دکتر ح. م. صدیق
تعريف زبان
زبان يك دستگاه به هم پيچيدهاي است كه ميان انسانها تفهيم و تفاهم ايجاد ميكند. زبانشناسان آن را وسيلهي انسيت و سيستم مفاهمه ميان انسانها نام دادهاند. اما از آن جا كه ميان ديگر جانداران و گياهان نيز دستگاههاي مرئي و نامرئي مفاهمه وجود دارد، نميتوان تعريف زبان را به سيستم مفاهمه ميان انسانها محدود كرد. به سبب اسرار خفته و نامكشوف در اين دستگاه به هم پيچيده، هنوز زود است كه بشر تعريف كاملي از اين پديدهي طبيعي و اجتماعي به دست دهد. به هر انجام، امروزه زبان را حاصل و قالب انديشهي انساني، حاصل تكامل اجتماعي و حاصل انسان و اجتماع و روابط متقابل آن دو ميدانند كه نماد موقعيت و ارزش آدمي در جهان است.
پيدايش زبان:
مسألهي قديم و حادث بودن كلام و سخن و بالمآل زبان، ميان انديشمندان و فيلسوفان اسلام بحثي دراز آهنگ دارد. اشاعره، آن را قديم ميدانند و معتزله، معتقدند كه زبان محدث است.
به نظر بسياري از مفسران، آيهي شريفهي زير ناظر به خلقيت زبانها (اسماء) است كه سبب تمايز بشر حتي از فرشتگان شده است:
«وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَـؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ»2
در پژوهشهاي علوم انساني و زبانشناسي نيز مقولهي آفرينش زبان مورد بحث قرار گرفته است. در اين وادي پيرامون پيدايش زبانها نظريههاي چندي را ميشناسيم كه به سه نظريهي مهم اشاره ميكنم:
نظريهي انعكاسي:
هم اكنون در همهي زبانهاي دنيا كلمههايي وجود دارد كه با اخذ قوت و الهام و به تقليد از صداها و اصوات موجود در طبيعت خارج از انسان ساخته شدهاند. هجاهاي موجود در اين كلمات، فريادهاي حيوانات، شرشر آب، سوت كشيدن، خشخش برگها، صداي به هم خوردن سنگ و جز اينها را به ياد ميآورد. مثلا، افعال و كلمات زير كه در تركي ايراني موجود است، از اين گونه كلمات به شمار ميرود:
شيريلداماق، شاققيلداماق، شاققيلتي، پوفلهمك، قيديقلاماق، ملهمك، ميولاماق، گومبولدهمك، جينقيلتي، چانقيل و . . .
اينگونه كلمات در تركي، شايد بيش از پانصد كلمه باشد كه برخي از آنها صورتهاي خاص در زبانهاي ديگر نيز يافتهاند، مانند: مصدر «دينلهمك» كه صورت كهن آن«Tınlamaq» بوده و در زبان لاتين به صورت«Tintinnare» و در عربي به شكل «طنين» درآمده است. طبق اين نظريهي علمي – اين نظريه معروف به تئوري انعكاسي است4 كه در اواخر قرن نوزدهم در اروپا پيدا شد و نخستين مدافع آن زبانشناس آلماني، ووهل (Woehl) بود- زبانهاي باستاني و اصلي بشريت براساس تقليد از صداي موجود در طبيعت اختراع شده، سپس تكامل يافته است و تركي در ميان همهي زبانهاي دنيا از اين لحاظ ممتاز است. هم از اين رو است كه برخي عقيده دارند: نخستين زباني كه بشر بدان سخن گفت، زبان تركي بوده و بسياري از واژههاي زبانهاي امروز، ريشهي تركي دارد.
نظريهي واكنشي:
بر اساس اين نظريه زبانها به دنبال واكنشي كه انسان در مقابل حوادث روحي و فيزيكي از خود نشان داده، ايجاد شدهاند. واژههاي واكنشي چندي، همانند لغات انعكاسي اكنون در زبانهاي مختلف موجود است. مانند «هقهق» و «اوف» در فارسي و «فيسقيرماق» و «توپورمك» در تركي كه از اينگونه واژهها شمرده ميشوند.
نظريهي كارمحوري:
به دنبال ظهور ل. نوئر (L Noir) در اواخر قرن نوزدهم، نظريهي خلقت و تكامل انديشه و گفتار از كار رواج يافت. طبق اين نظريه، كار و زحمت سبب پيدايي و توسعهي انديشه و گفتار شده است و از آن جا كه نخستين كار انسان «كندن» بوده است، اولين كلمات ابداعي در زبان نيز مربوط به اين نوع كار و زحمت است. پيرامون اين نظريه حتي منشأ موسيقي را هم كار و زحمت آدمي ميدانند.
نوعبندی زبانهای جهان:
زبانهاي جهان را از منظرهاي گوناگوني نوعبندي كردهاند كه به اهم آنها، يعني منظر ساختار واژگاني اشاره ميكنيم:
نوعبندي ساختار واژگاني:
زبانهاي جهان به لحاظ صرفي5و ساختار واژگاني به طور كلي به دو گروه «يك تكواژي» و «چند تكواژي» تقسيم ميشوند:
1- زبانهاي يك تكواژي: زباني است كه كلمات آنها تنها از يك تكواژ ساخته شده است. از اينرو، زبان يك تكواژ را زبان منفرد 6 مينامند. مانند زبان چيني و زبان ويتنامي. در اين زبانها واژهها تعريف نميشوند. پيافزوده و سرافزوده نميپذيرند، تركيب نميشوند و مفاهيم با تكميل آنان نموده ميشوند. جمله در اين زبانها عبارت از تعدادي تكواژهاي تصريفناپذير است.
2- زبانهاي چند تكواژي: زباني است كه كلمات آن مركب از چند تكواژ است كه خود به چند گروه تقسيم ميشوند:
الف- زبانهاي بساوندي7: كه مرز بين واژه و جمله در اين زبانها مشخص نيست. بسياري از مفاهيم كه معمولا در زبانهاي ديگر بوسيلهي جمله بيان ميشوند، در اين زبانها به وسيلهي الحاق تكواژها به يكديگر به صورت يك واژه بيان ميشود. در واقع اين زبانها شامل مجموعهي وسيعي از وندها هستند كه نقش عناصر آزاد نحوي را در درون واژه بازي ميكنند.
زبانهاي بساوندي خود به دو گروه تقسيم ميشوند: گروه تك پايهاي8 و گروه چند پايهاي9.
در زبانهاي تك پايهاي، هر واژه فقط يك تكواژ آزاد دارد، مانند زبان يوپيك10 در سيبري. ولي در زبانهاي چند پايهاي در هر واژه بيش از يك تكواژ آزاد وجود دارد، مانند: زبان چوچكي11 در شمال شرقي سيبري.
ب- زبانهاي تركيبي12: كه در آنها مرز ميان تكواژها مشخص نيست و تطابق يك به يك بين هر تكواژ و محتواي آن وجود ندارد. مانند زبان لاتين و فارسي. در اين نوع زبانها هنگام تركيب، ريشه درهم ميريزد. به گونهاي كه ريشه شناخته نميشود و هويت خود را از دست ميدهد. مانند اغلب مصدرهاي فارسي كه در صرف، مضارع ريشههاي اسم آنها «بيپدر»13هستند.
برخي از زبانهاي تركيبي حالت «تركيب از ريشه» دارند، مانند عربي و بعضي ديگر حالت « تركيب از تنهج دارند كه تركيب ناقص پسوندي ناميده ميشود، مانند فارسي و زبانهاي اروپاي غربي.
ج- زبانهاي پيافزودهاي و يا پيوندي14: كه در اين زبانها مرز بين تكواژ مشخص است و تطابق يك به يك بين هر تكواژ و محتواي معنايي يا دستوري آن وجود دارد، مانند زبان تركي.
البته بايد گفت كه نوعبندي فوق، براساس مشتركات زبانهاي جهان تنظيم شده است. شايد تعداد محدودي از زبانها را دقيقا بتوان در چهارچوب اين نوعبنديها جاي داد. ولي بخش وسيعي از زبانها ويژگيهاي يكدسته و برخي ويژگيهاي دستهي ديگر را نشان ميدهند، مانند زبان فارسي كه فقط ويژگيهاي زبانهاي تركيبي را دارد ولي زبان تركي هم ويژگيهاي زبانهاي پيوندي را به طور كامل و گسترده، و هم ويژگيهاي زبانهاي تركيبي را در حد نياز استحصال مخزن واژگاني نشان ميدهد و اين حكايت از طبيعي بودن اين زبان دارد كه بر روي پيوستاري قرار گرفته و بينابين اين ويژگيها منطبق با نوعبندي فوق است. به اين نوع زبانها زبانهاي التصاقي نيز گفته شده است. در اين نوع زبانها، بن و ريشه (kök)در كلمات تغيير نمييابد و پيافزوده (ek)مفاهيم نويني با همراهي ريشه ميسازد و قدرت توليد واژگان را فراتر ميبرد. زبانهاي پيوندي را به «پيوندي سرافزودهاي» و «پيوندي پيافزودهاي» نيز تقسيم كردهاند.
بزرگترين شاخهي زبانهاي پيوندي، زبانهاي اورالي و آلتايي است كه به گروههاي زير تقسيم ميشود:
1. گروه فين- اوگور (شامال زبانهاي: فيني، مجاري، موردوايي و . . .)
2. گروه ساموئتي (شامل زبانهاي: ساموئتي، چولومي، اوسياتي و . . . )
3. گروه مغولي (شامل زبانهاي: مغولي، كالميكي، تانقوتي و . . .)
4. گروه تونگوزي (شامل زبانهاي: تونگوزي، آريني، كاماسيني و . . .)
5. گروه تركي (شامل زبانهاي: تركي باشقوردي، قيرغيزي، قازاني، سكايي، چوواشي، اؤزبكي، آذري، عثماني و¼ )
گفتني است اورال- آلتاي پژوهان، زبان ژاپني را نيز يك زبان آلتاي به حساب ميآورند. نخست اينكه ژاپني نيز يك زبان پيافزوده است و ساختار واژگان و شيوهي جملهسازي آن هم عين ديگر زبانهاي آلتايي است، مثل جملهي تركي «كوچهده گئدن آدامي گؤردوم» در ژاپني علاوه بر همانندي ساختاري داراي چنين ميزاني است:
پسوند تصريفي | صفت فاعلي | پسوند تعريفي | زمان گذشته ساده | ||
كوچه | ده | گئدن | آدام | ي | گوردوم |
Tore | Wo | Aruka | Hito | Wo | Mi/masi/ta |
حتي برخي از پيافزودههاي ژاپني منشأ تركي دارد، نظير پيافزودهي اندري كه هم در تركي و هم در ژاپني«da/dә» است.
بدينگونه بايد پذيرفت كه زبانهای تركي در پژوهشهاي نوين افقهاي جديدي را فراروي محققان خواهد گشود و شيوهها و گويشهاي ناشناختهاي نظير گويش تركي كهن «گاسي» و تركي «آلاسكايي» و تركي «سرخپوستي»، مسير تدوين آكادميك خواهد يافت.
پينوشتها:
1. ديلماج، ش3، آبان 83.
2. سورهي بقره، آيهي 31و 32.
3. علي پاشا صالح. مباحثي از تاريخ حقوق، انتشارات دانشگاه تهران ش 1235، تهران 1348، ص 508 .
4. Onomatopoeia.
5. .Mirphology
6. .İsolating
7. .Polysynthetic
8. . Monobasik
9. Polybasic.
10. Yupicc.
11. .Chuchchi
12. . Synthetic/sosional
13. Non Father.
14. .Agglutinative- eklemeli diller
ديلماج- ش 3- آبان 83