جناب دکتر حسین محمدزاده صدیق نامی آشنا در محافل دانشگاهی داخل و خارج از کشور است. کارهای با ارزش و ایشان در زمینهی ادبیات عموما و ادبیات ترکی خصوصاً، بسیار چشمگیر و مطرح است و مورد استفادهی اساتید فن و دانشجویان رشتههای مرتبط قرار میگیرد. یکی از کتابهای مهم ایشان در زمینه ادبیات باستانی ترکی، کتاب «یادمانهای ترکی باستان» میباشد که در نوع خود برای معرفی کتیبههای ترکی به فارسی زبانان بینظیر و بیهمتاست. این کتاب در سال 1379 شمسی در شهر قم و از طرف نشر «نخلهای سرخ» چاپ شد و تا کنون چندین بار تجدید چاپ شده است و چاپ جدید آن با عنوان «سه سنگیاد باستانی» از طرف انتشارات اختر تبریز به بازار نشر عرضه شده است.
این کتاب کم حجم و پر محتوا در زمینهی تحقیق در کتیبهی یادمانهای ترکی باستان، فعلا یگانه منبعی است که در درسترس علاقهمندان در زبان فارسی وجود دارد.
نویسنده محقق در مقدمهی کتاب از این که این کتاب را در سال 1363 آماده کرده و به بعضی از مؤسسات دولتی دانشگاهی برای چاپ پیشنهاد کرده بود سخن میگوید و از این که حتی «فرهنگستان» هم در چاپ کتاب به او معاضدت نکرده است، اظهار تأسف میکند. واقعا جای تأسف دارد که مؤسسات تحقیقی ما به تحقیقات سالم و علمی جدید، کم توجهاند و بیشتر به انتشار تکرار مکررات میل و رغبت دارند.
دانشمند فرزانه، پس از این مقدمه در فصل اول کتاب از این که در گذشته صهیونیستها با هدف پنهان اسلامستیزی به امحاء آثار فرهنگی اسلامی در زبان ترکی میپرداختند و برای این کار برنامهریزی میکردند صحبت میکند و سپس میگوید که صهیونیست در ایران، حزبی با نام «پان ایرانیسم» تشکیل دادند و یاد دادند که پژوهشگران بیدین، نژادپرستی و پارسیبازی را در مقابل اسلام قرار دهند و به نابودی روشمند ادبیات اقوام غیر فارس مخصوصا ترکان مبادرت بورزند.
دکتر صدیق میفرمایند:«صهیونیسم گرچه فقط یک مکتب سیاسی غیردینی بود، براساس تعالیم یهود بنیاد گذاشته شد. پان ایرانیسم نیز پا به پای آن، بر اساس بنیادهای ورجاوند مزدیسنا و نئومزدیسنا، در منطقه پر تحرکی از جهان یعنی ایران، برای محو آثار فرهنگی ترکی بنا نهاده شد.» (ص 20)
محقق دانشمند در فصل دوم کتاب که عنوان آن «زبان و ادبیات ترکی در ایران» است از قدمت تاریخی ادبیات ترکی و نوعبندی زبان ترکی بحث میکند و از نظریههای مختلف علمی دربارهی این نوعبندی صحبت میکند و زبان ترکی آذری را از شاخهی اوغوز و از تنهی «هون غربی» میداند و میگوید:«زبان ترکی آذربایجانی زبان کوتاه صائت التصاقی موزون و دارای قوانین آوایی موزیکال ذاتی است. حرکهها در این زبان به دو نوع ثقیل و خفیف تقسیم میشوند و این ناشی از «قانون هماهنگی آوایی» در آن است. این زبان را در ایران همیشه «ترکی» نامیدهاند و در متون کلاسیک اسلامی آن را آذیه، آذریه، آذی، آسی، آزی و آذری هم نامیدهاند.» (ص 36)
دکترصدیق در این بخش از کتاب، آثاری مثل قوتادغوبیلیغ، نهج الفرادیس، عتبة الحقایق، دیوان حکمت، کتاب دده قورقود و قارا مجموعه را معرفی میکنند و سپس بحثی با عنوان «نت نویسی و ارقام سیاق» میآورد و میگوید:«اندیشمندان ترک ایرانی، با استفاده از الفبای ترکی اویغوری، گذشته از موسیقی ترکی، در کتابهای نظری خود برای موسیقی عربی و فارسی نیز نتنویسی کردهاند.»
ما میدانیم که اولین کاتبان حکومت تیموری در ایران ترکان اویغور بودند و ارقام سیاق که اکنون نیز در برخی از مناطق و روستاهای آذربایجان برای نگارش حساب و حفظ محاسبات دفتری و شخصی از آن استفاده میشود، ریشهی ترکی دارد و بر اساس الفبای اویغوری ترکی اختراع شده است.
نویسنده در بخش سوم کتاب «گویش ترکی گؤی تورک» را معرفی میکند.
«شیوهی باستانی زبان ترکی ایرانی، «ترکی گؤی تورک» نام گرفته است که حدود یک قرن و نیم است نه تنها توجه ترک شناسان و ترکی شناسان و ترکی پژوهان، بلکه توجه شمار بسیاری از دانشمندانی را که به مباحث تمدن اولیهی بشری میپردازند به خود جلب کردهاند.
زبان مکتوب «گؤی تورک» که از آن به ترکی باستان (Eski Türkçe) تعبیر میشود، در تاریخ زبانشناسی ترکی نقش عظیم و تعیین کنندهای در شکلگیری و حیات ترکی میانه (Orta Türkçe) و بالمال ترکی معاصر (Çağdaş Türkçe) داشته است. تنها ترکی یاکوت (Yakut) و ترکی بلغار (Bulgar) بلحاظ جدایی نحوی از ترکی شرقی و غربی و از آن میان شیوهی بسیار توانمند ترکی ایرانی، از این تأثیر بیبهره نبوده است. هم از این روست که در ترکیپژوهی ایرانی، نیازی عمیق به پژوهش در متون ترکی گؤی تورک احساس میشود.»
در این بحث، دکتر صدیق پیشینهی آثار مکتوب یادمانها را به هزارهی سوم پیش از میلاد میبرد و نتیجه میگیرد:«اکنون مسلم است که ترکی در ایران از هزاران سال پیش به صورت مکتوب درآمده است.»
ایشان با این حکم علمی که میدهند بر تمامی فرضیههایی از قبیل این که ترکی زبان مهاجمی است که از طرف مغولها به ایران تحمیل شده و غیره، خط بطلان میکشند. سپس به معرفی دولت گؤی تورک پرداخته، آن گاه الفبای گؤی تورک را توصیف میکنند:
«الفباها در خدمت ترکی: ترکان که به دنبال جهانگشاییهای شگفتانگیز در سه قارهی جهان امپراطوریها و حکومتهای عظیم جهانی و مراکز تمدن و فرهنگ بینظیری تشکیل دادهاند، در محیطهای مختلف برای نگارش، به اختراع و یا اقتباس الفباهای گوناگونی دست زدهاند، اکنون آثار فرهنگی بیشمار ترکان با الفباهای گؤی تورک، سغدی، اویغوری، چینی، مانوی، برهمایی، سریانی، عربی (= اسلامی) سه الفبای ملی ترکان به حساب میآید.
نمونههای بازمانده به الفبای گؤی تورک از قرنها پیش از میلاد موجود است و از آنجا که در عهد حکومت گؤی تورکها به عنوان الفبای ملی و دولتی پذیرفته شده، از سوی تاریخپژوهان به این نام نامیده شده است. الفبا، اختراع خود ترکان است و با استفاده از تمغاها و اونگونها و اشارات و علامات اولیهی ترکی فورم پذیرفته است. مثلا حرف O نخستین صدای کلمهی «اوخ» در معنای تیر شبیه تیر، حرف Y نخستین صدای کلمهی «یای» در معنای کمان، شبیه کمان، حرف S نخستین صامت واژهی «سونگو» در معنای نیزه شبیه نیزه، حرف T نخستین حرف کلمهی «تاغ» در معنای کوه شبیه شکل کوه و حرف B تنها صامت موجود در کلمهی «ائب» در معنای خانه شبیه چادر است که حتی گرافیک حروف لاتین و اسلاو نیز از برکت حضور الفبای ترکی باستان در جهان بهره برده است.
نظریههای غرض آلود: گر برخی از پژوهندگان ترکستیز و ترکیستیز سعی کردهاند این الفبا را تقلید از الفبای آرامی، سغدی، پهلوی و یا ژرمنی و اسکاندیناوی و حروف رمزی رونیک قلمداد کنند (!) و با نظریههای غرضآلود، ترکان را که خالقان و گسترندگان تمدن بشری هستند، بدوی و وحشی جلوه دهند، اما وجود نمونههای بازمانده از پیش از میلاد و تکامل ساختار الفبای گؤی تورک از 150 نشانه به 28 حرف و میل به گسترش و جهانگشایی در عنصر ترک و توسعهی فرهنگ و مدنیت ترکی در اقصا نقاط جهان و رهبری قافلهی تمدن بشری بویژه بعد از اسلام از سوی ترکان، نافی این نظریههای غرضآلود دشمنان ترکان است. این الفبا دومین الفبای غیرتصویری بوده است که از سوی ترکان در تاریخ بشریت اختراع شده است. در الفبای گؤی تورک برای واکها 8 صوت دو شکلی و برای همخوانها و آواکها و نیم واکها 28 نشانه وجود دارد...»
دکتر صدیق پس از معرفی حروف گؤی تورک، یکی یکی نگارش آنها را آموزش میدهند و همچنین آنها را با الفباهای میخی، اوستایی و اویغوری برابر مینهند و مقایسه میکنند.
بخش چهارم کتاب، «مختصری از دستور زبان ترکی باستان» نام دارد که مفیدترین بخش کتاب به شمار میرود و شامل بحثهای «آواشناسی» و «کلمهشناسی» است. در بحث آواشناسی، کلیهی حروف را با مثالهای لازم معرفی میکند.
در بحث «کلمهشناسی» انواع کلمه از قبیل اسم، صفت، ضمیر، قید و فعل را با مثالهای کافی شرح داده، معادل ترکی نوین آنها را هم میآورد. این بخش، پربارترین فصل کتاب است و ظاهراً مهمترین بحث در زمینهی دستور زبان ترکی باستان بشمار میرود.
در بخشهای بعدی کتاب، سه کتیبه (یادمان) از کتیبههای دشت اورخون، اول به الفبای اصلی و سپس به آوانویسی لاتین و در بخش هفتم به ترجمهی فارسی ارائه شده است. ترجمهی فارسی این دانشمند فرزانه، به زبان بسیار حماسی فارسی نگاشته شده است و خود خدمتی عظیم به زبان فارسی بشمار میرود. نمونهای از ترجمهی بسیار روان ایشان را میآوریم:
«من بیلگه خاقان ترک، بسان آسمان خدای هم اینک [بر تخت] نشستم. سخنم را تا پایان فراگوش دار: باز پسینیان من: برادر کهترم، خویشانم، فرزندم، تمامی ایلم، مردمم، سروران راستگزین شاه آپیت و فرمانروایان و طرخانهای چپنشین سی تاتار ... سروران نُهگانهی اوغوز، مردم [اوغوز]، این سخنم را نیک بنیوش، سخت فراگوش دار.
در خاوران تا خورشید زایان، در جنوب تا نیمروزان، در اباختران تا غروبگاهان [و] در شمال تا نیمشبان [و] مردمان اندرونهشان بتمامی از آن مناند. این همه مردم را . . . سامان دادم. هم اکنون در آسایشاند. اگر خاقان ترک بر گسترهی «اؤتوکن» سایه زند، غمی نیست.
در خاوران، تا صحرای «شان تونگ» اردو تاختم، تا اندک فاصلهای با دریا. در نیمروزان تا «دوققوز ارسن» قشون کشیدم، تا اندک فاصلهای با تبت. در اباختران از رود «اینجی» گذشتم و تا «دمیر قاپی» سپاه بردم. در شمال تا مکان «ییر با ییر کو» تاختم. این همه سرزمین گشودم، بهتر از گسترهی «اؤتوکن» نیافتم. گسترهی «اؤتوکن» سزاوار ایل [من] است.»
محقق استاد در انتهای کتاب دو نوع لغتنامه داده است. نوع اول لغتهای ترکی باستان است که در کتیبهها به کار رفته است و در مقابل هر لغت صورت امروزی ترکی جدید آن با ترجمهی فارسی داده شده است که بسیار مفید میباشد. نوع دوم اصطلاحات زبانشناسی است که به سه زبان انگلیسی، فارسی و ترکی تنظیم شده است و برای اساتید و دانشجویان رشتهی زبانشناسی غنیمتی بشمار میرود.