در هفته آخر اردیبهشت هر سال مراسم یادبود مختومقلی فراغی شاعر و عارف اندیشمند تورکمن برگزار میشود. امسال نیز استاد برای شرکت در این مراسم توسط مدیرمسئول انجمن ادبی میراث شهر گنبد جناب آقای منصور طبری دعوت شدند. در روز سه شنبه 28 اردیبهشت 1389 ساعت 4 بعد از ظهر این مراسم در شهر گنبد کاووس برگزار شد. ابتدا رئیس اداره ارشاد اسلامی شهرستان گنبد آقای داورزنی سخنرانی کردند. پس از اجرای موسیقی و قرائت چند شعر از استاد دعوت شد تا برای ایراد سخنرانی تشریف بیاورند. در این سخنرانی استاد به جنبههای گوناگون شخصیت مختومقلی فراغی اشاره کردند و گفتند:
مختومقلی هیچ قصدی جز نشر معارف اسلام در شعرسرایی نداشته است. آرمانگرایی بود که میخواست معارف قرآنی را گسترش بدهد. در عصر او شاعرانی بودند که هر کدام هدف و قصدی شاید دنیوی شاید این جهانی داشتند. ولی او متفاوت از همه این شاعران تنها هدفش در همه مصراعها و ابیاتی که برای مردم ترکمن به یادگار گذاشته است جز گسترش حکمت و معارف اسلام و بیان و تبیین نکات عرفانی اسلامی نبوده است. یکی این نکته است در محتواکاوی آثار فراغی که باید مد نظر قرار گیرد و ستون و اصل تحقیق هر پژوهشگر باشد.
نکته دیگر که باید به نظر اینجانب در فراغی پژوهی مد نظر باشد نوآوری و دگرگون سازی ادبیات و شعر در عصر خود است به این معنا که ما وقتی تاریخ ادبیات ملل و اقوام را بررسی میکنیم بعضی نخبگان را میبینیم که در کل به هم بسته تاریخ ادبیات ملت خود حرف اول را زدهاند و دگرگون سازی کردهاند. اگر امیر علیشیر نوایی در شعر اوزبک، پوشکین در روسی، شکسپیر، دانته، تاگور و افراد دیگر در اقوام و ملل خود پیدا شدند، فراغی نیز چنین مقصد و چنین نقشی در ادبیات ترکمن ایفا کرده است. سبک، شیوهی بیان و طرز شعر او نشان دهندهی این ادعای من است. از احدی یعنی هیچ شاعری پیش از خود تقلید نکرد. آموخت و آموختههای خود را به کار برد اما دنباله روی هیچ شاعری نشد. تنها به یک مسئله باید دقت کنیم که فراغی زبان شعری خود را از مردم گرفته است. اگر در محتوا از قرآن اخذ قوت و الهام میکرد در بیان، از مردم اخذ قوت و الهام کرد. از کسانی که پیرامونش بودند. از تودههای مردم، از ستمدیدهها، از مظلومان، از همهی آحادی که فراغی از میان آنها ظهور کرده است. شیوهی بیان را با مغلق سرایی- که میتوانست در اثر آشناییاش با زبانهای دیگری که به آن مسلط بود به آن بپردازد- آمیخته نکرد. در این وجه به سبکی بسیار نو که در عصر خودش بدیع و نوظهور و یگانه بود شعر سرود. وقتی سخن از سبک شعری و ادبی میکنیم چه در شعر کلاسیک و چه در عصر حاضر، گاهی قصد ما از تعیین سبک، سبک خاص خود آن شاعر هست. یعنی ویژگییی که وجههی خود شاعر را نشان میدهد. ابتدا میگوییم سبک خراسانی و بعد این سبک عمومی میشود و مجموعهی شاعران دیگر را در بر میگیرد و میگویند فلان شاعر به سبک خراسانی شعر میگوید. فراغی چنین نقشی در ادبیات ترکمن ایفا کرد. در میان همهی شاعرانی که به گویش ترکمنی شعر سرودند، فراغی ممتاز است و شعرای بعد از فراغی همه از او تقلید کردند، دنبالهروی کردند.
اما نکتهی سوم اینکه به نظر بنده اشتباه است که ما خیال کنیم ادبیات مکتوب ترکمن سیصد چهارصد سال است شروع شده است ادبیات ترکمنی چه در بخش نظم و چه در نثر پیشینهای سه هزار ساله دارد. ترکمنها صاحب و مالک پیشینهی فرهنگی همه آثار فرهنگی هستند که به گویشهای مختلف ترکی سروده شده است. از کتیبههای اورخون گرفته تا منظومههای 250 هزار بیتی مناس و حماسههای دده قورقود و آلب ارتونقا و کلیهی اسطورهها که در دنیای میتولوژیک ترکی آفریده شده، همگی از آن مردم ترکمن است. این گونه نیست که اگر زمینهی ادبی چندین صد ساله وجود نداشت فراغی پیدا میشد. فراغی ابتدا به ساکن زاده نشده بلکه در زمینهی وسیع و گسترده، دیرسال و کهن سالی به اسم میراث فرهنگی و ادبی ترکی- ترکمنی آفریده شده است و خود نیز به همهی گویشهای ترکی غیر ترکمنی نیز تسلط داشت. از فضولی سخن گفته، از سید عمادالدین نسیمی حرف زده است. شیخ خیوه در مناظره با مختومقلی از او میپرسد:
اول نمهدیر یئمهدیلر دویدولار
اول نمهدیر قیامته قویدولار
اول کیمدیر کی دابانیندان سویدولار
شاعر اولسان بونا جواب وئرگیلن.
مختومقلی در پاسخ میگوید:
نسیمینی دابانیندان سویدولار
بیزدن سلام اولسون، جواب شؤیلهدیر.
و از بسیاری از شعرایی که در گویش شناسی ترکی آن را داخل گویش ترکمنی نمیکنیم. با خلاقیتهای شعری این شعرا آشنا بوده است.
کلیهی آثار فراغی اگر خوب محتواکاوی شود مشخص میشود که او به زبان عمومی ترکی نیز اعتنا داشته و از همه آثار ادبی در کلیه گویشهای ترکی شرقی و ترکی غربی بهره میجسته است. مختومقلی نه تنها در تاریخ شعر ترکمنی بلکه در تاریخ شعر دیگر اقوام و ملل ترک نیز تأثیر گذاشته است. نسخ خطی و بیاضهای آثار مختومقلی در میان قشقائیان، آذریها، مردم آناطولی و آسیای صغیر، در بین قرقیزها، اوزبکها و همه بوده و هست و شعرای بعد از فراغی در میان تمامی این اقوام از او اخذ قوت و الهام کردهاند.
پس از پایان سخنرانی، هیئت رئیسه در میان تشویق و ابراز احساسات مردم حاضر در سالن پس از اهدای لوح یادبود، مراسم لباس پوشان خود را انجام دادند که طی آن لباس مخصوص مردان ترکمن را بر قامت استاد پوشاندند و این کار همراه با ابراز احساسات فراوان تماشاچیان روبرو شد.
در آن روز به یادماندنی عده کثیری از علاقهمندان و مشتاقان از پیر و جوان در سالن حضور داشتند به نحوی که بعضی ایستاده بودند. طبقه بالای سالن به خانمها و طبقه پایین به آقایان اختصاص داده شده بود. تعدد برنامهها باعث شد که برنامه تا ساعت 8 شب به طول انجامد. برنامهها متنوع بود. از شعرخوانی و سخنرانی تا اجرای موسیقی اصیل ترکمنی و رقص خنجر را شامل میشد. حال و هوای خاصی حاکم بود. همه با همدیگر مهربان و صمیمی بودند گویی که روحیه بشردوستانه مختومقلی فراغی در آنجا حلول کرده بود و نگاهها را گرم و محبت آمیز میکرد. گروههای مختلف موسیقی که با لباسهای اصیل ترکمنی و کلاههای زیبا و مخصوصشان از زن و مرد میآمدند و با دل و جان به اجرا میپرداختند دل هر بینندهای را از این دنیای صنعتی معاصر بیرون میبرد. دل و جان میرفت تا آنجا که نغمه تمام میشد ناگهان رجعت میکردی.
پس از این روز باشکوه و به یادماندنی اعضای برگزار کننده مراسم از جمله رئیس انجمن ادبی میراث آقای منصور طبری استاد را به همراه دیگر اساتید که از شهرها و کشورهای مجاور آمده بودند برای صرف شام مشایعت کردند.
از جمله مهمترین وقایع این سفر، ابتکار استاد برای نگارش یک سفرنامه بود. از زمانی که استاد وارد گنبد شدند دفترچهای به همراه داشتند و وقایع و دیدارها را در آن ثبت میکردند. تصمیم داشتند درباره این سفر، شاعران، اندیشمندان و بزرگان ترکمن کتابی بنویسند. از این روی هر جا با اهالی ادبیات دیدار میکردند به نگارش این سفرنامه مشغول میشدند.
در روز چهارشنبه 29 اردیبهشت استاد پیش از ظهر با تنی چند از نویسندگان و اصحاب اندیشه از جمله استاد بدخشان و استاد عنصری ملاقات کردند. از آنجا که مراسم نکوداشت مختومقلی فراغی شهر به شهر برگزار میشود، بعد از ظهر نیز به شهر بندر ترکمن رفتند. این مراسم در فضای باز و در حاشیه یکی از میادین شهر برگزار میشد. نکته جالب توجه این بود که همه مردم شهر و خیابان در این مراسم شرکت داشتند. باز گروههای مختلف به اجرای موسیقی، شعر و سخنرانی پرداختند. از استاد نیز دعوت شد تا سخنرانی کنند. ایشان نیز ضمن صحبت درباره مختومقلی فراغی، از معاضدت مسئولین محلی برای اجرای چنین مراسمی تشکر و این همکاری و همیاری مردم و مسئولین را کم نظیر توصیف کردند.
روز پنجشنبه 30 اردیبهشت، استاد پیش از ظهر باز با تعدادی از اهالی قلم شهر گنبد دیدار کردند و به یادداشت برداری مشغول شدند. بعد از ظهر نیز به همراه آقای طبری جهت شرکت در مراسم نهایی یادبود مختومقلی فراغی به سوی مزار این عارف و شاعر گرانقدر رهسپار شدند. حدود 120 کیلومتر از شهر گنبد به سوی مرز حرکت کردیم تا به مزار شاعر رسیدیم. مزاری با شکوه و مرتفع که از فاصلهی دور چون ستونی استوار به چشم میآمد. مردم دسته دسته به سوی این مکان سرازیر بودند. آرامگاه در میان فضایی باز و دشت قرار داشت. هیچ ساختمان و ساخت و ساز دیگری در اطرافش نبود بلکه فقط و فقط مختومقلی در آن میان دیده میشد، تنها و در خلوت نشسته به دور از اغیار.
هنگام غروب به آنجا رسیدیم. توسط عزیزان ترکمن چادری برپا کردیم و وسایل را درون آن قرار دادیم. بر روی تپهها و برجستگیهای کوچک و بزرگ اطراف مزار مردم دسته دسته چادر زده بودند و زنها و بچهها نیز هر کدام به کاری مشغول. در این روز باشکوه چندین هزار نفر در صحرا دیده میشدند. استاد باز به توسط آقای منصور طبری در میان اهالی قلم ترکمن صحرا میگشت و با ایشان گفتگو میکرد. یکی از مواردی که در این سفر بسیار مشهود بود، اشتهار استاد در نزد ایشان به سبب ترجمه کتاب دیوان لغات الترک بود. استاد همچنان مشغول نگارش سفرنامه و یادداشت برداری بودند. هر کدام از مردم ترکمن که استاد را میشناختند به گرمی و تواضع از ایشان قدردانی میکردند. استاد عصر هنگام به زیارت مزار مختومقلی رفتند و بر سر مزار مختومقلی و پدر بزرگوارش فاتحه خواندند. بالاخره شب شد. در فضایی باز نورافکنها را روشن کردند. سن آماده بود. چند هزار نفر از مردم مشغول تماشای این برنامه بودند. گروههای مختلف موسیقی روی صحنه میرفتند و شعرهای مختومقلی را با سبک و سیاق مخصوص میخواندند. باز از استاد درخواست شد تا سخنرانی کنند. به خاطر حال و هوای مخصوص آنجا، استاد چند جمله کوتاه به زبان ترکی صحبت کردند و سخن را پایان دادند. استاد چادر به چادر میگشت و با مردم فرهنگ دوست ترکمن دیدار و گفتگو میکرد. در یکی از چادرهای بزرگ، برنامههای ادبی و موسیقی اجرا میشد. آنجا نیز استاد صحبت کردند. تا ساعت 3 و 4 صبح مردم در تحرک و جنب و جوش بودند. کسی آرام و قرار نداشت، زیرا که عشق خستگی ناپذیر است. استاد نیز یکپارچه شور و اشتیاق بود و خستگی نمیشناخت. با وجودی که 65 سال از سنشان میگذرد ولی همچون غزالی تیزپا در میان بیشهی علم و ادب گشت و گذار میکردند. ساعت 4 صبح بالاخره سکوت صحرا را فرا گرفت و مردم کمی خوابیدند. از ساعت 6 صبح باز جنب و جوش آغاز شد. استاد نیز دوباره به فعالیت ادامه داد. با مردم با صفا که هر کدام ایشان را دعوت میکردند، صبحانه خورد. ساعت 9 صبح مراسم رسمی از سوی مسئولین برگزار میشد. بالاخره ساعت 10 مسئولین آمدند. رئیس دفتر ریاست جمهوری آقای مشایی، استاندار گرگان، شهردار، رئیس ارشاد و . . . از کشور ترکمنستان نیز چند اتوبوس مهمان آمده بودند. در این مراسم که با اجرای موسیقی ترکمنی آغاز شد، آقای مشایی قول دادند که با تأمین اعتبار به میزان یک میلیارد تومان برای کمک به ساخت و ساز فضای اطراف مزار همکاری کنند. در کنار مزار یک ساخت و ساز مسقف بنا شده بود تا شرکت کنندگان در مراسم از گرمای آفتاب عالمتاب در امان باشند. خود مزار نیز تمیز و زیبا ساخته شده بود. ولی مابقی خاک بود و بیابان. برای این تعداد شرکت کننده فقط هشت سرویس بهداشتی وجود داشت. گرد و غبار و خاک نیز به طور دایم همراه با نسیم وارد ریه میشد. تمام مدت شب، از جلوی نورافکنها گرد و غبارها رقصان رقصان در حرکت بودند. آن مجموعه واقعا کاستیهای زیادی برای پذیرایی از مردم فرهنگ دوست و شیفتگان مختومقلی فراغی داشت اما شور و شوق مردم بر تمامی این کاستیها غلبه میکرد.
نهایتا سفر استاد در روز 30 اردیبهشت پایان یافت و ایشان در میان نوازشها و محبتهای مردم گنبد به سوی تهران بازگشتند.
گزارش از: س. الف. شکرخدایی