کتاب قوتادغوبیلیک اثر یوسف خاص حاجب که توسط مرحوم رشید رحمتی آرات بازخوانی و آوانویسی شده و همراه ترجمهی ترکی استانبولی آن سالها پیش چاپ شده است در ایران توسط آقای مهندس محمدصادق نائبی - ترکی پژوه نام آور- بار دیگر بازخوانی گردید و با اصلاح سهوهای موجود در چاپ استانبول و همچنین ترجمه به نثر شیوای ترکی آذری همراه با آوانویسی توسط نشر تکدرخت انتشار یافت. استاد دکتر ح. م. صدیق در ستایش از کار ایشان تقریضی نوشتهاند که در زیر به همراه بخشهایی از مقدمهی علمی آقای نائبی را قرار میدهیم:
نزديك نيم قرن پس از آن كه تركان بلاساغون با ميل و رغبت دين اسلام را پذيرفتند،در همان شهر در سال 412 هـ. كودكي چشم به جهان گشود كه او را يوسف ناميدند. او در نوجواني زبانهاي تركي، عربي، سغدي و فارسي دري را آموخت. به تحصيل آثار عربي ابن سينا پرداخت. گفته شده است كه پيش وي تلمّذ نيز كرد. در عروض و بلاغت و كلام، سرآمد دوران شد و همچون حجت الحق ابوعلي سينا به مقامهاي درباري عصر خود دست يافت.
مثنوي گرانجاي قوتادغوبيليگ را در سال 462 هـ . در پنجاه سالگي در كاشغر به پايان آورد و به خاقان تاوغاج بوغراخان ابوعلي حسن فرزند سليمان ارسلان خان تقديم داشت. خاقان مسلمان ترك، اثر با ارزش فلسفي و اجتماعي او را پسنديد و به آن بها داد و وي را از مقام صدارت تا رتبهي «خاصْ حاجبي اعلاء» ارتقاء داد. او قبل از سال 495 هـ . سال شكست خاقان به دست بوميان غير مسلمان، روي در نقاب خاك كشيد.
قوتادغوبيليگ (= علم السّعاده) در 6645 بيت به وزن متقارب مقصور «فعولن، فعولن، فعولن، فعول» در شكل مثنوي سروده شده است. اين مثنوي گرانقدر از نخستين آثار اسلامي به شمار ميرود و حاوي يك داستان بلند تمثيلي است. چهار شخصيت اصلي در آن اثر، نمادهاي عدالت، دولت، عقل و قناعت هستند. گون دوغدي، سمبل عدالت، آي دولدي نماد دولت، اؤغدولموش، ممثل عقل و اودغورموش نمايندهي قناعت هستند.
در اين مثنوي كه بيشترين سهم آن را مناظرات قهرمانان تشكيل ميدهد، پس از توحيد و نعت، از آفرينش كائنات، اهميت علم، اخلاق نيكو، فضيلت انسان، اهميت زبان، قدرشناسي انسان از نعم الهي و ستايش از دادگريهاي پيران قبايل سخن ميرود و سپس شاعر وارد داستان تمثيلي اصلي ميشود.
قوتادغوبيليگ با توجه به موضوع و نام آن، از نوع آثاري است كه در ادبيات عربي و فارسي زير نامهاي آداب الملوك، سعادتنامه، سياستنامه، نصيحت الملوك و غيره براي نشان دادن طريق عدالت و كشورداري تأليف شدهاند. يوسف خاص حاجب، بدانگونه كه از قوتادغوبيليگ مستفاد ميشود با فلسفهي يونان، آثار متفكران عالم اسلام نظير الكندي، فارابي و ابن سينا آشنا بوده است. در كتاب خود، داستانهايي از حضرت موسي، حضرت عيسي و اسكندر ذوالقرنين ميآورد. حتي به فرازهايي از شاهنامهي فردوسي اشاره ميكند و از آلپ ارتونقا- كه در شاهنامه به صورت افراسياب وارد شده است- ياد ميكند و او را «تونا ار» مينامد. به روايت او، تونا ار فرزند تور، پس از آن كه نوذر بن منوچهر بن اير را به سزاي اعمال زشتش رسانيد، از سوي مجوسان، نامردانه كشته شد. در اين مثنوي، تونا ار، به عنوان جوانمردي صاحب معرفت و شجاعت به تصوير در آمده است.
در قوتادغوبيليگ، يوسف خاص حاجب، دانش بشري را به سه نوع تقسيم ميكند:
آويچغا سؤزو (= سخن شفاهي پيران و دانش سالخوردگان).
بيليگليك سؤزو (= آثار مكتوب انديشمندان).
شاعر سؤزو (= ادبيات منظوم).
قوتادغوبيليگ در اصل، ماهيت اخلاقي دارد و ميتوان آن را يك «پندنامه»ي اسلامي ناميد. در اين اثر كفار، دشمنان دين و ابليس، دزد ايمان ناميده ميشوند. يوسف خاص حاجب در سر تا سر اثر، به مثابهي مسلماني مقيد جلوه ميكند كه انسانها را به سوي راستي (= قوتي)، خوبي (= ائدگو)، دانش (= بيليگليگ)، فهم (= اؤكوشلوق)، خردورزي (= اوس)، صبر (= سريمليگ) و جوانمردي (= آقي) فرا ميخواند.
قوتادغوبيليگ گذشته از ارزش محتوايي آن، از جهت تاريخ زبان نيز شايان دقت و اهميت است، در اين اثر به اشكال كهن بسياري از ضرب المثلها و كلمات قصار رايج در تركي ايران بر ميخوريم. نظير:
اؤکوش کؤرکی تیل اول، بو تیل کؤرکی سؤز
کیشی کؤرکی یوز اول، بو یوز کؤرکی کؤز
معادل امروزين آن:
عقلين گؤركمي ديلدير، ديلين گؤركمي سؤزدور كيشينينگؤركميأوزدور، أوزون گؤركمي گؤزدور
معادل امروزين آن: اولو كيشي اؤلسه، اولولوغو قالار.
از اين اثر سه نسخهي خطي در كتابخانههاي وين، قاهره و فرغانه موجود است. نخستين بار هرمان وامبري (1912 - 1832) اسلامشناس مجار، نسخهي كتابخانهي سلطنتي وين را كه به الفباي اويغوري و در قرن هفتم استنساخ شده است، منتشر ساخت. سپس ويلهلم رادلف (1919- 1837) آن را با توضيحات كافي در پترزبورگ چاپ كرد.
نسخهي كتابخانهي خديويهي قاهره در سال 1321 ش. به صورت چاپ عكسي منتشر شد. نسخهي فرغانه نيز نخستين بار در سال 1293 ش. از سوي ذكي وليدي طوغان (م. 1349 ش .) معرفي شد. سپس اين نسخه تا سال 1303 ش. ناپديد گشت و در آن سال يكي از مسلمانان بخارا ديگربار آن را يافت و از امحاء آن جلوگيري كرد. بعدها هر سه نسخه به صورت چاپ عكسي از سوي انجمن زبان ترك (T.D.K) در آنكارا چاپ شد. متن انتقادي و علمي اين اثر گرانقدر عالم اسلام را مرحوم رشيد رحمتي آرات، استاد فقيد دانشگاه استانبول با مقابلهي سه دستنويس كهن نامبرده در فوق، در سال 1326 ش. در آنكارا چاپ كرده است. چاپ دوم اين اثر در سال 1358 ش. در سه جلد كه يك جلد آن برگردان متن به تركي معاصر تركيه و جلد ديگر شامل فهرست لغات و اصطلاحات ميباشد، نشر شده است.
آنچه در اين جا ارائه ميشود، متن كامل اين مثنوي گرانجاي است كه ثمرهي يك عمر تلاش مرحوم رحمتي آرات به حساب ميآيد. ترکیپژوه جوان آقای مهندس محمدصادق نائبی با مقابلهی ترجمهی ترکی استانبولی از مرحوم رحمتی آرات و اصل متن اویغوری توانسته است برخی سهوها و نارساییهای ترجمهی آن مرحوم را اصلاح کند و برگردانی زیبا و رسا به زبان ترکی آذری فراهم آورد. اینجانب ضمن ارج نهادن به زحمتهای توانفرسای ایشان یقین دارم که بيگمان انتشار اين مجموعه در ايران گام بسيار مهمي در موضوع خود خواهد بود. گذشته از آن، پژوهشگران و دانشجويان رشتهي زبان و ادبيات تركي نيز ميتوانند به عنوان متن موثّق درسي از آن استفاده كنند.
دکتر ح. م. صدیق
بخشهایی از مقدمهی آقای مهندس محمد صادق نائبی:
ترکي قاراخاني و ترکي آذربايجاني
زبان ترکي قاراخاني و ترکي آذربايجاني در هزار سال پيش تفاوتهايي با هم داشته اند. حال اگر بخواهيم ترکي قاراخاني هزار سال پيش را با ترکي کنوني آذربايجاني مقايسه کنيم ، تفاوتها بيشتر خواهد شد. چراکه ترکي آذربايجاني هم در هزاره گذشته تغييرات زيادي داشته است. اينک با کمک زبان ترکي آذربايجاني به شناسائي اين گويش کهن ترکي قاراخاني مي پردازيم:
- ابدال حروف
در طول زمان ، بسياري از حروف ترکي(فارغ از گويشها) به يکديگر تبديل شده است. اين تبديلات و تغييرات بين حروف متجانس(هم جنس) و متقارب(نزديک به هم) مانند «س ـ ز» يا «ب ـ م» اتفاق افتاده است. ذيلاً به تعدادي از اين ابدالها اشاره مي کنيم(کلمه اول قاراخاني و دومي آذربايجاني است):
ـ ک به گ : کلمک ←گلمک، کزمک←گلمک، کوموش←گوموش، کؤل←گؤل، کؤز←گؤز
ـ د/ذ به ي : آذاق←آياق، آذغير←آيغير، آذيرماق←آييرماق، بوذ←بوي، بذوک←بؤيوک
ـ ب به و : ائب←ائو، سوب←سو، سئبينمک←سئوينمک، يالبارماق←يالوارماق، بار←وار، بئر←وئر
ـ ب به م : بن←من، بينمک←مينمک، مونگوز←بوينوز
ـ م به ب : منگزهمک←بنزهمک، مونچوق←بونچوق
ـ ت به د : تابار←داوار، تاغ←داغ، تگمک←دگمک، تمور←دمير، تيريگ←ديري، تيل←ديل
ـ ق/غ/ک/گ به و : تاقاغو←تاووق، دوغوز←دوووز، قاغورماق←قاوورماق، سؤگمک/سؤکمک←سؤومک
- اسقاط حروف
در طول زمان بعضي از حروف يا صداها از دل کلمه حذف شده است. مانند:
ـ سقط گ/ق: کرگک←گرک، امگک←امک، يومورتقا←يومورتا، قيسقا←قيسسا، قولقاق←قولاق، قازقانماق←قازانماق، سيچقان←سيچان، يالقان←يالان، ياوقان←ياوان.
ـ سقط گ/ق از پسوند ليگ/ليق: پسوند ليک براي ساخت اسم و پسوند ليگ براي ساخت صفت کاربرد داشته است که امروزه پسوند ليگ با اسقاط گ به لي تبديل شده است. مانند: آذاقليق←آياقلي، تانوقلوق←تانيقلي
ـ سقط حرف و صدا : بيرله←بيله←ايله، قاغاداش←قاداش(قاداش= هم پدر، قارداش= هم مادر)، ياپورقاق← ياپراق، يوغورقان← يورغان، قوروقساق← قورساق، آليملا←آلما، ايککي←ايکي
- نشانه جمع:
نشانه جمع لر/لار امروزي در ترکي قاراخاني «ت» و «ن» بوده است. مانند: اوغول←اوغليت ، تگين←تگيت، ار←ارن، اؤرت←اؤرتن
- نون غنه بجاي نون ساده
از شاخصه هاي مهم ترکي قاراخاني ، وجود نون غنه(نگ) است که اکنون به نون ساده تبديل شده است. مثلاً بجاي سن مي نوشتند: سنگ. جالب است که از اين نون غنه چندين يادگار در زبان فارسي (به همان صورت که در زمانهاي گذشته وارد اين زبان شده است) باقي مانده است ولي در ترکي کنوني، نون غنه جاي خود را به نون ساده داده است. مانند درنگ(ديرنمک يعني به تأخير انداختن) يا بانگ(بان يعني آواز ، بانلاماق يعني آواز خروس).
- حالات مختلف اسم(صرف اسم)
اسم در جمله نقشهاي مختلفي مانند مفعولٌعنه ، مفعولٌفيه و غيره به خود مي گيرد. در ترکي امروزين نشانه هاي هر کدام از اين حالات تقريباً محدود به يک نشانه شده است اما در ترکي کهن هر حالت داراي نشانه هاي غير واحد بوده است که ذيلاً بدانها اشاره مي کنيم:
ـ مالكيت: نينگ (آذ: ين). مثال: ارنينگ اؤپکهسي اوچدي(خشم مرد فرو نشست).
ـ مفعولٌبه(مفعول صريح): ني، ينگ، گ، اي (آذ: اي). مثال: بو ائوني ائوسينديمن(اين خانه را خانه خود پنداشتم)، آنينگ ائوين آرخادم(به خانه اش سر زدم)، بو ار اول آچيق تودورغان(اين مرد آن گرسنه را سير کرد)، باشي تيگدي (سرش را تعظيم کرد).
ـ مفعولٌفيه(حالت مکاني): دا، تا (آذ: دا). مثال: ائوده تيکيشتي(در خانه ماند)
ـ مفعولٌاليه(مفعول غيرصريح): قا، گا، ا (آذ: ا). مثال: آشقا بارماق(براي غذا رفتن)، ائوگه باريرمن(به خانه ميروم)، کؤزومه ننگ ايلردي(چيزي در چشمم رفت).
ـ مفعولٌعنه(حالت کاهنده، از مبداء): دين، تين، دا (آذ: دن). مثال: ياش کؤزدين ساورولدي(اشک از چشم ريخت)، تيلده چيخار ائدگو سؤز(از زبان حرف نيک برون آيد).
ـ مشايعت و همراهي: له، بيرله، ن (آذ: ايله). مثال: تونله بوليت اؤتنسه(گئجه ايله بولوت قيزارارسا)، بايات آدي بيرله(با نام خدا)، تيريگليگ آنين اؤنر(زندگاني همراه با او تمام مي شود).
- درجات صفات
صفت برتر در ترکي قاراخاني با پسوند «راق/رک» (مانند ترکي کنوني) و صفت عالي آن با پيشوند «انگ»(در ترکي کنوني ان) ايجاد مي شود. مانند: بذوک(بزرگ)، بذوکرک (بزرگتر)، انگ بذوک(بزرگترين). آز(کم)، آزراق(کمتر)، انگ آز(کمترين).
- شمارش
در اين ترکي، انواع اعداد صحيح، ترتيبي بصورت زير است:
بير، ايککي، اوچ، تؤرت، بئش، آلتي، يئتتي، سککيز، توقوز(1 تا 9)
اون، ييگيرمي، اوتتوز، ... ، يوز، مينگ، تومن(10، 20، 30، ... ، 100، 1000، 10000)
اون بير، اون ايککي، ... ، آلتميش ايکي، ... ، مينگ اوچ يوز، ... (11، 12، ... ، 62، ... ، 1300، ...)
بيرينچ، ايکينچ، اوچونچ، تؤرتونچ( همچنين: بيرينچي، ايکينچي و ...) (اولين، دومين، ...)
بيرهگو، ايکيگو، اوچهگو، ... (هر يک، هر دو، هر سه)
ايکيز(دوقلو، دوتائي)، اوچگيل(سه تائي، سه قلو) ، ...
- ضماير و صرف آنها
ضماير منفصل: من، سن، اول/آن ؛ بيز، سيز، آنلار
صرف ضماير: من، مني/منيگ(مني)، منينگ(منيم)، مانگا/مانگار(منه)، منده/منينگده(منده)، منده/منيدين/ مينين/ مندن (مندن)، منين(منله)
ضماير متصل: يم، اي، سي/اي ؛ ايميز، اينگيز، لاري
ضماير اشاره: بو(اين)، بولار(اينها)، اول(آن)، اولار(آنها)
ضماير استفهامي: کيم؟(چه کسي؟)، نه؟(چه)، قايوسو؟(کدام؟)
ضماير خويش: اؤز، کندو/کندي (خود، خويش)
- ترکيبات مختلف فعلي
اشاره به تمامي ازمنه افعال و ترکيبات فعلي در اين مجال مقدور نيست امّا بي فايده نيست اگر به ترکيباتي از فعل گلمک اعم از صفت، اسم و فعل اشاره کنيم تا به بسياري از گرامر و قواعد اين ترکي کهن پي ببريم. داخل پرانتز معادل ترکي آذربايجاني ترکيبات ارائه شده است:
کلمک(گلمک)، کلمهلي(گلمهلي)، کليگي(گلهجگي)، کلگولوک(گلهجکلي)، کلهسي(گلهسي)، کلمکسيز(گلمکسيز)، کلمهگينجه(گلمهگينجه)، کلمهدين/کلمهديپ(گلمهدن)، کلگوسوز(گلهجکسيز)، کليرمو؟(گليرمي؟)،کله(گله)،کلگهلي (گلهلي)، کليبن(گلينجه)، کلگو(گلن چاغ)، کليپ(گليب)، کلگچ(گلر گلمز)، کلگن(گلن)، کلميشده(گلديگينده)، کلميشينگدين برو(گلديگيندن بري)، نلوک کلميشن(نئجه گلديگين)، کلميشي بار(گلمهلي وار)، کلميش گون(گلن گونو)،کلمک گرک بيز(بيز گرک گلک)، کلور ارکن(گليرکن)، کلميش ار(گلن آدام)، کلدهچي(گليجي،گلن)، کلهگن (چوخ گلن)، کليگرک(گلمهک ايستهميشدي)، کليگلي(گلمک حاليندا)، کلگوچي (چوخ گلن)، کلهگن(گلميش)، کليگ(گليش، گلمه، بير دفعه گلمک)، کلدوگوم(گلديگيم)، کلدوکي(گلديگي)، کليشليگ(گليشلي)، کلگهليمت (گلمک ايچون)، کلدي ائرينچ(شايد گلميشدي)، آپانگ کلمهسه(اگر گلمهسه)، کلگور(گلهرک)، کلهيوک(گلدي)، کلمهگو(گلمهمهلي)، کلمهکين(گلمهگي)، کلگيلي(گلهجک، گلمک حالي)، کلورمک(گتيرمک)، کلگيرمک(گلمک ايستهمک امّا گلنمهمک)، کلتورمک(گتيرمک)، کلين(گلين)
- ادات(ظرف ها)
آز(آز)، اؤکوش/ياولاق/کؤپ(چوخ)، اوُش(آنجاق)، توتچي(همشه)، قايرا(يئنه)، ايمدي(ايندي)، ترک(تئز)، آستين (آلت)، اوستون(اوست)، آلتين(آلت)، اؤنگدون(قاباقدان)، اؤنگدين(ياخينا)، بوُرون(اؤنجه)، سولدين(سولا)، اونگدين (ساغا)، کئدين(گئري/گئرييه)، آسرا(آلت/آشاغي)، آشاق(آشاغي)، قودي(آشاغييا)، اؤرو(يوخاري)، قارشو(قارشي)، کيي/کئد(سونرا)، باسا(سونرا)، آشنو(اؤنجه)، يوخارو(يوخاري)، کئرو(گئري)، برو(بري)، آنچا(ائله/اوجور)، آندا(اورادا)، آنداغ(ائله/اوجور)، مونداغ(بئله/بوجور)، موندا(بورادا)، اؤنگي(باشقا)، نئچه(نئچه)، نمه؟(نه؟/نمنه؟)، قانچا(هارايا)، قاندا/قايدا(هارادا)، قاني(هارا)، قايو(هانسي)، ما/اوق/قوپ/تاقي(سيخي/لاپ/ادات شدت)، بيرله/بيله(ايله/ و)، آزو(يا)، کرهک(گرهک)، تاقي(داهي/دا)، آي(ائي/آي).
دیدگاهها
جواب:
نشر تکدرخت در تهران منتشر کرده است
جواب:
انتشارات تکدرخت در تهران
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا