به نظر اینجانب این اشخاص نظرات شخصی خود را گفتهاند و از آن جا که سخنانشان ناپخته، نسنجیده و احساسی است، خیلی قابل اعتنا نیست. نظرات شخصی نمیتواند نظر یک ارگان و مجموعهی دولتی تلقی شود. یکی از این کارمندان گفته است که اگر زبانهای مادری در کشور تدریس شود «کار ما زار است!» این حرف خیلی مضحک و خندهدار است بویژه آن که وی مرجع ضمیر «ما» را هم تعیین نکرده است. اگر منظور او «ما ایرانیان» است، که باید بگویم چنین نیست. من که خود یک ایرانی هستم و بیش از نیم قرن است که به فرهنگ و ادبیات کشور خودم خدمت میکنم از این اتفاق، اگر تحقق یابد، بسیار خوشحال خواهم شد و خود نیز آمادگی هر گونه همکاری علمی با دولت تدبیر و امید در تحقق این آرزوی میلیونها ایرانی را اعلام کردهام. دیگری گفته است که از این آرزو «بوی توطئه میآید!» و در جای دیگر افاضه کرده است که تدریس زبانهای ایرانی در مدارس ایران «وارداتی و انگلیسی است!» آیا او نمیداند که توطئهی انگلیس در هندوستان، پاکستان و بنگلادش منجر به محو زبانهای بومی آن کشورها شد و انگلیسی تبدیل به زبان رسمی، عمومی و اشرافی در آن کشورها گردید. انگلیس که به فرهنگهای ایرانی دل نمیسوزاند.
کارمندان فرهنگستان زبان و ادب فارسی شاید دستی در ادبیات و علم اللسان داشته باشند، اما توقع برخورداری دانش عمیق سیاسی و بینش استراتژیک از آنها نمیرود. امروزه در کشورهای همسایهی ما نظیر ترکیه، عراق و افغانستان مسالهی قومی حل شده است و یا در حال حل شدن است. در کشور ما نیز هم اکنون این مساله در راس توجه کلان به امنیت ملی ما قرار دارد. من یقین دارم که تدریس زبان مادری بویژه زبان ترکی در مدارس در تحکیم امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تاثیر بسزایی خواهد داشت. به نظر اینجانب رئیس جمهور محترم به عنوان یک استراتژیست امنیت ملی به این مساله نگاه کرده است و وعده ی اجرای کامل اصل پانزدهم قانون اساسی و تاسیس فرهنگستان زبان ترکی را داده است. شما تصور کنید که اگر از مهرماه سال آینده زبان ترکی هم در مدارس تدریس شود، چه شوق و شعفی در کشور ایجاد خواهد شد. هزاران جوانی که به همین دلیل شاید از نظام قهر کردهاند، به آغوش نظام بازخواهند گشت. دیگر مسالهای به نام «قومگرایی» و نظائر آن نخواهیم داشت. بساط بسیاری از سایتها، وبلاگها و مراکز پان ایرانیستی که میخواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند، برچیده خواهد شد و دکان ملیگرایان موذی تخته خواهد شد، جوانان ما به جای آموزش زبان مادری خود از طریق کانالهای تلویزیونی اجنبی، آن را در مدارس خود یاد خواهند گرفت و در کشور خویش صد در صد احساس «خودی» خواهند کرد.
کارمندان فرهنگستان زبان و ادب فارسی بهتر است به جای جوسازی و مانع تراشی در مسیر اقدامات فرهنگی دولت تدبیر و امید و مخالفت با تحقق و تتبع در زبانهای ایرانی بویژه ترکی و تدریس آن در مدارس، به فکر خود باشند و به گذشتهی خود نگاه کنند و ببینند که آیا توانستهاند در سی سال اخیر، زبان فارسی را به زبان قرآن نزدیک کنند یا مانند کسروی با جعل لغاتی که اصلاً قرابتی با زبان قرآن ندارد، قدم به قدم فارسی را از زبان قرآن دور میسازند؟ کتابهایی مانند التفهیم ابوریحان، دانشنامهی علایی ابن سینا، درة التاج خواجه مسعود شیرازی، تاریخ وصّاف و دهها کتب فلسفی، ادبی، علمی و غیره سرشار از لغات و اصطلاحات قرآنی با مفاهیم عمیق عرفانی بوده است. اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی چرا واژههای جدید را از مشتقات لغات قرآنی اخذ نمیکنند؟ در گذشته اگر کسی فارسی یاد میگرفت، خیلی راحت قرآن را میتوانست بیاموزد. اما اکنون دانشجویی که در کلاسهای جامعهشناسی، زبانشناسی، روانشناسی و غیره مینشیند و با انبوهی از لغات عجیب و غریب فرهنگستان درس میخواند، فرسنگها از زبان قرآن دور میشود. فارسی دارد به یک زبان مصنوع و ساختگی عجیب و غریبی تبدیل میشود و من واهمه از این دارم که در آیندهی نزدیک، کلیله و دمنه را باید «فارسی نویسی» کنیم تا تریبت شدگان فرهنگستانی بتوانند آن را بخوانند و دریابند. در حالی که در گذشته متن کامل کلیله و دمنه را در کلاس ششم ابتدایی میخواندیم و میفهمیدیم. کارمندان فرهنگستان بهتر است کارنامه و عملکرد خود را وارسی کنند و ببینند چرا عملکرد آنان قدرت قرائت و فهم کتابهایی مانند «مرزبان نامه» را از مردم ایران سلب کرده است و اکنون نیز میخواهند آنان را از خواندن درس به زبان مادریشان دور سازند؟ دورسازی زبان فارسی از زبان قرآن سیاست کسروی بود. او اگر به جای کلمهی پرمعنای «احساس» واژهی بیمزهی «سهش» و «سهیدن» را جعل کرد و به کار برد، فقط در آرزوی آن بود که زبان اختراعیاش که آن را «زبان پاک» مینامید عاری از لغات پر مفهوم قرآنی باشد. نیل به این آرزو جزو سیاستهای رژیم طاغوت هم بود. در رژیم گذشته طبق بخشنامههای مؤکد آموزش و پرورش حتی کاربرد تنوین در زبان فارسی را ممنوع میساختند. تنوین هیچ گناهی نداشت و هیچ گونه زشتی هم در فارسی ایجاد نمیکرد، بلکه حتی قاعدهای به قواعد فارسی میافزود. گناه تنوین آن بود که خصوصیت و سجیهی قرآنی داشت.
من به عنوان یک معلم هفتاد سالهی این کشور به برخی از کارمندان این نهاد که گاهی سخنان ناپخته و ناسنجیده بر زبان میآورند و باعث خوشحالی نابگرایان و خونپرستان میشوند، نصیحت میکنم که زبان قرآن را عامل اصلی تقویت زبان فارسی مد نظر قرار دهند و ثانیاً در مقابل هجمهی الفاظ خارجی و اروپایی و استفاده از واژههای من درآوردی کسروی مآبانه- به قصد سرهنویسی منحط- در واژهسازی از اشتقاقات دو زبان عربی و ترکی که قرنها باعث نیرومندی زبان فارسی بودند، سود جویند و ثالثاً در آموزش زبان مادری بویژه زبان ترکی که در هر نقطه از ایران میتوان با آن زندگی کرد، به تدبیری که دولت جدید به منظور ایجاد امید، قصد اجرای آن را دارد مددرسانی کنند و نقشی در تحکیم وحدت و یکپارچگی قرآنی و اسلامی ملت بزرگ ایران داشته باشند.
دکتر ح. م. صدیق
بهمن ماه 1392
دیدگاهها
دئدیکلریز چؤخ گؤزه ل و دوزدور
:-)
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا