در روز پنجشنبه 31/ 5/ 1387دو نفر از ادیبان و پژوهشگران ترک به نام «دکتر اسدالله محقق» و دکتر «هدایت الله هدایت» از کشور افغانستان به دیدار استاد آمدند. این دو پژوهشگر افغانی در این دیدار ضمن ابراز عشق و محبت قلبی خود، گفتند که از دیدار با استاد بسیار خوشحال هستند و این همصحبتی را افتخاری بزرگ میدانند. در ادامه، ضمن قدردانی از ترجمهی عالمانهی کتاب دیوان لغات الترک اثر «محمود کاشغری» توسط استاد، درخواست کردند که استاد کتاب «محاکمة اللغتین» اثر بزرگ دانشمند قرن نهم هجری «امیر علیشیر نوایی» را برای چاپ آماده سازند تا ایشان نیز بتوانند این کتاب را با خود به کشور افغانستان ببرند.
کتاب «محاکمة اللغتین» یکی از آثار ارزندهی علیشیر نوایی در زمینهی ترکی پژوهی است و بسیاری از ظرائف مصدرهای ترکی را در این کتاب کم حجم بازنموده است. از آن میان یکصد مصدر است که در زبان فارسی برای معنی کردن آن نمیتوان معادل تک واژهای پیدا کرد و حتما باید چند کلمه، عبارت و ترکیب را در کنار هم آورد تا بتوان آن را معنی کرد. مانند:
قارالاماق: یعنی به رنگ سیاه در آوردن.
اومونماق: یعنی هوس و آرزو در دل گرفتن.
کوندهلتمک: در کشتی پای به پشت پای دیگری فشردن و او را برانداختن.
امير عليشير نوايی، خود در ابتدا كتاب میفرمايد:
«مثلاً برای بیان دقایق و نکاتی که در صد کلمهی زیر مندرج است، به فارسی کلمهای موجود نیست، و فارسیزبانان از درک این معانی محروماند. برای تفهیم معانی لغات به آنان، ناگزیر از ایراد (بیان کردن) جملات دور و دراز خواهیم بود، آن هم به یاری کلمات عربی:
ساورولماق savrulmaq ← انداخته شدن؛ به وسیلهی یک نیروی خارجی پریدن و جستن.
چایقالماق çayqalmaq ← تکان خوردن و به حرکت درآمدن.
نیکهمک (نیکاماک) nikəmək ← با اظهار علاقه و توقع، کسی را بیزار و ناراحت کردن.
چیگرهیمک (چیکریماک) çigrәymәk ← تنفر و به اصطلاح امروز ذوق زده شدن؛ پریدن خواب از سر.
قووارماق quvarmaq ← در اثر گذشت زمان، طراوت و رنگ و بوی خود را از دست دادن. . . . »
در انتهای كتاب محاكمة اللغتين ، امير عليشير نوايی چنين نوشته است:
«جوانان کممایهی تورك، نظر به آسانی زبان فارسی، به این زبان غزلسرایی میکنند. فیالحقیقة، اگر درست ملاحظه و تأمل کرده شود، با وجود وسعت و فسحت که زبان توركی راست و ذکر آن گذشت، ابزار هنر و سخنوری و غزلسرایی در این زبان سهلتر خواهد بود. با این ملاحظاتِ شایسته چنان بودی که اهل ادب این طایفه، به زبان خود طبعآزمایی و هنرنمایی میکردند و به زبان غیر غزلسرایی را هنر نمیشمردند. و اگر به فارسی نیز شعرسرایی میکردند، تا بدین پایه در زبان خود طریق مسامحه نمیپیمودند. و اگر در این امر اصرار داشتند، لااقل به همان قدر که به فارسی شعر میگفتند به توركی نیز رغبت میکردند.
این کار از حوصلهی عقل و خرد بیرون است که هنرمندان تورك، با آنکه توركی نوشتن در حیطهی تسلط آنهاست، به فارسی مینویسند. راستی آنانکه از توركی نوشتن عاجز و درماندهاند و اگر خواهند به توركی شعر سرایند، چنان خواهد بود که فارسیزبانی به توركی شعرسرایی کند و پیش فصحای تورك آنچه سرودهاند، خواندن نتوانند؛ زیرا که در هر جملهای صد عیب و نقص پیش خواهد آمد. البته استعمال معانی بدیعی که در این زبان است برای مبتدیان در آغاز کار سهل نخواهد بود. مبتدیان در مقابله با اینگونه دشواریها سر بتابند و به راهی آسانتر گرایند و چون چندی بدین منوال گذرد، به این حال خوی گیرند و دیگر تورك این عادت بر آنان به سهولت امکانپذیر نمیگردد و آنان به این عذر متعذّر شوند، و بالنتیجه این مبتدیان نیز به گروه توركان پارسیگوی پیوندند و این راه را باب طبع خود شناسند. مبتدیان آنچه نوشته و گفتهاند، خواهند که بر اهل فن و اساتید خوانند و این خود عادت جملهی صاحبقلمان است و چون اهل فن نیز همچنان فارسیگویانند و از کلام توركی بهره ندارند، جوانان تورك به فارسی سخن سرایند و سرانجام به سلک آنان درآیند.
خلاصهی کلام آنکه تفوّق زبان توركی بر فارسی و وسعت میدان سخن در توركی بالاخص در طریق نظم تاکنون شناخته و معلوم نبود و در نهانسرای کتمان فرو خفته بود و روی به فراموشی میگذاشت.»
همچنین آقایان محقق و هدایت وقتی فهمیدند که استاد به کار تصحیح و تدوین کتاب سنگلاخ اثر لغتشناس کم نظیر و عالم خستگیناپذير دورهي نادرشاه افشار، «ميرزا مهدي خان استرآبادي» مشغول هستند، جهان تركي پژوهي را چشم انتظار چاپ اين اثر سترگ دانستند. (كتاب سنگلاخ به علت صعوبت و پيچيدگي، تا كنون به صورت كامل و علمي، تصحيح و چاپ نشده است.)
آقايان دكتر محقق و هدايت، جزو هیئت هشتاد نفری تألیف کتابهای درسی هستند که از طرف ایران دعوت شدهاند تا با همکاری کشور ایران کتابهاي درسي كشور افغانستان را تدوين كنند.