این مجموعه نسبت به همهی كتابها و ترجمههایی كه پیرامون «حیدربابایا سلام» سرودهی شهریار تا كنون چاپ شده است، امتیازاتی دارد كه نمیتوان به سادگی از آن گذشت.
نخست آن كه در آن ترجمهی خط به خط انگلیسی و فرانسوی و نیز برگردان موزون تركی استانبولی همراه متن تركی منظومه با هر دو الفبای رایج عصر ما آمده است. ترجمهی انگلیسی و فرانسهوی را خانم «سپیدهی عبدلزاده» به فرجام رسانیدهاند و برگردان موزون تركی استانبولی از آنِ مرحومان پروفسور دكتر «احمد آتش» و پروفسور دكتر «محرم ارگین» - اساتید درگذشتهی دانشگاه استانبول هستند – كه سالهاست به عنوان متون درسی دانشگاهی در رشتههای زبانشناسی تركی به عنوان متون تطبیقی تركی آذری و استانبولی تدریس میشود.
دوم آن كه اركین، خود در اقتفای این منظومه، سرودهای با عنوان «حیدربابادان تبریزه» دارد كه آن را هم در بخش چهارم در این مجموعه آورده است.
امتیاز سوم، افزودن برگردان فارسی «سهندیه»، منظومهی دیگر شهریار است كه شاعر به شیوهای نوین آن را پرداخته است و با لحنی زیبا و گویشی سحرانگیز، ترجمه را به فرجام آورده است.
فراتر از همهی اینها آن كه اركین در برگردان منظومهی «حیدربابایا سلام» به فارسی، به جای آن كه با التزام به حفظ وزن و قافیه آن را «نظم» كند، زبان به شعر گشوده است، شاعرانه سخن گفته است، خود را رها كرده است و فضای بلورینی از شعر آفریده است.
حاصل این رهایش، پیدایی ریتمهای دلنواز و آوردن تركیباتی نظیر «فوج فرحناك كبكها» و مصراعهایی مانند «در بهاران میكنی با سبزهزاران آشتی» شده است و باعث آمده كه تصویر عینی هر بند با آمیزهای از تخیل و ایماژهای ذهنی در جملات آهنگین فارسی ریخته شود. به گونهای كه مثلاً تصویر موجود در مصراع «آغ بولوتلار كؤینكلرین سیخاندا» را شاعر چنین تجسم بخشیده است:
آن دم كه میچلاند از آن آسمان تار،
ابر سفید، پیرهن خویش را به چنگ . . .
برتری این گونه سرایش در آن است كه شاعر، خود را اسیر لفظ و مقید به وزن نمیكند كه مانند جدول متقاطع به دنبال تكواژها بگردد، بلكه این، لفظ و كلمه است كه به دنبال شاعر میگردد و خواهان گزینش خود برای بیان معناست. و همین سبب شده است كه برخی از مصراعها به صورت امثال سائره در آمده است:
نامرد راه خویش به منزل نمیبرد،
در نیمه راه عمر دهد بر ره فنا.
در این شیوهی ترجمه، جملات گاه چنان زیباست كه خواننده بیاختیار به آن گوش میخواباند و چشم بیوسان دنبالهی آن است:
مادر بزرگ پیر به یك سو نشسته بود،
سرگرم قصه بود،
كولاك و باد را ز چه گویم چه كرده بود؟
گرگ گرسنهای، بُزكی را ربوده بود!
ای كاش!
من، دوباره یكی بچه میشدم . . .
در ترجمهی شعر از زبانی به زبان دیگر، تنها انتقال مفهوم هدف نیست، بلكه پیش از آن و بیشتر از آن، انتقال لطافت و طراوت شعری بایستگی دارد.
در ترجمهی حاضر، تصویرسازی و فضاپردازی مانع از آوردن قوافی مناسب و رعایت وزن و ریتم شعری نشده است. در برخی بندها قافیهها خود به خود بسیار طبیعی پشت سرِ هم آمدهاند:
قبل از آن، این جا پر از هر نعمت و محصول بود،
با الاغان حمل كردن، بینشان معمول بود.
رحمت و حاصل فراوان بود و پر،
جان اگر میخواستی از دیگری،
از جان و دل مقبول بود.
داشتی هر انتظاری از كسی،
با تمام جان تو را مسؤول بود.
امتیاز دیگر این کتاب، عرضهی چند تابلوی رنگی در موضوع برخی از بندهای منظومه است که حاصل ذوق لطیف جوان هنرمند اصفهانی آقای مرتضی یزدانی دینانی است.
به هر روی، این ترجمهی زیبا و این کتاب گرانبها هدیهای دیگر از همشهریان شهریار برای هم وطنان فارسی زبانشان است كه به دست فردی كه شبانه روزش با هندسه و میزان و متر و عدد و رقم سپری میشود، پرداخته شده است. اینجانب تلاش ایشان را در برگردان این شاهكار جهانی به فارسی نوین ارج مینهم و فرخنده باد میگویم.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا