در این بخش، از شعرهای محلی کردی سخن گفته میشود. در طول تاریخ، هماهنگ با بیداری تاریخی در حیات اجتماعی، ادبیات کردی مضامین و ویژگیهای تازهای کسب کرد. این ویژگیها همپای دیگر انواع و مواد ادبی، در «منظومه» نیز آغاز به رشد کرد. و این گونهی ادبی را سرشارتر و پر بارتر ساخت. به طور کلی «منظومه» در ادبیات کردی، در قرون وسطا در آثار «ف. طیران»، «م. باطی»و «ع. خانی» آغاز به تشکل کرد. در منظومههای کلاسیک، همهی جهات زندگی مردم کُرد در قرون وسطا ترسیم شده است. ویژگیهای واقعیتپذیری در منظومههای کلاسیک، تا دوران اخیر در تکامل ادبیات کردی تأثیری بسزا داشته است. منظومهها و داستانهای کلاسیک ترکی، در پیدایش منظومههای نوین کردی از عوامل اساسی بوده است. آشنایی با ادبیات ملی جهان نیز، در تکامل تاریخی و دگرگونی مثنوی و قصیده و تبدیل آن به منظومه، توان گفت که از دیگر عوامل اساسی است.
جنبشهای اجتماعی برای درهم کوبیدن قوانین و اصول فئودالی و مبارزه علیه اشغالگران شاهنشاهی، شاعران کرد را به مقصد دیگر سوق داد. منظومههای معاصر کردی در آفرینش «گوران»، «جیهرخون» و «هژاز» به مرحلهی تکاملی سرشاری رسید. توجه به زمان، آرمانهای مردمی میهندوستی از ویژگیهای اساسی منظومههای کردی است.
مسألهی آزادي و عشق به مردم، ترنم آزادی، انتقاد از خرافهپرستی و استبداد، انعکاس پر نقش و نگار صلح و امنیت و جز اینها از عوامل جاودانگی منظومههای کردی و والایی آنها هستند.
منظومههای معاصر کرد، به همراه غنای ایده و مضمون، از لحاظ هنروری نیز در ادبیات معاصر جای والایی میگیرند.
همانند دیگر انواع ادبیات کردی، در منظومهها هم رئالیسم و واقعگرایی از اوایل سدهی 20 آغاز به تکامل کرده است. ولی همدوش منظومههای رئالیستی، به منظومههای رومانتیک نیز برخورد میکنیم. میدانیم که شیوه و اسلوب آثار رئالیستی، در انطباق با جهانبینی و کیفیت ویژگی مضمون دگرگونی میپذیرد.
شاعری که آشنا با نگرش علمی و تابناک زمان ماست، بیگمان خلاقیت خود را بر اساس واقعگرایی اجتماعی بنیاد خواهد نهاد. در ادبیات کردی نیز چنین است و بسیاری از منظومهها بر این بنیان ریخته شدهاند. ویژگی رمزی فلسفی و تعمیم ژرفی که در منظومههای معاصر به چشم میخورد، به مثابهی نوآوری در ادبیات کردی مورد توجه است.
در منظومههای معاصر، کاربرد زبان پر بار، تمثالپردازی و وسایط تصویر بدیعی در آفرینش شاعران جوان کرد تأثیری نیک بر جای نهاده و آنها را در مسیری مشخص و خلاق انداخته است.
شاعران جوان معاصر کرد، میکوشند مرده ریگ نیاکان خود ار دارا شوند و سنن نیک ادبیات کردی را دوام بخشند. آثار شاعرانی مانند کامهران، موصطفا خوشینو، دیلزار، دیلان، بخهئو، توفیق ویردی ذبیحی نشانگر پدید آمدن گروه جوان و خلاق در ادبیات معاصر است. زندگی طاقت فرسا و ملالتبار مردم و مسایل میهنی در ادبیات جوان و تازهرس ریشه دوانیده است. شاعران در دورانی پر آشوب، آرزوها و آمال مردم خود را ترنم میکنند.
در آفرینش شاعران نو جو، عشق و هوس زیادی برای ایجاد مضامین و قالبهای نو به چشم میخورد. نیاز به منظومه، به عنوان یک نوع ادبی نیز گسترش یافته است. محمد توفیق ویردی ذبیحی در پیشگفتاری که بر منظومهی خود نوشته، میگوید که: «امروزه ما به این نوع آثار نیاز فراوان داریم.» 1
شاعران جوان، مضمون اجتماعی ـ هنریای را که در آثار پیشینیان بوده، با ویژگیهای رنگارنگ و جهات نوین هنری با پیروزی تکامل میبخشند. در منظومههای شاعران جوان، مانند نسل پیشین، ترنم صلح و امنیت و افشای ظلم و ستم جای وسیعي اخذ کرده است.
ما در این جا تنها پیوامون برخی آثار که در دسترس ما قرار دارد سخن خواهیم گفت.
منظومههای شاعران جوان، از لحاظ موضوع گوناگون است. این خود، نتیجهی وابستگی عمیق به زندگی، مردم و بشریت است. مضامین فعال روز با ایمان و قاطعیت تصویر میشود. «کامهران» سرایندهی «سرود پیروزی» (= سرودی سهر که وفتن) از شاعران نامآور معاصر است. در آثار او موضوعهای انسانی و برادری و دوستی ترنم میشود. در منظومه از گذشته سخن میگوید:
جاران خاک به خویناو ئال بوو،
تامي ژیانی گهل تال بوو.
هر زررهی زنجیر بوو، ته هات،
زیندانیک بوو، به کسهر ولات.2
ترجمه: (اولها خاک با خون آمیخته بود
و زندگی مردم تلخبار بود.
و از هر سو صدای زنجیر میآمد
و همه جا تبدیل به محبس شده بود).
در منظومه احساس وطن دوستی و بندهایی حاکی از عشق و محبت شاعرانه در تموّج است. شاعر از ته دل زیباییهای طبیعی سرزمین خود را توصیف میکند:
کوردوستانی ناز داری جوان،
کوردوستانی خاکی قارهمان.
کوردوستانی گلینهی چهم،
کهو تبوه ناو گهرداوی خدم. 3
ترجمه: (کردستان زیبا و پر ناز
سرزمین قهرمانان
مردمک چشم رودخانهها
که گرفتار گرداب غم بودی).
شاعر از دوستی مردم با دیگر مردمان به ویژه مردم ترک سخن میگوید. به طور کلی منظومهی «سرود پیروزی» به زبان ساده و با الهام و ذوقی والا به قلم در آمده است.
ذبیحی در ادبیات معاصر به عنوان نویسنده و شاعر شناخته شده است. او نخستین منظومهی خود به نام «روستایی پیر» را در سال 1954 سرود و چند سال بعد چاپ کرد. این منظومه، مضمونی سرشار و ایدهای والا دارد. ذبیحی نیز مانند هژار، منظومهی خود را به صورت دیالوگ دو تن بنیان نهاده است. «باپیر» روستایی پیر که به شهر رفته است و در قهوهخانهي شهر مینشیند و به صحبت مردم گوش میدهد، یکی از جوانها او را میبیند:
چونن؟ چون تهژین؟ چونه ثاغاتان؟
بانگی ئاسایش هاتوقه لاتان؟4
ترجمه: (چگونهاید؟ حالتان چطور است؟ آیا آسایش و راحتی دارید؟
سرورانتان چونند؟)
در پاسخ روستایی، زوایای زندگی روستا به زیبایی تصویر میشود:
ایمهین شوانه کهی هدق نادیاری
مانای ئاسایش نازانین چیه؟
چونکوو لهلادی ئاسایش نیه
زمستان جووت ئهکهین، هاوین دروینه،
خوار دنمان! تهنیا دونیه و ترخینه. 5
ترجمه: (ما چوپانانی هستیم که معنای آسایش را نمیدانیم. در روستا زندگی میکنيم، زمستان میکاریم و تابستان درو میکنیم و «درونیه»* و «ترخینه»* میخوریم).
سپس شهر را توصیف میکند:
له شاره کانیش حالی کریکار،
ناخوشه و پررهله دهرد و ئازار.
وه کوو جوتیران ئهچه و سینهوه،
دایم ایش ئه کهن ناحه سینهوه.
گهلی رهنج ئه دهن ره نحیان خهساره،
بوی استثماره قازانجو پاره. 6
ترجمه: (در شهر مردم بیمارند. اما مثل روستاییان پر تلاشند و بیآن که بیاسایند کار میکنند و زحمت میکشند. اما ثمرهی زحمتشان را از چنگ میدهند).
جوانها به روستایی پیر میخندند اما او بسیار دانا و فداکار و راستگو است و در عین سادگی، صراحت بیان و صداقت دارد. زبان منظومه ساده و پر تمثال است. شاعر از وسایط زیبای هنری زبان محاورهی مردمی بهرهور شده است که به ویژه در سخنان حکمتآمیز روستایی بیشتر جلوهگر است.
به طور کلی منظومه قدرت تأثیر والای هنری دارد و برای خواننده موضوع مورد بحث را به استواری تحلیل میکند و قناعت بخش است.
عثمان خوشنائو یکی دیگر از شاعران نوپرداز کرد است که در آثار خود، حوادث واقعی زندگی و احساسهای طبیعی انسانی را منعکس میکند. در اثر «آواز زندگی» (= ئاواز ژیان) شعرهای زیبایی از شاعر جمعآوری شده است. شعرهای «آزادی»، «برای مادرم»، «از من به تو»، «یک آواز» و منظومهی «بهار نوین» نشانگر جهانبینی مترقی شاعر است.
موضوع منظومهی «بهار تازه» زندگی و قهرمانیهای «جمیله بیهرود» دختر قهرمان الجزایر است که علیه اشغالگران فرانسوی ستیز کرد و از سرتاسر دنیا به رفتار فرانسویان که او را به مرگ محکوم کرده بودند، صدای اعتراض بلند شد.
منظومهی «بهار تازه»ی خوشنائو، آهنگی نو و خشمگین دارد. جنگی دهشتناک در الجزایر رخ میدهد که نتیجهی آن تلف شدن و بیخانمان ماندن هزاران انسان بود. این جنگ برای مردم الجزایر جز غم و اشک ارمغانی نداشت. زمین و آسمان را تبدیل به گورستان کرد ولی میهنپرستان الجزایر با ارادهای پولادین برای راندن مهاجمان و دشمنان از سرزمین خود تا پای جان ایستادگی کردند:
ههرلهم تاریکو رونهدا،
ئازادی له دهرگا ئهدا!
بههاریش به شادمانی،
نارد به نهوروز بوکی جوانی. 7
ترجمه: (در میان آن آشوب و تاریک، آزادی از دست بیگانه بر درگاه کشور ماست و بهار با شادماني عروس زیبای نوروز را باز میفرستد).
منظومهای از توفیق ویردی نیز با مضمون سرشار خود، طرف دقت ماست. اثر او به نام «میخواهم ازدواج کنم» (=ویستم ژن بینم) در موضوع معیشتی و خانوادگی سروده شده و تاکنون در شعر کردی نظیر نداشته است. این منظومه که نزدیک دویست بیت دارد، از آثاری که ذکر آنها گذشت تا حدی پرحجمتر است. منظومه از زبان جوانی است که میخواهد عاشق شود و زن بگیرد و در پایان میخوانیم که:
ئهم چیرو که هی من و تونیه،
بهکله قهوماوه لهسهد ههزاران. 8
ترجمه: ( این حکایت تنها ماجرای من و تو نیست بلکه از آنِ صد هزاران جوان عاشق است).
قهرمان داستان جوانی است که میخواهد در کانون گرم خانوادگی زندگی کند و در خانهاش سلیقهی زنانه جاری سازد. جوان به زن مانند عضوی از جامعه که هیچ فرقی با مردان ندارد، مینگرد ولی در خانهی دوستان و رفقایش رفتارها و مناسباتی گوناگون با زن مشاهده میکند. به نظر برخیها:
ئه گیناژن وسهگ وهک یهکن،
ژن دواکهوتون، پیاون دانا. 9
ترجمه: (زن و سگ از یک نژادند، زن جاهل است و مرد دانا).
برخیها از این که او تاکنون مجرد است، رشک میبرند و از او ستایش میکنند و برخی دیگر که ارزش مهر و محبت سعادت خانواده را میدانند، در او تأثیر بر جا میگذارند. وقتی پدران و مادران را میبیند که همراه کودکان خود راه میروند، دلش از حسرت میتپد. جوان برای آزمایش بخت خود، به خانهی دختری خواستگار میفرستد:
ووتی، بنره پهنجا دینار!
حبیش له سدر توشتی ناومالیش،
دهبی بوی بکهی ههموی بهجاری.10
ترجمه: (گفت 50 دینار بفرست ،لباسش را نیز تهیه کن و تهیهی لوازم منزل نیز در عهدهی توست).
جوان خشمگین میشود که انسان زیور گرانبهای جهان است و نمیتوان او را با پول عوض کرد. او در آرزوی رفیق زندگی و همدرد و مونس فردای خود است. او میخواهد که کسی پیدا شود همهی دردها و عذابهای او را تسکین دهد، از تنهایی برهاند، در لحظات سخت زندگی به دادش برسد، دوران پر آشوب گذشتهاش را به بوتهی فراموشی بنهد و زنی مهربان و نوازشگر باشد. یعنی او میخواهد هم خود، هم دختر را خوشبخت کند و به تنهایی خود پایان دهد و از اینرو از دختری که در یک خانه کلفتی میکرد، خواستگاری میکند. ولی فکر و دل این دختر نیز در پی پول و منال است. طمع ثروت دارد و افتادهی پول است. به جوان چنین پاسخ میگوید:
ووتی: شو ناکهم من بهئدم لاوه،
من ههقم چیه ئهو تیکو شهره.
دوستی من پاره ملک و بلاوه،
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
شویکم ئهوی سهرمایهدار بی!
ههی بی سهرمایه خاروهن تهلاربی!
معاش دار! بکاپوم جل و جیاز!
خاوهن دیوهخان کچه تیودار بی!
رادیو و کهنتور و چارپایهی جوان.11
ترجمه: (گفت من زن چنین جوانی نمیشوم.
از این فداکاری چه عاید من میشود؟
من دارایی و ثروت را دوست می دارم،
شوهری میخواهم که سرمایه داشته باشد،
پول و خانه داشته باشد،
در آمد کافی داشته باشد،
که جهیزیه و لباس بخرد
اتاق پذیرایی و پیشخدمت داشته باشد،
رادیو و اشکاف و مبلهای قشنگ داشته باشد،
تشک مخمل و سرمهی عطار داشته باشد،
میز توالت و اتاق آراسته داشته باشد...).
این جوان به هر سو میرود، همین حرفها را میشنود. در پایان اثر، شاعر خطاب به پدران و مادران میگوید که از عادات کهن دنیای پوسیده گذشته دست شویند و فرزندان خود را با پول سیاه عوض نکنند و عشق و دلدادگی را پاس دارند. زبان و شیوهی بیان این منظومه نیز ساده و روان است و مانند آثار دیگر شاعران یاد شده تحت تاثیر ادبیات شفاهی ترکی آذربایجان در وزن بومی هجایی و تقطیع ده سیلابی سروده شده است.
بدین گونه میبینیم که در منظومههای شاعران جوان، از سویی سنن کهن شعری کلاسیک حفظ میشود، و از سوی دیگر همپای زمان پیش میرود و مضامین تازه و انسانی پیدا میکند.
پانوشتها:
1- ذبیحی و قیزیلچی، «تاشتن خوازی لادی-یی ویه یامی دولایی»، 1959 ال، ع.
2- کامهران «یاگرو و ژیله» 1958 ل. 44.
3- همان، ل. 74.
4-ذبیحی و قیزیلچی، پیشین، ص 8.
5- همان، ص 9، 10.
6- خوشنائو، «ئاوازی ژیان» 1959، ل. 29.
7- همان، ص 31.
8- وردی «ویستم ژن بینم» 1956، ل. 14.
9- همان، ص 6.
10- همان، ص 9.
11- همان، ص 13.