مقدمه
سید بکتاش ولی فرزند سید ابراهیم الثانی بن موسی بن ابراهیم مکرم المجاب، برادر تنی سلطان خراسان علی بن موسی الرضا (ع) است. ابراهیم المجاب برادر علی الرضا، فرزند امام موسی کاظم (ع) است. «ولی» بعد از امام رضا (ع) به خراسان آمده است و در شهر نیشابور ساکن شده است. بعد از شهادت حضرت امام رضا (ع) وی سالها مورد رجوع اهل خراسان بوده است.[1]
حاج بكتاش ولي بنا به روايت «اهل حق» در قرن هشتم ظهور كرد، وي از سوي «بابا اسحاق» معروف به «سلطان سحاك» به عنوان خليفه، به آناطولو اعزام شد و طريقتي منطبق بر عقايد اهل حق تأسيس كرد كه بعدها به «بكتاشيه» معروف گشت كه در تركيهي امروزي بيش از ده ميليون مريد و معتقد دارد.
در باب زندگي و انديشههاي حاج بكتاش ولي اولين تحقيق جدّي در سال 1909 منتشر شد.[2]سپس مرحوم فؤاد كؤپرولو در كتاب «تورك ادبياتيندا ايلك متصوفلر»[3] به بحث پيرامون زندگي او پرداخت و مرحوم عبدالباقي گولپينارلي دو كتاب مهم «بكتاشي نفسلر» و «ولايتنامه يا مناقب حاج بكتاش ولي» را منتشر ساخت. به بحث پيرامون زندگي او پرداخت و مرحوم عبدالباقي گولپينارلي دو كتاب مهم «بكتاشي نفسلر» و «ولايتنامه» يا «مناقب حاج بكتاش ولي» را منتشر ساخت. در اروپا نيز تكنگاري ارزندهاي از سوي «جان بيرگه» انتشار يافت.[4] طريقت بكتاشيه از طرائق بسيار مهم متصوفه است و در روزگار ما به صورت سلسله و مسلك پر جمعيتي بازشناخته شده است. در كشورهاي تركيه، مصر، سوريه، ايران، عراق و اروپاي شرقي معتقدان قابل ملاحظهاي دارد.
آئين و اركان طريقت بكتاشيه، بعد از حاج بكتاش ولي معروض دگرگونيها و نوآوريها شد و خليفههاي وي از جمله «پاليم سلطان» (متوفي 922 هـ .) به گسترش اين آئين و تأسيس تكيهها در اطراف و اكناف همت گماشتند. در گذر زمان گروههاي فرعي متعددي با نامهاي بابائيه، قلندريه، چلبيه، يول اولادي، ابداليه، حيدريه و غيره از اين طريقت جدا شد و مجموع اينها در ايجاد متون نظم و نثر متصوفه در زبان تركي نقش عظيمي ايفا كردند.
عقايد وحدت وجودي بكتاشيه بر پايهي آراء محي الدين عربي پيريزي شده است و جزء غلات شيعه به حساب ميآيند و از سوي متكلمين شيعه و سني به آنان «غاليه» نام داده شده است. در امپراطوري عثماني اغلب بينوايان شهر و روستا و نيز كوچ نشينان و عشاير شرق و جنوب شرقي آناطولو و غرب و شمال غرب ايران به اين طريقت گرويدند و از قرن دهم به بعد با «قزلباشيه» و طريقت «صفيه» منسوب به شيخ صفي الدين اردبيلي درآميختند و به بلوا و آشوب عليه امپراطوري عثماني دست زدند.
در سدهي دهم بكتاشيه تحت تأثير عقايد حروفيه به تثليث «الله – محمد (ع) – علي (ع)» روي آورد و تثليث «سلطان عالم- حاج بكتاش ولي- فضل الله حروفي» را نيز بنيان نهاد و به ظهور صفات و افعال در تثليث دوم اعتقاد يافت. گرچه در عقايد امروزين بكتاشيه نشانههايي از باورهاي حروفيگري يافت ميشود،اما بايد گفت كه كه هيچ گاه بكتاشيه پيروي فضل الله حروفي را نكردند و او را به مثابهي خليفهاي از خلفاي حاج بكتاش ولي انگاشتند.
در مناسبات ميان صفويه و عثماني، پيروان طريقت بكتاشيه پيوسته جانب صفويه را ميگرفتند و از اين نظر بررسي تاريخ ظهور و حيات اين فرقه در تاريخ ايران، از هميت شاياني برخوردار است.
آنچه زير دست خواننده است، تنها رسالهي فارسي منسوب به حاج بكتاش ولي است كه مانند همهي متون متصوفه توسط مريدي ناشناس از تقريرات روي فراهم آمده است. تقريرنگاري در تاريخ ادبيات اسلامي، رسمي ديرينه بود. در زبان عربي نهج البلاغه منسوب به حضرت علي (ع)، در زبان تركي قارا مجموعهي منسوب به شيخ صفي الدين اردبيلي و در فارسي همين رسالهي منسوب به حاج بكتاش ولي از تقريرنگاشتههاي مهم به شمار ميروند.
اين تقريرنگاشته را از روي نسخهي خطي منحصر به فرد آن محفوظ در كتابخانهي مركزي دانشگاه تهران، فرزند معنوي و دانشجوي ساعي و تصوفپژوه و طريقت جوي من آقاي سيد احسان شكرخدايي بازنويسي كرده است. حاصل كار وي با پيوستهاي مفيدي كه بر آن افزوده، اينك چاپ ميشود. اين گام ارزنده بيگمان در تحقيقات آيندگان در باب طريقت بكتاشيه بسيار مفيد خواهد بود.
اين دانشجوي صافي ضمير من از عهدهي آمادهسازي متن براي استفادهي خوانندهي معاصر برآمده است. اميدوارم اين گام استوار فتح بابي براي بررسي در آراء و عقايد حاج بكتاش ولي و پژوهش در طريقت بكتاشيه شود و زواياي تاريك تاريخ پر فراز و نشيب و پر تلاطم اين گروه از متصوفه روشن گردد.
تهران - 1381
منبع: مقالات غيبيه، حاج بكتاش ولي، به اهتمام سيد احسان شكرخدايي، تهران، 1381.
[1] نقل از «ولايتنامه يا مناقب بكتاش ولي»، به كوشش عبدالباقي گولپينارلي، ص 1.
[2] J. Jacob. Die Bektaschijje in ihrem . . . Münehem, 1909.
[3] چاپ سال 1919.
[4] John Kingsley Briege, The Bektasi Order of Dervishes, London, 1937.