شعرای کلاسیک اردبیل
حسین حسن نژاد قونسولکندی
اردبیل در طول تاریخ و در مقاطع مختلف از مهمترین شهرهای آذربایجان بوده و تا زمان حملات مغول مرکز عمده ایالت آذربایجان بوده است. وجود بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی با آن کارکردهای عرفانی، اجتماعی و قدسی، دلها و تنهای مشتاق را از ترکستان در چین و از هند، پاکستان، افغانستان، اطراف و اکناف ایران، آناتولی و غیره به اردبیل میکشیده است، چنان که شعرای و عرفای گرانقدری چون نعمتالله بن نصرالله(مخلص) و محمدطاهر منشی(عاملالدین) رخت اقامت در این شهر افکنده و شاعر روشنفکری چون سیّد عظیم شیروانی برای دیدار با شعرا و عرفای این شهر، دو بار به اینجا سفر کرده است.
چنین محیط فرهنگی و تاریخی باروری، محل تولد، اقامت و پرورش شاعران و عرفای زیادی بوده است که اکثر آنها تاکنون ناشناخته مانده و در سالهای اخیر توسط محققین و مصححین دلسوزی وظیفهشنای دواوین آنها به جامعه هنری آذربایجان و اردبیل معرفی شده است.
اگر بخواهیم به صورت تیتروار خصوصیات عمده فکری شعرا و ادبای کلاسیک اردبیل را برشماریم باید اشاره کنیم که اکثر این فرزانگان دیدگاه عرفانی داشته و از فرقههای مختلف عرفانی از قبیل نعمتاللهی، قیزیلباشی، قادری، ذهبی و... بودهاند. آنها با توجه به همین خصوصیت فکری خویش در موضوعات مختلف شعر سروده و گاه مانند طالب اردبیلی رسالات عرفانی نیز نوشتهاند. رشته اتصال همه موضوعات، حول محور عرفان با تکیه بر شخصیت جذاب، معنوی، سماوی و بیبدیل سلطان عارفان، حضرت علی بن ابیطالب(ع) میچرخد. چنان که هیچ شاعری در گذشته اردبیل نیست که بخش عمده و یا قسمتی از اشعارش راجع به آن حضرت نباشد. موضوع دیگری که در اغلب شعرای گذشته اردبیل به چشم میخورد اهتمام آنها در سرایش شعر در رثای شاه شهیدان(ع) است. اگر شعرایی چون جنونی، طالب و گوهری بخشی از دیوان خود را به این امر اختصاص دادهاند در عوض شعرای توانمندی چون مخلص و فائق اردبیلی در این باب منظومههای گرانقدری چون "درّةالمصائب" و "گلشن شهدا" را به بارگاه حرّ پرور و حرّیت ساز حضرت سیّدالشهدا تقدیم کردهاند. فارغ از مسائل دینی- مذهبی، شعرای اردبیل در موضوعات دیگری چون عاشقانهها و مسائل تاریخی و اجتماعی هم فعال بودهاند. جنونی اردبیلی به غیر از ذکر اشعاری در مدح شیخ صفی(ره) اشعاری در تاریخ اجتماعی و فرهنگی شهر اردبیل در دوره صفویه دارد و گوهری اردبیلی با مدح صاحب منصبان، تجار، علما و فقهای دوران قاجار اردبیل، یادگاری ارزشمندی از لحاظ بازشناسی تاریخی و فرهنگی این شهر به ما هدیه داده است. ما بعد از این به معرفی دیوانها و کتابهایی میپردازیم که توسط سعداله دنیوی مغانلو تصحیح شده و یا در حال تصحیح است:
1- جنونی اردبیلی:
شعر من در زندگی گر خوار باشد باک نیست میرسد روزی که این آثار میگردد عزیز
به تصریح منتقدان، ادبا و محققین اردبیل، بیگمان جنونی اردبیلی بزرگترین شاعر شناخته شده این شهر تا به امروز است. در تراجم و تذکرهها او را مردی ادیب و شاعر معرفیکردهاند. او اشعار خود را در قالبهای مختلفی چون قصیده، غزل، رباعی، ترجیعبند، مخمس، قطعه و مثنوی سروده و تک بیتهایی هم دارد. علاوه بر قوالب مذکور ایشان یک جنگ نامه 317 بیتی به زبان ترکی دارد که از لحاظ مردم شناسی و جامعه شناسی بسیار حائز اهمیت است. اگر چه موضوع غزلیات جنونی اغلب عاشقانه و عارفانه است ولی قصائد، قطعات و مثنوی ترکی او دارای بار تاریخی- اجتماعی مهمی است. او 2 قصیده به تواریخ 1097 و 1098ق در مدح و تاریخ تولیت محمدعلی بیگ، متولی بقعه شیخ صفی دارد و قصیدهای به تاریخ 1107ق دارد که در تعمیر بقعه شیخ صفی به امر شاه سلطان حسین با سرکاری و نظارت آقاحسین سروده شده است. ایشان همچنین قصیدهای در طاعون و وبای اردبیل به تاریخ 1097ق دارد و قطعاتی به تاریخهای 1095 و 1094 سروده که به ترتیب در تاریخ آمدن نواب صفی قلی خان به اردبیل و فوت مادر مکرمش میباشد. همچنین ایشان یک رباعی دارد که در تاریخ 1099 سروده شده و در آن به نام شخصی با عنوان شیخالاسلام اشاره شده است.
با توجه به تاریخهای مندرج در دیوان او از قبیل 1094، 1095، 1097، 1098، 1099 و 1107 میتوان نتیجه گرفت که ایشان در نیمه دوم قرن 11 و نیمه اول قرن 12 میزیسته است. جنونی علاقه خاصی به شیخ صفی و بقعه او داشته و شیخ صفی را سپهسالار خیل اوصیا، سلطان معظم، قطب اعظم، آفتاب مشرق تحقیق، کلید گنج عرفان، امانت دار سرّ وحدت، چراغ روشن بزم سیادت و... نامیده است.
به نظر میرسد جنونی در این بقعه و یا در شهر صاحب منصب بوده است. چنان که در استقبال از صفی قلی خان حضور داشته و تا ابهر با هیئت بدرقه بوده و یا در تعمیر گنبد فیروزه بقعه شیخ صفی و افتتاح آن حاضر بوده است. او مسئول و یا حداقل علاقمند به ضبط و ثبت وقایع بقعه شیخ صفی و شهر بوده و به عنوان وقایع نگاری قهّار با زبان شعر، فعالیت میکرده و اشعاری درباره آئین فتح، کشورداری و تدبیر مملکت نیز دارد. جنونی علاوه بر این که شاعری توانمند بوده خطاط متبحری هم به شمار میآمده و نشانه آن قلم زیبای او در نگارش دیوان خویش است. او دل به عشق داشته و با زیبایی تمام سروده است:
سجده بر عاشق دمادم واجب است سر نهم هر لحظه بر زانوی خویش
ایشان جلوه الهی را نه تنها از نخل طور بلکه از سروهای خیابان هم میدیده است:
جلوهاش تنها ز نخل طور نیست سروها در این خیابان بسته صف
طفل اشک از کربلای قلب دل تا شهادتگاه مژگان بسته صف
جنونی مخمسی دارد که در وصف و معرفی 42 تن از شعرای معاصر و پیش از خود سروده و ارزش ادبی بالایی دارد. او همچنین یک قطعه شعر از شاعری با نام "محمد شریفا" در دیوان خود آورده که شریفا او را چنین معرفی کرده است:
چهره پرداز سخن کیست جنونی که بُود از سواد خط خوبان قلمش غالیهسا
در غزلیات جنونی فقط در برخی از اشعار به نام اردبیل و القاب آن یعنی دارالامان و دارالارشاد اشاره شده و او نخستین کسی است که به لقبی برای اردبیل اشاره کرده است که پیش از او کسی برای این شهر ذکر نکرده است. این لقب "عدل آباد یا دارالعدل" است.
اوج هنرنمایی جنونی به جنگ نامه ترکی او برمیگردد. این جنگ نامه 317 بیت میباشد و در قالب مثنوی سروده شده است. جنگ نامه ناظر بر اختلافات حیدری و نعمتی در اردبیل میباشد. جنگ نامه از لحاظ مردم شناسی و جامعه شناسی بسیار مهم است و در آن به نام محلات قدیمی اردبیل از قبیل تاوار(طابر)، دروازه(آلاقاپی یا شیخ قاباغی)، غریبلر(غریبان)، قونبالان(تزه میدان) و روستای نییار(نیار) اشاره شده و اسامی اشخاصی چون دده مقصود نعمت اللهی، حاجی جومرد، میر حسین میرزا، گولوم، شریف و... در آن قید گردیده است.
این جنگ نامه به 15 بخش تقسیم شده و مصراع تیتر هر بخش با مصراع تیتر بخش دیگر یک بیت را تشکیل میدهد. جنونی جنگ نامه را با حمد خدای متعال شروع کرده و با آوردن مصاریعی چون (بیر اووج توپراغی قیلیر آدم) و (گؤز یوموب آچینجا زیر و زبر) مستقیماً از آیات منور قرآن مبین الهام گرفته است. او با نعت حضرت رسول(ص) و مدح مولا علی(ع) جنگ نامه را ادامه داده و با بیت:
وار ایدی ایکی سرو غنچه دهن اونلارا اردبیلده مسکن
وارد متن اصلی داستان میشود. او با جرّ و بحث صدق و اخلاص با هم، طریق تمثیل را برمیگزیند و شیطان در این معرکه نقش ابلیسی خود را ایفا میکند. شیطان با لطائف الحیل صدق و اخلاص را به جان هم میاندازد:
ائتدی اخلاصی صدق ایله دشمن دئدی بو دون ایناندی او کودن
جنونی با آوردن بیت:
سن منی مِیله ائیله جوشن پوش من دئییم جنگ نامه سن توت گوش
از مرحله تمثیل گذر کرده و وارد جریانی واقعی میشود که شهر را به هم میریزد. او در اینجا خودش را قصه پرداز نامیده و میسراید:
قصه پرداز صلح و جنگ زمان بئله چکدی بیانه تیغ زبان
او ابتدا به معرفی پهلوان محله تاوار یعنی آقا محمد میپردازد و بیان میکند که مردانی از محله قونبالان او را به قتل میرسانند. اهالی این دو محله با یاری محلات دیگری چون دروازه و غریبلر و اهالی روستای نییار در جلوی بازار قیصریه(قایسارا/ اوستو اؤرتولو بازار) به ستیز برمیخیزند.
جنونی با ذکر این واقعه و آوردن اسامی محلات و اشخاص دوران صفویه اردبیل بخشی از تاریخ اردبیل را به قلم میکشد. چاپ اول دیوان جنونی اردبیلی(جنگ نامه ترکی و اشعار فارسی) در سال 1396 صورت پذیرفته و در سال 1400 به چاپ دوم رسیده است. این دیوان توسط سعداله دنیوی تصحیح شده و ناشر آن انتشارات یایلیق است.
2- دیوان گوهری اردبیلی:
میر محمدتقی الحسینی الحسنی بن میرعبدالعزیز"1230(؟)- 1310(؟)" از شعرای دوران قاجار شهر اردبیل است. او در معرفی کوتاهی که برای خودش نوشته، چنین اظهار کرده است:
اقل خلق الله، داعی دوام دولت قاهره، ابن غفران مأب میرعبدالعزیز، محمدتقی الحسینی الحسنی، در عهد و زمان... ناصرالدین شاه قاجار، اشعار و مدایح در مدایح حضرات ائمه هدی به نظم آورده...
او (گوهری) تخلص میکرده و یک بار نیز نام کوچک خود یعنی "میر تقی" را به عنوان تخلص آورده است. قدیمیترین تاریخ موجود در دیوان او 1269ق است و سایر تواریخ به شرح ذیل است:
1297، 1294، 1290، 1289، 1288، 1287، 1285، 1284، 1281، 1280
اشعار گوهری به سه زبان مهم از زبانهای زنده دنیا و تمدن بشری و اسلامی یعنی ترکی، فارسی و عربی سروده شده است. سه زبانه بودن اشعار شعرای اردبیل از قبیل گوهری، مخلص، طالب و... نشانگر نبوغ ادبی و هنری این فرزانگان است. قالبهای شعری قصیده، غزل، مثنوی، ترکیب بند، ترجیع بند، مربع، مخمس، مسدس و رباعی مورد استفاده گوهری در اشعارش قرار گرفته و ایشان همچنین اشعاری از راجی تبریزی، صائب تبریزی، سنایی، جامی و... را در حاشیه دیوان خود آورده است. او از شاعران نیمه دوم قرن 13 و نیمه اول قرن 14 است. اشعار گوهری شامل بخشهای زیر است:
1- عاشقانه عارفانه 2- اشعار دینی- مذهبی 3- مدح و ثنا: در این بخش گوهری صاحب منصبان حکومت قاجار، آذربایجان و اردبیل و همچنین علما، تجار و فقهای اردبیل و آذربایجان را مورد مدح و ثنا قرار داده است. از ممدوحان صاحب منصب او میتوان به ضیاءالدوله محمدرحیم میرزا، عضدالدوله احمد میرزا، اسدالله خان وکیل اعظم، عباسقلی خان جوانشیر –گوهری این فرد را ذم نیز کرده است- نصرت الدوله عبدالحسین میرزا امین، ژنرال حسنعلی خان(امیر نظام گروسی) و... و از ممدوحان عالم و فقیه او میتوان به میرزا محسن مجتهد اردبیلی، سید احمد پیشنماز، میرزا محمدآقا امام جمعه، سلطان الذاکرین ملا احمد روضه خوان، حاج میر احمد خدّام باشی و... و از ممدوحان تاجر او میتوان به خواجه طور اشاره کرد. 4- اشعار مراسمی و آئیینی: در این اشعار، گوهری به شرح مراسمی چون جشن مولود ناصرالدین شاه، سیزده بدر، عروسی و اختلافات حیدری نعمتی در تعزیه اردبیل پرداخته است. 5- احوالات شخصی: شاعر در این گونه اشعار به شرح وقایع زندگی خویش از قبیل قرض داری شدید، فوت دخترش در شب عید قربان، طلب فرزند مذکر با توسل به عباس بن علی(ع)، سفرهایش و... پرداخته است.
با توجه به مطالب بالا میتوان ذکر کرد که اغلب اشعار دیوان گوهری که شامل 216 شعر و 8 رباعی است دارای بار تاریخی شخصی، مذهبی، ملی و فولکولوریک است. در دیوان گوهری به نام شاعری با عنوان محمدطاهر منشی(عاملالدین) بر میخوریم که بعد از وفات میرتقی گوهری و در سال 1310ق به روستای چاناق بولاق(جناقرد) رفته و دیوان او را دیده و یک رباعی هم از خودش به عنوان یادگاری در حاشیه آن نوشته است. بنا به نقل برخی از منابع عاملالدین اصالتی شیرازی یا رودباری داشته و از مقیمان بارگاه بقعه شیخ صفی بوده و آثار خطاطی او هم در بقعه در معرض نمایش است.
گوهری احتمالاً مالک روستای چاناق بولاق بوده و منصبی هم داشته که بعداً از او سلب شده و از تاجدار عهد تقاضای برگرداندن منصبش را کرده است. گوهری احتمالاً اصالتی اردبیلی نداشته و بعداً در این شهر مقیم شده است. اما او همیشه خود را اردبیلی معرفی کرده و اشعاری نیز در دخیل شدنش به بقعه شیخ صفی وجود دارد.
به جستجوی محبت به شوق مهر و ولا مقیم بر در ارشاد اردبیل شدم
او در اواخر عمر شدیداً مقروض شده و اغلب مدحیّاتش به جهت طلب صله بوده است:
فقر و پیری نیستی با یکدگر این مصیبت را بدان نوع دگر
در جهان نبود کسی را زندگی کو ندارد وجه و مالی در شمر
گوهری نیز از عرفا و درویشان بوده و خود را نظر کرده اولیا بویژه علی بن ابیطالب(ع) میدانسته است:
بگو در ثنای علی شعر خوش که کامت روا هست و مطلب گذار
مرا از توجه دل آشفته گشت دلم از نظر کرده شد نوربار
با توجه به متشتت بودن دیوان این شاعر، مصحح محترم، اشعار این شاعر را به 6 بخش تقسیم کرده و دوباره باب بندی نموده است. از مجموع اشعار دیوان گوهری 20 قطعه به زبان ترکی است و شامل موضوعاتی چون احوالات شخصی، مدح و مصیبت نامه کربلا است. بخشی از اشعار گوهری در مورد جشن مولود ناصرالدین شاه:
حبّذا جشن عیش خرّمدیر جشن مولود شاه اعظمدیر
بزم سلطان و فرّ شاه جهان رشک فردوس و غیرت جمدیر
جشن مولود ناصرالدین شاه دولت شاهه نقش خاتمدیر
عیشده شاهزاده داوردیر عهد و پیمان عیش محکمدیر
جشن کامل ائدن جهان ایچره شاهزاده عموی اکرمدیر
در و دیوار و کوچه و دکان بزهنیبدیر هامی یئنه کمدیر
دیوان اشعار این شاعر با عنوان (دیوان اشعار ترکی و فارسی گوهری اردبیلی) در سال 1400 و توسط انتشارات یایلیق و با تصحیح و مقدمه سعداله دنیوی مغانلو، چاپ و منتشر شده است.
3- روحای مغانی:
حسنعلی بن الحاجی الآغباشی الموقانی المتخلص بروحا(روحای مغانی) شاعری است که جناب آقای سعداله دنیوی مغانلو در پاورقی یکی از صفحات دیوان گوهری اردبیلی معرفی کرده و نوشته است که از شعرای دوران افشار میباشد. ایشان شعر زیر را از این شاعر قید نموده است:
چوخلو انفاس گلیبدیر گلهجک دایرهیه بو عدده قوشولار ضربده مین بیر عدده
عُسردن سونرا گلن یُسری فدا ائیلهمهیک رحمتالله علیه اُول فَیَضان مدده
هو وَ هو، عشقده هو، وصلده هو، حمد ده هو آفرین یارِ پری خالقِ عینالصمده
ایشان همچنین اشاره کردهاند که دیوان اشعار ترکی و فارسی این شاعر در آیندهای نه چندان دور چاپ و منتشر خواهد شد.
4- مخلص اردبیلی
مینویسم دفتری از قولهای معتبر از برای دوستان منظومههای پرگهر
نعمتالله المهاجر بن نصرالله متخلص به مخلص اردبیلی مابین سالهای "1235(؟)- 1305(؟)ق" زیسته است. او که منظومه درّةالمصائب خود را در سال 1280ق به اتمام رسانده زندگی پر فراز و نشیبی داشته است. سید عظیم شیروانی راجع به این شاعر نوشته است:
ملّانعمتاله بن ملّاکاظم(؟) طالشیالاصلِ اردبیل مسکن:
بندهی حقیر تاریخ هجرت 1270-ده عازم کربلای معلّی اولدوقدا مُشارٌالیه منیمله رفیق شفیق ایدی. اردبیلدن کربلایهدک همسفر رکابی [اولماغا] توفیق [تاپدیم]. بیر مرددیر توکّلپیشه و خیر اندیشه. بو مدّت سفرده اُول جنابدان طبع اثری مشاهده اولونمادی. بالمرّه شعر دئمهگه طبعی قادر دئییلدی؛ اما عرض راهدا بویوردولار کی:
- بو سفردن منظوروم جناب مولادان بیر طبع سلیم آلماقدیر.
کربلای معلّایه وارد اولدوقدا داها او جنابین احوالیندان خبردار اولمادیق. مابِینیمیزده مفارقت دوشدو.
حقیر، تاریخ هجرت 1282 ده [یئنه] سیاحت عزمیله اردبیله وارد اولوب جویای شعرا اولدوقدا، شعرا جملهسیندن نشان وئریدیلر. بو اوقات، اردبیلده ملّانعمتاله، مخلص آل عبا و سرآمد شعرای معاصرین ایدی و صاحب دیوان گزین. مشتاق ملاقات اولوب، خدمتلرینه مشرّف اولوب، احوالپرسان اولدوم کی:
- آیا طبعوزه نه اولدو؟
بویوردولار کیم:
- نئچه گون اؤزومو روضهی مطهّره ده [دخیل ائتدیم]. مدّعا حاصل اولمادی. ناامید مراجعت ائتدیکده شطّ فراتدا کَشتیدن اؤزومو فراته آتدیم. نئچه غوطهدن سونرا فلّاحلار منی توتدولار و حالت غشّیمده جناب رسولاللّهی(ص) گؤردوم. بویوردولار کی:
دور ای مخلص آل عبا(این درگه ما درگه نومیدی نیست)
خواب غشّدن بیدار اولدوقدا اؤزومو صاحب طبع بولدوم.
درّةالمصائب آدلی مصیبت[نامه]نی جناب سیّدالشهدایه دئمیشدیر. بو نئچه تورکو او جنابین نوحهلریندندیر:
محشر کبری اولوب دهرده پیدا بو گون....
با آن که سید عظیم شیروانی در ذکر نام پدر مخلص اردبیلی دچار سهو شده است اما با توجه به نوشتههای او میتوان نتیجه گرفت که مخلص قطعاً از اهالی شهر اردبیل نیست و بنا به تصریح خودش بنا به اتفاقی که روی داده است مجبور به مهاجرت به اردبیل شده است:
این حقیر فقیر سراپا تقصیر، گمگشتهی وادی ضلالت، و این کَشتی شکستهی دریای معصیت و مشقّت، نعمتالله المهاجر ابن نصرالله، المتخلّص به مخلص، بعد از آنی که [بنده] از نیرنگ فلک حیله باز، و از ناسازگاری روزگار ناساز، از محلّ نشو و نمای وطن اصلی دور و از قرب اقربا و احبّای جانی مهجور گردیدم، بعد از مذلّت بسیار، از ثروت و مکنت دست خالی شده، فی جمیع الوجوه مثل روزی که از مادر متولّد شده بودم، از ظلم یک نفر ظالمی رهنورد وادی بیسامانی شده، آخرالأمر قائد قضا عنان این ذرّهی بیمقدار را به دارالارشاد اردبیل کشید.
در عهد فرمانفرمایی... ناصرالدّین شاه قاجار... با اوضاع بیاوضاعی شبی با خویش اندیشیدم برای توفیق هدایت و به شوق دریافت عنایت، به درگاه ایزد متعال [متوسّل شوم]. زبان به عجز گشودم که:
ای زبان آور بیزبان و ای خالق جهان! اگر چنانچه بر این ستم زدهی روزگار [لطف فرموده]، عصای هدایت به دست ارادتم دهی با عدم فهم و قابلیّت [خویش] به مدّاحی مقرّبان درگاه احدیّت، زبان جرأت دراز سازم. یقین است که [بنده را] از بادیهی صرصرخیز قیامت، در سفینهی اهل بیت طاهرین از زمرهی مَن رَکب فیها نجی، نجات خواهی داد. با این ترانه، ناگاه عقل و شعور از سرم بیرون شده [مات و] مبهوت وارد وادی طور عشق [شدم]. جلوهی بیضانمای معشوق حقیقی در نظرم تتق کشیده و این حقیر سراپا تقصیر را از جملهی بادهنوشان "العشق نارٌ مؤصدةٌ" امر فرمودند، که این ذلیل حقیر از چاه ضلالت با کمند سلطانالعاشقین، مولانا و مولی الکونین، ابیعبداللهالحسین(ع) نجات یافته و بیرون آمدم:
شکر خالق را که داد او بنده را طبع روان
دفتر درّالمصائب را که من کردم بیان...
او با آن که به احتمالی از اهالی شهر لنکران در جمهوری آذربایجان است ولی در جای جای دیوان اشعارش خودش را اردبیلی معرفی کرده و به آن اشاره کرده است؛ مثلا (هذا کتاب درّةالمصائب من تصنیفات مخلص اردهبیلی). نکته مهم درمورد این شاعر، زندگی نامه خودنوشت مختصر این شاعر درمورد خودش است که ما را در شناخت تحولات زندگی او یاری میکند. همانگونه که ملاحظه میکنیم این شاعر بر اثر عنایات اولیا به درجه شاعری رسیده و نظر کرده اولیا بوده است. مخلص اردبیلی منظومهای در رثای شهدا و اسرای کربلا سروده است که به آن درّةالمصائب نام نهاده است. این منظومه در حدود 6060 بیت میباشد که در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن سروده شده و شامل 27 مجلس است که مجالس اول تا ششم به پیامبر(ص)، حضرت زهرا(ع)، حضرت علی(ع) و امام حسن(ع) اختصاص یافته و از مجلس هفتم تا بیست و هفتم مختص وقایع کربلا از آغاز تا پایان است. مخلص در منظومهاش وقتی به ذکر تاریخ میپردازد قالب شعریاش همان مثنوی و وزن اشعارش همان وزن منظومه است ولی وقتی به زبان حال و یا ذکر حماسه و یا شهادت و غربت شهدا و اسرای کربلا میپردازد به قالبهای دیگری با اوزان متفاوت روی میآورد.
او به غیر از مثنوی منظومه در مجموع 106 قطعه شعر دیگر نیز دارد که موضوع همگی آنها مذهبی- دینی است. قالب این اشعار، بحر طویل، مربع، مستزاد، غزل، قطعه، مسدس، مخمس و مثنوی میباشد. از این 106 قطعه، 36 قطعه ترکی، 3 قطعه عربی و مابقی فارسی است. زبان شعری او در اشعار ترکیاش مطنطن، محکم و حماسی است. چنان که در شعری که برای حضرت عباس بن علی(ع) سروده، میفرماید:
بحر هیبتده چیخار سو اوزونه جمله نهنگ اسد چرخ قویار باش یئره بیتاب و درنگ |
زَهرهچاک ائیلر اؤزون بیشهده شیر و چه پلنگ کوی جبّارده اژدر منم عبّاس علی |
مظهر صولت و قدرت کم اولوب مندن عیان مینمیشم توسن چرخه ائدهرم بس جولان |
لافتی شاهی بابامدیر وَ فتحناده بیان کُفو عیسایه برابر منم عبّاس علی |
او از لحاظ روحی شدیداً تحت تأثیر غربت و دوری از وطن بوده و از تنگدستی و شماتت خلق رنج میبرده و در اواخر عمر به درد چشم مبتلا گردیده است. مخلص کاملاً قلمش را شرح وقایع کربلا اختصاص داده و فقط در یک شعر به زلزله اردبیل اشاره کرده است:
ایضاً مرثیه در خصوص جناب سیّدالشهدا در شب پنجشنبه مناسب زلزله مِن کلام مخلص عاصی: | |
بیلمم نه اولوب سمالر آغلار |
ایجادیله عرش داور آغلار |
عالم نه اولوب توتوب تزلزل لوح و قلم و نجوم و سنبل |
جان کشورینه دولوبدو غلغل پروین و مه و ملکلر آغلار |
بو زلزلهدیر و یا کی محشر یا تعزیت حسین بیسر |
باش خاکه چکیبدی چوخ برادر اقطاب زمین سراسر آغلار |
اشعار مخلص اردبیلی با عنوان منظومه درّةالمصائب و مراثی ترکی، فارسی و عربی مخلص اردبیلی در سال 1400 با مقدمه و تصحیح سعداله دنیوی مغانلو توسط انتشارات یایلیق چاپ و منتشر شده است.
5- طالب اردبیلی:
ابراهیم بن ملاحسین متخلص به طالب اردبیلی از نویسندگان، شعرا، عرفا و خطاطان دوران قاجار اردبیل بوده و در داخل نسخه و در لابلا و پایان برخی از مطالب و اشعارش تاریخهای 1310، 1312، 1315، 1316، 1318 و 1322 درج شده است. او فرزند عالِمی با نام ملاحسین بوده و با مباحث عرفانی، فلسفی و ادبی آشنایی داشته و به استقبال شعر شاعران زیادی همچون شمس عطار اردبیلی رفته است. او بدون شک در مباحث عرفانی تحت تأثیر سلطان بیبدیل این مباحث یعنی ابن عربی بوده و در رساله تشریح الجلاله خود، بیتِ:
بو غملر کیم منیم واردیر بعیرین باشینه قویسان چیخار کافر جهنمدن گلر اهل عذاب اوینار
را از مولانا فضولی بغدادی آورده و شرح مختصری بر آن نوشته است. او از شاگردان و یا پیروان مکتب (شمسیلر) به سرسلسلهگی شمس عطار اردبیلی بوده و به پیروی از اشعار استاد خود، اشعار چندی سروده است. طالب اردبیلی در رسائل خویش علاقه خاصی به تشریح رمزی اعداد و حروف نشان داده که تحت تأثیر مکتب حروفیان و سید عمادالدین نسیمی بوده است. کتاب "رسائل و جنگ ابراهیم بن ملاحسین(طالب اردبیلی)" شامل دو بخش رسائل(اشارات) و جنگ اشعار است. در بخش رسائل، او سه رساله از خودش با عناوین "معرفت"، "یا حاجب" و "تشریح الجلاله" آورده و در ضمن در این بخش متنی ادبی با عنوان "اسدالله الغالب" از او موجود است. در جنگ اشعار نیز طالب ابتدا اشعاری از خود آورده و سپس اشعاری از شعرای مختلفی چون هاتف، ناصر خسرو علوی، مصاحب، ملامهرعلی خویی، خموش، شیخ بهایی، کاشف، باباطاهر، سید حمیری و همچنین صدرالممالک اردبیلی و شمس عطار اردبیلی گنجانده که بیشترین شعرها مربوط به شمس عطار اردبیلی با 4 شعر است. در مجموع 25 شعر از خود طالب در این کتاب موجود است که دارای فخامت کلام، اسلوب قوی و طنطنه بیان است. قالب اشعار او شامل قصیده، غزل، ترجیع بند، ترکیب بند، مخمس، مربع و بحر طویل میباشد. اگر رسائل و جنگ طالب اردبیلی را جام ولایت مولا علی(ع) بنامیم زیاد بیراه نگفتهایم چون اغلب مطالب و اشعار این کتاب راجع به آن حضرت است. نمونهای از تفکر ایشان در بیان عرفانی وقایع عاشورا را در این شعر میتوانیم مشاهده کنیم:
امر اولوب ارواح پاک انبیایه تئز گئدین
جمله اهل طاعتیله کربلایه سیز گئدین
اقتدا ائیلین امام عصره سیز تعجیل ائدین
حکم غیب واجب الاذعانه اذعان ائتدیلر
صف دوزولدو سسلهدی الله اکبر جبرئیل
عشق بازارینی گرم ائیلیب بو تکبیر جلیل
فتح باب فیض اوچون عشق حسین اولدو دلیل
یئددی وادی طیّ ائدیب تکمیل عرفان ائتدیلر
رکعت اوّل، ایکینجی سجده، ساجد مست می
خنجر خونخوار الینده شمر، مست ملک ری
عرض ائدیب یا رب بو من، بو لشگر و بو نای و نی
بو منا، بو مکّه، بو قربان کی قربان ائتدیلر
علاوه بر اصطلاحاتی همچون "نحن هو، قوس صعود و نزول، کمال التوحید، فنا و بقا و..." مفهوم تجلی در اشعار طالب نمود خاصی داشته و در این مورد سروده است:
من چرخ عشقده دولانان آیه طالبم
موسانی محو ائدن او تجلّایه طالبم
یونس مثال، ظلمت دریایه طالبم
دشت وفاده طلعت لیلایه طالبم
یعنی جمال حضرت مولایه طالبم
"رسائل و جنگ ابراهیم بن ملاحسین(طالب اردبیلی) به انضمام ترجیع بند (ذات عما)" در سال 1399 با مقدمه و تصحیح سعداله دنیوی مغانلو توسط انتشارات یایلیق چاپ و منتشر شده است.
* ترجیع بند (ذات عما) از صدیقالملک ملقب به مصطفی علی شاه میباشد که در مدح و منقبت مولا علی(ع) سروده شده و توسط غلامحسین اردبیلی خطاطی شده است.
6- شمس عطار اردبیلی:
سید عظیم شیروانی راجع به شمس عطار اردبیلی چنین مرقوم فرمودهاند:
[شمس اردبیلی جنابلارینین] اسم شریفلری "اسد"دیر. بیر جواندیر عطّار و غایتده دیندار. صرّاف [اردبیلی] ایله دوستلوقلاری درجهی کمالدادیر و درویشلیگه میللری زیادهدیر. تولد شریفلری 1140-جی(1240ق) سَنهده دارالارشاد اردبیلده واقع اولوبدور. اکثر کلامی عارفانهدیر. شمس تبریزی و شیخ عطّار رسمی ایله دئمیشدیر(یازمیشدیر).
بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی همچون نگینی فیروزهای در دل شهر اردبیل، عشاق و عرفا را در دل خود جمع کرده و به آنها مجال بروز و ظهور و خلوت و جلوت میداده است. شمس عطار اردبیلی در حجرهای از حجرههای این بقعه، کلاس تعلیم داشته و به پرورش جانهای مشتاقی همچون بیضا و طالب اردبیلی میپرداخته است. او که خود شر و شوری خاص داشته به پرورش شاگردانی پرداخته که در شور و شیدایی دست کمی از خود او نداشتهاند. نکته اول درس او در این محفل شیدایی این بند بوده است:
نه آدمی به کلاه است و جبّه و دستار
نه مردمی به سر و ریش و سبله و رفتار
قلندری نه به تاج است و شاعری به شعار
چه خوش بُود که علیرغم عام، شمس عطّار
که دوست خواند از اشعار عارفانهی دوست
اگر او را سرسلسلهای بدانیم که شمس وار بر اقمار خویش نور میبخشیده بدون شک سلسله او هم سلسه (شمسیلر) بوده است. استاد سعداله دنیوی مغانلو چه زیبا نام کتابی را که بر ایشان نوشته (دوزولوب شمس و قمر سلسلهسی) نهاده است. اگر چه عدهای به او طعنه زدند که سلسلهای به این نام وجود نداشته ولی او معتقد است که سلسله تفکر شمس عطار هنوز هم در اردبیل ساری و جاری است و هستند مشتاقانی که هنوز هم راه او را در شور و شیدایی ادامه میدهند.
جناب شمس عطار در جوانی –بنا به نقلی در 35 سالگی و بنا به نقلی دیگر در 50 سالگی- بر اثر ابتلا به یک بیماری سخت فوت نمودهاند. سالهای سال بود که مشتاقان آن شیخ جوانمرگ چشم به راه اشعاری از او بودند تا مرهم دل سوخته خود سازند ولی پیدا نمیکردند. از آن شیدای بیپروا بجز 4 شعر ترکی و 2 شعر فارسی در لابلای آثار دیگران اثر دیگری پیدا نبود تا اینکه رسائل و جنگ طالب اردبیلی 4 شعر دیگر نیز از آن جان مشتاق معرفی کرد و محققین کتاب دوزولوب شمس و قمر سلسلهسی 2 شعر دیگر نیز از معمرین شهر پیدا کردند و تعداد اشعار ایشان را به عدد 12 رساندند. یک شعر ایشان را نیز سید عظیم شیروانی آوردهاند.
اخیراً خود جناب دنیوی میفرمودند که 17 شعر دیگر نیز از ایشان پیدا کردهاند که با تجمیع اشعار ایشان در یک اثر مستقل چاپ و منتشر خواهند کرد. کتاب دوزولوب شمس و قمر سلسلهسی شامل چند شعر از طالب اردبیلی و 13 شعر از شمس عطار اردبیلی است که در سال 1399 با مقدمه سعداله دنیوی مغانلو توسط انتشارات یایلیق چاپ و منتشر شده است. غزلی از جناب شمس عطار اردبیلی که در تذکره سید عظیم شیروانی ذکر شده است:
بو محبت بازلیقدان بیر پریشان اول کؤنول
کوفر دئرلر، ائل گؤزونه بیر مسلمان اول کؤنول
بتپرستلیک ترکین ائت، خال و خطه قیلما هوس
سنده بو مخلوق تک بیر اهل ایمان اول کؤنول
اؤزلوگوندن کئچ فنا شهرینه بیر دم منزل ائت
جنّ و انسانه بو تدبیر ایله سلطان اول کؤنول
لاف اوروب دئردیز کی سنسیز ائتمهریک دیرلیک هوس
گئتمهلی اولدوم من ایندی، یان جگر قان اول کؤنول
آشنا اولدو کراماً کاتبینله، شمسدن
هر نه بیلسن ائیله قورخما، شیر غرّان اول کؤنول
7- حکیم فائق اردبیلی:
فائق اردبیلی با آن که در نجوم، حکمت، معرفت و... توانایی بالایی داشته و به رموز خطاطی هم آشنا بوده و در این موارد هم اشعاری سروده است اما خود را با صراحت تمام نوحهگوی امام حسین(ع) معرفی کرده و با قصهخوان مجوس خواندن فردوسی طوسی خواسته شاهنامهای در خور یاد و نام شهیدان و اسیران کربلا بسراید:
به گلشن شهدا تا شده نواپرداز مرا نه پایه دنیا نه مایه دین است به درگه تو که جزوی گریزگاهم نیست به هر د دار خدایا به قدر مدّ یک آه حسین فاطمه را خضر این طریقم کن زنم ز حشر مصائب چو محتشم آن صور به آن چنان که عطارد دهد به دستم بوس چو فکری از سر فکرت گشایم آن رازی به سر چو جوهریم زین عطیّه تاج بنه چنان بکن که توانم برم به پایان داو به نظم مدح امامی که ناظم دین است مکن چنان که برآیم خجل ز شاعر طوس شهی که فخر من است او مرا مکن ننگش چه سان روا که شود گلشن امام امم |
بر آشیانه کوی رضا کنم پرواز ز کشت عمرم اگر حاصلی بود این است بجز حسین علی رهنمای راهم نیست مساز دست من از دامن حسین کوتاه بواطن شهدا را همه رفیقم کن که شور آن بشود متصّل به شور نشور به احسنم بنوازد سپهر آبینوس که نیست محرم آن جز وصال شیرازی به نقد خاطر من سکّه رواج بده میان معرکه با فارِسان نتازم گاو نشان دهم به نظامی که اهل مدح این است که نوحهگوی حسینم نه قصهخوان مجوس ده آن هنر که بسازم یک از صد جنگش به آب و رنگ در از بوستان سعدی کم |
با توجه به این که هنوز شاهنامه حسینی حکیم فائق اردبیلی چاپ و منتشر نشده است و توسط سعداله دنیوی در دست تصحیح است اطلاعاتی بیش از این نداریم تا به خدمت دوستان ارائه کنیم.
سعداله دنیوی مغانلو و حیات و آثار او:
سعداله دنیوی مغانلو از خانوادهای عشایری و از طائفه مغانلو شاهسون هستند. خانواده ایشان حدود 50 سال قبل به اردبیل مهاجرت کرده و در این شهر رحل اقامت افکندهاند. علیرغم پسوند مغانلو، ایشان در سال 1357 ش در محله آخر معجز –حاج درویش- به دنیا آمده و تحصیلات ابتدایی را در دبستان 15 خرداد، راهنمایی را در مدرسه اعیادی، و دبیرستان را در دبیرستان دکتر شریعتی اردبیل گذراندهاند. سعداله دنیوی دارای مدرک کارشناسی رشته علوم اجتماعی است که به دلایلی نتوانست ادامه تحصیل دهد. فعالیتهای ادبی ایشان از همان سنین جوانی آغاز شد و اولین کتابشان با عنوان "سفر سپید" در سال 1385 منتشر شد. ایشان در سال 1389 موفق به تأسیس انتشارات یایلیق شد و مدیر مسئول این انتشارات است. او بنیانگذار جشنواره "آنامین یایلیغی" است که هفت دوره اجرا شد و باز هم به دلایلی این جشنواره نتوانست ادامه مسیر دهد. حاصل این جشنواره، کتاب 5 جلدی آنامین یایلیغی است. او شاعر کتابهای "آدین نهدیر؟ و سارای" میباشد. ایشان بعداً به تصحیح روی آورده و امثال و نصایح ترکی امینی مراغهای و اسرار حکمت(ابن سینا ایله قارداشینین حکایهلری" نوشته شده به تاریخ 1001ق را تصحیح کرد. سعداله دنیوی بعد از تصحیح این کتابها با احساس کمبودی که در این زمینه وجود داشت، روی به تصحیح آثار و اشعار ادبای گذشته اردبیل پرداخت و دیوانهای جنونی، مخلص، طالب، گوهری، شمس عطار اردبیلی را تصحیح کرد و در حال تصحیح دیوانهای اشعار فائق اردبیلی و روحای مغانی است.
سعداله دنیوی بیش از آن که به عنوان شاعر، نویسنده، مصحح و... شناخته شود به عنوان فردی مشهور است که در شناسایی، پرورش و راهنمایی جوانان و علاقمندان تلاش میکند. او دارای روحیهای است که قابل احترام برای اغلب نحلهها و فرقههای فکری و اجتماعی است و با شخصیت مهربان، کمی ملتهب، درونگرا، دقیق و فعال خود تا توانسته در رشد و اعتلای ادبیاتمان و علاقمندانش کوشیده است. حاصل تلاش این دلسوز فرهنگی و ادبی، جوانان امروز و دیروزی است که هر کدام برای خود نام و آوازهای دارند و او آنها را دوست دارد و آنها او را. او شیفته به جلوت درآوردن خلوت نشینان ادبی و عزلت گزینان فرهنگی است و چنان در این امر تأکید دارد که گاهی این امر بر ذهن آدم مشتبه میشود که او میخواهد سر در راه قلم بگذارد. از دیگر کارهای برجسته او چاپ و نشر آثار دوستانی است که قبل از چاپ آثارشان فوت نمودند، از قبیل آثار مرحوم لطف الله شیرین زبان و مرحوم مهندس محمد کاظمی. از دیگر خصوصیت ایشان، اهتمامش در مستند کار کردن است و همیشه به همراهان و همکاران خویش در انتشارات توصیه میکنند که بدون نقل قول، مطلبی را ارائه ندهند و جانب رعایت و احترام را حتی در تقابل نگه دارند. در یک جمله اگر بگوییم او تمام لحظات زندگی خویش را با کتاب است، اغراق نکردهایم.
انتشارات یایلیق در این چندین سال فعالیت خود آثار زیادی علیرغم تمام سختیها و شدائد از نویسندگان مشهور و جویای نام منتشر کرده است از جمله آثار کتابهای متعدد ترکی برای کودکان و نوجوانان از ر. جهانگیرزاده و ح. حسن نژاد. همچنین کتابهای شعری به زبان ترکی از مرحوم علیرضا بخشی، ا. موذن زاده، فرهاد دنیوی، ر. اقتصاد، و. بنده امیر، س.صادقی فر، خانم فرضی زاده و... از این انتشارات چاپ و منتشر شده است. از جمله کتابهای هنری و فولکوریک میتوان به آثار ب. جماعتی، اسماعیلی نسب، خانم جعفری، ر.غلامی(داغچی) و... اشاره نمود. اگر بخواهیم به طور کلی نام ببریم کتابهای انتشارات یایلیق به دو زبان ترکی و فارسی منتشر شده و در هر دو بخش آثار متفاوتی در زمینه کودکان و بزرگسالان ارائه گردیده است.
قابل ذکر است که اکثر مطالب این مقاله از کتابهای تألیفی و تصحیحی آقای سعداله دنیوی مغانلو اقتباس شده و منابع مقاله همان کتابهای خود جناب دنیوی هستند.