زيادي از ايشان منتشر شده است از جمله چاپ «ديوان اشعار تركي» ملا محمد فضولي،«مقالات فلسفي آخوندزاده»،«فلسفهي تكاملي»،«انقلاب بورژوازي در انگلستان»،«عاشيقلار»،«تاريخ آذربايجان»،«مسائل ادبيات نوين ايران»،«مسائل ادبيات ديرين» ، «گزيدهي آثاري از شعراي آذربايجان» و...آخرين کتابي که از دکتر محمدزاده صديق به همت انتشارات سوره مهر منتشر شده کتاب «سيري در رساله هاي موسيقايي» است که در اين کتاب رسالات کهن موسيقايي فارسي معرفي و گزيده اي از آنها آورده شده است.انتشار اين کتاب بهانه ما بود براي گفت و گو با استاد که با هم مي خوانيم.
آقاي دکتر ابتدا بگوييد چي شد که تصميم به نوشتن اين کتاب گرفتيد و نوشتن اين کتاب چه ضرورتي داشت؟
چند سال پيش كه در دانشگاه سوره تدريس ميكردم به پيشنهاد آقاي رضا مهدوي كه در آن زمان رئيس دانشكده موسيقي دانشگاه سوره بودند تدريس آشنايي با رسالات كهن موسيقي را پذيرفتم كه قبل از من مرحوم تقي بينش اين درس را تدريس ميكرد كه برخي از متون موسيقي مثلاً مقاصدالحان از عبدالقادر مراغهاي، جامع الحان و چند رساله ديگر را نيز تصحيح و مقدمهنويسي و چاپ كرده بود و در تدريس اين ماده درسي از اين متون استفاده ميكرد.
مرحوم بينش جزوه درسي در اين زمينه نداشت و وقتي كه تدريس اين به من پيشنهاد شد تلاش كردم يك متن درسي براي دانشجويان تهيه كنم. با كاوش در متن رسالات كهن موسيقي و تحقيق و پژوهشهايي كه در اين زمينه انجام شده بود و با اعتنا به فهرست نسخ خطي فارسي كه چاپ شده بود، نزديك چهل عنوان از رسالههاي موسيقي را برگزيدم و هركدام را كوتاه معرفي كردم. بنابراين اساس و شالوده اين كتاب حدود ده سال پيش به اين صورت شكل گرفت. لذا هدف اجراي سرفصلها برنامه درسي آشنايي با رسالات موسيقي بود.
ظاهرا اين کتاب در 6 فصل تدوين شده،بگوييد اين فصل بندي بر چه اساسي بوده و هر فصل چه مطالبي را در بر مي گيرد؟
بله اين كتاب را در 6 فصل تدوين كردم.در فصل نخست درباره صناعت موسيقي بحث شده است. اينكه جايگاه موسيقي در طبقهبندي علوم چيست كه در گذشته بحثهاي مفصلي در كتابهاي دانششناسي شده است.همانگونه كه مطلعيد ايرانيها خيلي قبلتر از اروپاييها به دانش نظري دست يافتند. مثلاً در گذشته كل دانش بشري را حكمت ميناميدند و آن را در سه شاخه بزرگ تقسيم ميكردند. اولين بخش را حكمت طبيعيات يا علم اسفل ميناميدند.دومين بخش را حكمت رياضيات يا علم اوسط و سومين شاخه را حكمت الهيات يا علم اعلي ميناميدند. علم موسيقي جزو حكمت رياضيات يا علم اوسط قرار گرفته بود. در واقع موسيقي و موسيقي پژوهي شاخهاي از رياضيات بود. يعني انديشمندي كه به ظرايف و دقايق رياضيات پي ميبرد و در آن تبحر داشت ميتوانست سراغ موسيقي برود.در واقع موسيقي شناسي شناخت آواها و قوانين طبيعي حاكم بر صوتها و آواهايي بود كه از حلوق انساني خارج ميشود و آن كس كه به موسيقي ميپرداخت در واقع صوتشناسي و آواشناسي ميخواند كه امروزه موضوع علم فيزيك است. مثلاً معروف است كه ابوعليسينا ميخواست معلم ثالث شود، يعني بعد از ارسطو و فارابي كه معلم اول و ثاني بودند. ابوعلي سينا همه علوم بشري را آموخته بود، فلسفه، كلام، پزشكي، الهيات، ادبيات و نجوم،... و آخرين علمي كه معمولاً همگان نميتوانستند به آن دست يابند، علم موسيقي بود و روايت است كه ابوعلي سينا در اين زمينه نتوانست به حد اعلي برسد و لذا لقب معلم ثالث نگرفت. لذا ميخواهم بگويم كه موسيقي يك دانش بسيار ظريف و علم دقيقي بود كه انديشمندان و بزرگان سرزمين اسلامي ما در نهايت به آن دست مييافتند و ابتدا به ساكن نبود.در فصل اول، نظر فارابي و ابن سينا و ديگران را در مورد موسيقي آوردهام. مثلاً اينكه فارابي موسيقي را به سه شاخه تقسيم كرد. يكي موسيقي مولز، يعني نوعي از موسيقي كه لذت ميدهد و نشاطانگيز است و براي رفع كسالت بشر مفيد. گونه دوم را موسيقي منفعل و يا احساسانگيز كه براي تحريك عواطف و بيدارسازي شعور آدمي و پندار روح سلحشوري در جوانان مفيد است و سوم هم موسيقي مخيل يا خيالانگيز كه براي تحريك تصورات است و نظرات ديگر را هم آوردهام. در همين فصل يك بخش به عنوان مقدمه آوردهام. ميدانيم كه در بين مردم رايج است كه موسيقي حرام است. در اينجا نظر فقها و عالمان دين در گذشته و حال را جمعآوري و موسيقي حرام و حلال را معرفي كردهام و اينكه حراست از موسيقي متعالي را وظيفه خودمان ميدانيم.من اينجا موسيقي را در 4 بخش شناسايي كردهام. موسيقي متعالي، موسيقي عرفاني، موسيقي لهو و لعب و موسيقي مبتذل و بيهوده در چهار قسمت تعريف كرده و در فصل اول آوردهام.
در فصل دوم مطالب رسالات موسيقايي را دستهبندي كردم. چون دستهبندي در دانش بشري امر بسيار مهمي است. در علوم ديگر و از گذشته مطالب دستهبندي شده بود ولي رسالهشناسي موسيقي اين دستهبندي صورت نگرفته بود و مجموعهاي كه رسالههاي موسيقي را دستهبندي و تحليل كند نبود و فهرست بود. ولي در اين كتاب اولاً رسالههاي موسيقايي را در سه بخش تقسيم كردهام. رسالات فقيهي، كلامي و فلسفي. در اين بخش، فقها، متكلمان و فلاسفه در مورد موسيقي سخن گفتهاند. گونه دوم رسالات علمي و فني موسيقي است كه اهل فن و هنرمندان در مورد موسيقي صحبت كردهاند و گونه سوم رسالات تغزلي، رمانتيك و غنايي و منظومه آمده است.در گونه اول، همه اهل دين و مراجع تقليد در گذشته و حال در مورد موسيقي صحبت كردهاند و يا فيلسوفان مثل خواجه نصير و ابوعلي سينا در كتابهاي فلسفي خود در مورد موسيقي صحبت كردهاند و يا متكلماني مثل امام محمد غزالي.
در مورد اهل فلسفه رسالات اخوانالصفا را ذكر كردهام. اخوانالصفا يك گروه مخفي بودند متشكل از دانشمندان درجه اول كه ميخواستند از اسلام خرافهزدايي كنند. البته هنوز هم همه اعضاي اين گروه شناخته نشدهاند. مثلاً ميگويند خواجه نصير عضو اين گروه بوده است. اينها بيشتر در مورد موسيقي صحبت كردهاند و چندين رساله هم در اين مورد نوشتهاند. در كلام و فقه هم همين طور است. چكيده نظرات اينها را آوردهام و 12 عنوان كتاب فقهي و رساله فقهاي نامآور و مطالب آنها را در مورد موسيقي آوردهام و بازنموده شده است كه موسيقي يا صوت حسن كلام است.
آيا نظرات و سخنان علماي معاصر هم آورده شده است؟
بله از علماي معاصر هم آوردهام.مثل فيض كاشاني، سيد مرتضي علمالهدي، قاضي نعمان مصري، محقق ثاني و از كمي گذشتگان هم ابوحامد غزالي و ملامحسن فيض و محقق سبزواري را آوردهام.
آقاي دکتر با توجه به تحقيقات شما نظر کلي علما و فقها درباره موسيقي چگونه بوده است؟
ببينيد هيچ کدام از علما و فقها موسيقي را به طور کلي رد نکرده اند و همگي متفق القول موسيقي متعالي را تمجيد کرده اند و بسياري از علماي اسلامي در مورد موسيقي رساله نوشتهاند و حتي موسيقي عملي كار ميكردند. تار و سه تار ميزدند ولي هيچ گاه معلوم نبود. معروف است كه جهانگيرخان قشقايي كه مقام بسيار پرآوازهاي در دانش مذهبي ما دارد، سه تار و تار ميزد كه من كتابي در مورد اين عالم با عنوان «فرزند ايل سرافراز» نوشتهام.در اين فصل بعد از اينكه نظرات فقهي و فلسفي و كلام را دستهبندي كرده ام، به گونه دوم كه رسالات فني است پرداختهام. يعني كساني را كه به صورت عملي موسيقي مينواختند بخشبندي كردهام و در اينجا از دو موضوع مهم تأليف و ايقاع صحبت كردهام. در بخش علم تأليف از صوت و آوا بحث شده كه موضوع علم فيزيك امروز و در بخش ايقاع بحث ضرب و وزن مطرح شده است. همانطور که مي دانيم ايقاع در موسيقي را ما به عنوان عروض در شعر مي شناسيم که من در اين بخشبه موضوع ايقاع در موسيقي پرداخته ام. همچنين در اين بخش ايقاع را با نت نويسي جديد به صورت تطبيقي مقايسه و در اين کتاب آورده شده است.جالب است كه ما از حدود 700 سال پيش نتنويسي داشتيم كه اين متنها را با حروف ابجد مينوشتند.
در اين بخش از ادوار ايقاعي بحث شده و جالب است بدانيد كه در تاريخ موسيقي جهان عبدالقادر مراغهاي ادوار خمسه اختراع كرده است و در روزگار خود علاوه بر آنچه سازهاي گوناگون را ساخته، آهنگهاي مختلفي را هم اختراع كرده و در اقصي نقاط كشورهاي اسلامي معروف بوده است. بعد سعي كردم به انواع سازها كه در رسالات موسيقي است، اشاره مختصري کنم.همانگونه كه ميدانيم، در تاريخ 4 گونه ساز داشتهايم؛ اول ذوات الاوتار است (سازهاي زهي، سيمي)، دوم ذوات النفخ (سازهاي بادي)، سوم تاسات و كاسات (طبل و دهل). الواح كه امروز كم شده و با صفحات فلزي و سنگها موسيقي ايجاد ميشده هم بحث شده و در انتهاي اين فصل برخي از نسخ خطي كه چاپ نشده را براي دانشجويان در 20 جلد معرفي كردهام.»
در فصل سوم کتاب هم بحثي درباره سبكشناسي نثر رسالات موسيقايي آمده است. سبكشناسي از مباحث بسيار مهم علوم است ولي چون رسالات موسيقي داراي اصطلاحات خاصي دارد تاكنون مورد عنايت محققان سبكشناسي نبوده و سبك نثر اين رسالات هيچ گاه منتشر نشده است که براي اولين بار در اين کتاب به اين موضوع پرداخته ام. همچنين در اين بخش به ويژگيهاي دستوري رسالات پرداخته شده است.»
در بخش چهارم رسالات عربي معرفي شدهاند. چون رسالات علمي موسيقايي در كشور ما به سه زبان عربي، فارسي و تركي نوشته شدهاند. در اين جلد فقط رسالات فارسي و اندكي رسالات عربي را معرفي كردهام. رسالات تركي را به همراه رسالات مفصل عربي در جلد بعد خواهم آورد. نخستين بحث در مورد رسالات عربي به كندي اختصاص دارد. كندي دو كتاب تأليف الحان و رساله اجزا موسيقي دارد كه در اين كتاب خلاصه آنها آورده شده است. دومين بحث در مورد كتاب موسيقي الكسير ابونصر فارابي است كه در موسيقي تبحر داشته است. بعد از فارابي كتاب الغاني از ابوالفرج اصفهاني را معرفي كردهام و رسالات صفيالدين امروي را در اين بخش آوردهام.
بخش پنجم كه بخش اصلي كتاب است، به بررسي رسالات فارسي موسيقايي اختصاص دارد كه با معرفي دانشنامه علايي ابن سينا شروع شده است. دانشنامه به صورت دايرهالمعارف بوده و در ان از همه علوم قديمه بحث شده است که بخش پاياني كتاب درباره موسيقي است و در واقع ابوعلي سينا از اولين دانشمنداني است كه درباره موسيقي به زبان فارسي مطلب نوشته است.کتاب الرساله الخامسه اخوان الصفا که رساله اي در باب موسيقي است معرفي شده است. بعد باب 36 قابوس نامه که در مورد موسيقي است معرفي شده و در همين بخش كتابهاي عبدالقادر مراغهاي معرفي شده که به طور کلي در اين قسمت حدود پنجاه رساله فارسي که در مورد موسيقي بوده اند معرفي شده است و گزيدههايي از متون آورده و لغات دشوار آن معني شدهاند.
در پايان کتاب هم قطعه شعري آمده،در مورد اين ابيات هم توضيح مي دهيد.
ضميمه اين كتاب هم مثنوي بلندي است با عنوان ساقينامه از حکيم ملا محمد فضولي شاعر قرن دهم كه هفت جام هم ناميده ميشود در 317 بيت و در هفت بخش که در هر بخش در مورد يكي از آلات موسيقي سخن ميگويد و اسرار آن را ميگويد. مثلاً يك فصل در مورد ني است و اسرار آن را ميگويد و در آخر هم كتابنامه آورده شده است.
آقاي دکتر اشاره داشتيد به اينکه رسالات موسيقي در ايران به سه زبان فارسي،عربي و ترکي نوشته شده است که شما در اين کتاب به طور مفصل به رسالات فارسي و به صورت مختصرتر به رسالات عربي پرداخته ايد،مي خواستم بپرسم آيا در آينده قصد تدوين کتابي در مورد معرفي رسالات دو زبان ديگر داريد؟
بله الان در حال جمع آوري رسالات موسيقي به زبان ترکي و عربي هستم که اميدوارم هر چه زودتر جلد دوم اين كتاب را آماده كنم.