بخش دوم
امضاءها
نام علمی استاد «دکتر حسین محمدزاده صدیق» است که از دههی 60 به این طرف به این اسم معروف شده است. کتابهایش در دههی 40 و 50 با امضای، «ح. صدیق» منتشر شده است. اشعار ترکی او با تخلص «دوزگون» و شعرهای فارسیاش با امضاء «اشاون» انتشار یافته است. ترجمهی قرآن و کتابهای مذهبی خود را در دههی هفتاد با نام «حسین سرخابلی» منتشر ساخته است. امضاءهای مستعار «حمص»، «حق»، «صفدر شمایلی سرخابلو»، «فاضل ترکتبار تبریزی» هم از آن اوست. (دکتر مرتضی مجدفر، 1385: 18)
استاد عرفان
دکتر صدیق سالها در دانشگاه های ما تدریس کرده است. در اواخر دههی هفتاد و اوایل دههی هشتاد اغلب دانشگاههای معتبر تهران، اصفهان، تبریز، شیراز، اهواز، ارومیه، زنجان، سمنان و غیره از ایشان برای تدریس و سخنرانی دعوت رسمی میکردند. در بسیاری از واحدهای دانشگاه آزاد هم از تهران، زنجان، تبریز و غیره تدریس و سخنرانی کردهاند. دانشجویان، اغلب شیفتهی دانش و رفتار استاد میشدند. معروف است که در نظرخواهی که در یکی از دانشگاهها از دانشجویان دربارهی استاد شده بود، یکی از دانشجویان نوشته بود:
«دکتر صدیق سر کلاس، این قدر از ما کار کشید که درمانده شدیم، اما مایلم ترم دیگر نیز او به کلاس ما بیاید!»
این، ناشی از سخنانی بود که وی در کلاس میزد و وجود آدمی را نشاطی دوباره میبخشید تا بتواند با چشمانی باز در طریق عشق و معنویت گام بردارد. (روزها با استاد، 1387: 3)
عرفانی که شاگردان دکتر صدیق از او آموختهاند، عرفان اسلامی است. دربارهی ابعاد عرفانی استاد تاکنون از طرف علاقهمندانش سه کتاب زیر چاپ شده است:
ادراکات (1384)
نجوای سکوت (1385)
اندریافت نو (1385)
یکی دیگر، مجموعهای با عنوان «دیوان رها» حاوی یکصد غزل عرفانی دربارهی استاد و به عشق ایشان سروده و چاپ کرده است. «رها» لقبی است که شاگردان محافل عرفانی استاد به او دادهاند. یکی از این غزلها چنین است:
من به جز حضرت تو راهبری نگزینم،
همدم و مونس و یار دگری نگزینم.
همه را چشم طمع خیره به خوان دگری است،
من به جزدیدهی عبرت، بصری نگزینم.
تلخ آید دگران را شکر تعلیمت،
غیر از این نوش که داری، شکری نگزینم.
خبری هست تو را کاصل خبرهاست مرا،
در پی آنم و جز آن خبری نگزینم.
ای که پروانه صفت بال و پرم سوختهای!
تا تو بالم ندهی، بال و پری نگزینم.
میوهی عشق، ثمرهای جهان را ثمر است،
من به جز میوهی عشقت ثمری نگزینم.
تا تو سلطان منی سلطنت فقر سزاست،
تا تو درگاه منی، هیچ دری نگزینم.
روح مذهبی و انقلابی
استاد از كسانی است كه به امام راحل (ره)، بنیانگذار انقلاب اسلامی عشق میورزید. ایشان تمام آثار منظوم و چند كتاب منثور امام راحل (ره) را به تركی آذری ترجمه كردهاند و به چاپ رسانیدهاند. گذشته از آن، منظومهای هم با عنوان «در سوك آفتاب» سروده است كه انتشار آن با استقبال روبرو شده است. (هفتهنامهی سهند، 1371:ش)
همچنین نزدیك یكصد عنوان كتاب در موضوعات مذهبی شیعه در اوایل دههی هفتاد از طریق بنیاد بعثت در تهران انتشار داده است كه در میان آنها چهارده جلد سیرهی معصومین(ع)، چهارده جلد احادیث معصومین(ع)، پنج جلد اصول عقاید و كتاب «علمای شهید آذربایجان» قابل ذكراند. (فهرست انتشارات بنیاد بعثت، 1380)
در تمام نوشتههای استاد روح مذهبی و عرفانی وجود دارد. اشعار مذهبی و عرفانی ایشان نیز فراوان است. (مریم منافی ملایوسفی، 1381: 4)
كلمات قصار
چند تن از شیفتگان قلم به دست دكتر صدیق، كلمات قصار و نصایح ایشان را به صورت كتاب چاپ كردهاند كه از آن میان میتوان به دو كتاب:
الف) روزها با استاد[1]
و
ب) قدم به قدم با استاد[2]
اشاره كرد.
با استفاده از این دو كتاب بعضی از كلمات قصار ایشان را در اینجا مینویسیم:
قدم اول را كه برداشتی، قدم آخر را نیز برداشتهای و زمان حجابی است بر چهرهی این حقیقت بزرگ.
برای كسی كه خلأ نبودنِ شعف و بشارت در زندگی را با خیالات پر كرده است، برای خود حجاب و مانع حضور بشارت و امیدواری ایجاد كرده است.
انسان زمانی نجات پیدا میكند كه بهانهجویی را كنار بگذارد و با خودش صادق باشد.
باید با تمام وجود زندگی كرد. آنگاه نوعی شگفتزدگی، نوعی حیرت كه نیاز به اثبات و بحث ندارد، ما را فرا میگیرد.
حقیقت برای یك انسان گرفتار در ظلمت، حقیقتی است كه ساختهی نوع زندگی، نیازها و عقاید او است.
همان گونه كه اتّفاقات بیرونی میتواند بر حال درونی ما اثر بگذارد، ما نیز میتوانیم با دگرگونی حال درونی خویش بر حوادث و وقایع بیرونی زندگی اثرگذار باشیم.
هر كس به اندازهی محبوبِ خویش وسعت مییابد. اگر محبوب كامل است، پس عاشق نیز میتواند كامل شود. اگر وسایل و كالاها محبوب كسی شود، آنگاه وسعت نگرش و رشد او منحصر به همان كالاهاست.
ترجمه
دكتر صدیق وقتی اثری را ترجمه میکند، گاهی بیش از مؤلف آن زحمت میکشد و طوری ترجمه را روان و نرم انجام میدهد که گاهی خواننده فراموش میکند که این مکتوب، ترجمه است (داوریار، 1388: 8). مخصوصاً ترجمهی اشعار به دست او چنان است که لطافت، حساسیت، طنین، صلابت و حتی ارزش بعضی کلمات را به خوانندهی فارسیزبان منتقل میکند. به گونهای که حس جاری بودن را ارزانی میدارد، بیآن که بخواهد با جملات و کلمات ناموزون و غیر همگون، ترجمهی اشعار، را گرفتار دشوارگوییها و پیچیدگیهای لفظی کند. (همآن جا)
از میان ترجمههای موفق او میتوان به «دیوان لغات الترک» اشاره کرد که آن را از عربی به فارسی و ترجمه کرده است.
موسیقی
دکتر صدیق سالها واحدهای ادبیات موسیقایی دانشکدههای موسیقی را تدریس کرده است و عضو هیئت سردبیری ماهنامهی مقام نیز بودند. با راهنمایی و زیر نظر ایشان در رشتهی موسیقی دانشگاه سوره تاکنون بیش از ده پایاننامهی موسیقایی تألیف شده است. (ناصر بهنژاد، 1387)
آخرین کتاب که از دکتر صدیق دربارهی ادبیات موسیقایی چاپ شده، کتابی است با عنوان سیری در رسالههای موسیقایی که از طرف مرکز موسیقی حوزهی هنری (انتشارات سوره مهر- 1389) چاپ شده است. در این کتاب وی پس از بحث دربارهی موسیقی حلال، حرام، متعالی، عرفانی، ایقاعات و سبکشناسی رسالات موسیقایی، شش کتاب عربی و سی و نه کتاب فارسی موسیقی را که در قرون گذشته مخصوصاً دورههای صفویه و قاجار تألیف شده است، عالمانه معرفی میکند.
شعر
اشعار حسین دوزگون بسیار ساده، معنیدار و گاه از لحاظ محتوا بسیار پر مفهوم و از لحاظ بیان دلنشین است. او در بسیاری از اشعار خود، معایب اجتماعی دوران گذشته را با قدرت تمام و بدون ترس و واهمه بر زبان آورده است و جزء شاعرانی است که ارادهی شکستناپذیر در مبارزه داشتند. (رضا همراز 1380:6)
دربارهی او
در کنار بیش از سیصد کتاب، نزدیک به ده نشریه، بیش از هزار مقاله و دهها کنفرانس و سمینار علمی داخلی و خارجی، باید تربیت بیش از هزار دانشجو را به کلکسیون افتخارات دکتر صدیق بیفزاییم.
سجایای اخلاقی و روح بلند استاد در پنجاه سال تلاش علمی و ادبی ایشان آنچنان زیاد بوده است که دهها کتاب و صدها مقاله در باب ایشان منتشر شده است که به جرأت میتوان گفت: هیچ استاد دانشگاهی این چنین دل و عقل دانشجویان خود را مجذوب نکرده است. (نائبی، 1388: 14)
از میان آثاری که به طور مستقل دربارهی دکتر صدیق انتشار یافته است کتابهای زیر را میشماریم:
- ایمانی، بهروز. سؤز سواغیندا؛ چاپ اول؛ تهران: مؤلف، 1379؛ تک جلدی؛ 102 ص.: عکس؛ رقعی.
- ایمانی، بهروز. لوحهدن لوحهیه، تهران، تکدرخت، 1389.
- جمعیت نویسندگان آذربایجان، مجموعه – 1؛ تهران: شبتاب، 1357؛ تک جلدی؛ 132 ص.؛ رقعی.
- چهرهگشا؛ امیر. ائل قایغیسی؛ چاپ اول؛ تهران: مؤلف، 1383؛ تک جلدی؛ 105 ص.؛ رقعی.
- حیدری، لیلا؛ فرجام طرح بنیاد آذربایجانشناسی؛ چاپ اول؛ تهران: مؤلف، 1381؛ تک جلدی؛ 87 ص.: نمونه، عکس؛ رقعی.
- حیدری، یعقوب. کوه در کولهپشتی؛ چاپ اول؛ تهران: تکدرخت، 1387؛ تک جلدی؛ 47 ص.: عکس؛ رقعی.
- داوریار، محمد. بیر عمان بیر دنیز، تهران، تکدرخت، 1388.
- داوریار، محمد. تکریم استاد، تهران، فرهنگسرای مهر، 1388.
- دمیر، آیدین. زندگی و بعضی از آثار دکتر محمدزاده صدیق؛ استاد راهنما: دوچنت دکتر بیلگهخان آ. گؤک داغ؛ 2002؛ مقطع کارشناسی رشتهی زبان و ادبیات ترکی دانشکدهی ادبیات دانشگاه قرق قلعه (ترکیه)؛ 229ص.: کتابنامه.
- رضیان، خاطره. لبهای یخبسته؛ چاپ اول؛ تهران: ائلشن، 1382؛ تک جلدی؛ 115 ص.؛ رقعی.
- سالک، حمید. چند گفتار پیرامون پنج نمایشنامهی میرزا آقا تبریزی؛ چاپ اول؛ تبریز: نوبل، 2537 (1357)؛ تک جلدی؛ 74 ص.؛ رقعی.
- شکرخدایی، سید احسان (گردآورنده.) روزها با استاد؛ چاپ اول؛ تبریز، 1387؛ تک جلدی؛ 112 ص.؛ جیبی.
- شکرخدایی، سید احسان. ادراکات [بیجا]؛ تهران: گردآورنده، 1384؛ تک جلدی؛ 128 ص.: عکس؛ رقعی.
- شکرخدایی، سید احسان. اندر یافت نو، چاپ اول؛ تهران: دانشگاهیان، 1384؛ تک جلدی؛ 112 ص.؛ رقعی.
- شکرخدایی، سید احسان. دیوان رها؛ چاپ اول؛ تهران: تکدرخت، 1387؛ تک جلدی؛ 161 ص.؛ رقعی.
- شکرخدایی، سید احسان. نجوای سکوت؛ چاپ اول؛ تهران: دانشگاهیان، 1384؛ تک جلدی؛ 11 ص.؛ رقعی.
- غریبلی، دکتر اسلام. صفیالدین اردبیلینین قارامجموعهسی و حسین محمدزاده صدیق؛ چاپ اول؛ باکو: نشر جاویدان،2004؛ تک جلدی؛ 139ص.؛ رقعی.
- غلامنژاد بازکیایی، معصومه. کتابشناسی آثار استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق، تهران، تکدرخت، 1388.
- کریمی، محمدرضا. ائلیمیزین آجیان یاراسی (شرح زندگی و آثار دکتر حسین محمدزاده صدیق)؛ چاپ اول، تهران، 1380؛ تک جلدی؛ 88 ص.: عکس؛ رقعی.
- محمدزاده صدیق، ائلدار. مصاحبههای علمی پدرم؛ به کوشش ائلدار محمدزاده صدیق؛ چاپ اول؛ تهران: مؤلف، 1381؛ تک جلدی؛ 136 ص.: عکس؛ رقعی.
- نائبی، محمدصادق. قارامجموعه از منظر واژهشناسی؛ چاپ اول؛ تهران: مؤلف، 1380؛ تک جلدی؛ 71 ص.؛ رقعی.
- نیایش، امید. دکتر صدیق و هویت آذربایجان؛ چاپ اول؛ تهران: زوفا، 1381؛ تک جلدی؛ 95 ص.؛ رقعی.
- وظیفه، صدیار (ائل اوغلو). جشننامهی دکتر صدیق، تهران، تکدرخت، 1388.
- وظیفه، صدیار. بیر بؤلوک دورنا؛ چاپ اوّل؛ تهران: زوفا، 1381؛ تک جلدی؛ 75 ص.؛ رقعی.
- همراز، رضا. گوللر آچاجاق؛ چاپ اول؛ تبریز، 1380؛ تک جلدی؛ 126 ص.؛ رقعی.
بسیاری از استادان امروزی ادبیات، شاگرد و دانشجوی دیروز دکتر صدیق هستند و افتخار میکنند که شیوه و روش او را در تدریس پیش گرفتند. یکی از این استادان مینویسد: «تا به امروز که خود به تدریس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای زنجان مشغول هستم، سبک و روش استاد بزرگوار را سرمشق تدریس خویش نمودهام. زیرا استاد تنها به کار درس دادن و عاقبت به نمرهی دانشجو اکتفا نمیکردند، بلکه با مهربانی و بدون توجه به نمره، دانشجو را به کار میگرفتند و هر بار با تکلیف قرار دادن یک تحقیق در موضوعات گوناگون ادبی، دانشجویان را به تحصیل واقعی علم و دانش فرا میخواندند.» (دکتر سیامک سلیمانی روشن، 1388: 189)
او را علاقهمندانش «دائرﮤالعمارف متحرک» نام دادهاند. یکی از نویسندگان معاصر میگوید: در حال حاضر پرفسور صدیق به تنهایی یک دائرﮤالعمارف به شمار میرود که در هر روز از عمرش صدها صفحه به دانش و ادبیات ایران افزوده و اندیشههای نو آورده است. (حسین دوستی، 1388: 95) یکی دیگر از محققان معاصر شماره صفحات تعداد تألیفات او را بر روزهای عمر پربرکتش تقسیم کرده، به هر روزش 47 صفحه افتاده است. (دکتر مرتضی مجدفر، 1388:؟ )
دکتر حلیم یارقین استاد دانشگاههای افغانستان دربارهی یکی از ترجمههای دکتر صدیق با عنوان دیوان لغاتالترک میگوید: «دکتر حسین محمدزاده صدیق با صلاحیت بایستهای یکی از مهمترین میراث ادبی و زبانی را به گونهی بهینهای به زبان فارسی به فرجام آورده و به چاپ رسانیدهاند. این ترجمهی کامل و روان نه تنها برای استفادهی فارسی زبانان، بلکه تمام علاقهمندان فارسیدان، به ویژه افغانستان از اهمیت زیادی برخوردار است. من ترجمهی تازهی فارسی دیوان لغاتالترک را کاری بهین و گامی مهم و ارزنده در گسترش لغتشناسی و زبانشناسی دانسته، استاد گرانقدر دکتر حسین محمدزاده صدیق را به این مناسبت شادباش و تهنیت میگویم و از بارگاه ربالعزة برایشان کامیابیهای مزید آرزو میکنم.» (دکتر حلیم یارقین، 1388: 118)
دکتر اسرافیل باباجان استاد دانشگاه غازی در آنکارا که روزگاری هم در ایران دانشجوی خود دکتر صدیق شده بود، دربارهی همین ترجمه گوید:
«دکتر صدیق با این ترجمه، نه تنها متنی زیبا به فارسیزبان ارزانی داشته است، در عین حال محیط دانشگاهی ایران را با حقایق علمی تورکولوژی آشنا ساخته است و اثری را که برای جهان اسلام بسیار با ارزش است تقدیم فارسیزبانان کرده است.» (دکتر اسرافیل باباجان، 1388: 101)
خسرو سرتیبی یکی از ادبای تبریز دربارهی دقت استاد در تصحیح متون، ضمن تحسین از تصحیح دیوان نباتی گوید: «از نکات قابل توجه در تحقیق دکتر صدیق، توجه در تصحیح اشعار و ابیاتی است که در نسخ قبلی غلط چاپی و املایی داشته و مفاهیم خود را از دست داده بودند و عنایت به تأثیر شایستهی نباتی در شاعران بزرگ است.» (خسرو سرتیبی کلیبر، 1388: 146)