منبع: فصلنامه هفت آسمان (دانشگاه ادیان)
مصاحبه کننده: داود بهلولی
*اين همه اثر منثور تركي كه واقعا ما از آنها بيخبريم. لطفاً به آثار منظوم تركي هم اشارهاي بفرمائيد.
در سخن از آثار منظوم تركي كه صبغهي ديني بر ديگر جهات آنها ميچربد، بايد نخست از "قوتادغو بيليغ" يا "سعادتنامه" ياد كنم كه در سدهي پنجم هجري از سوي يوسف خاص حاجب يكي از تلامذهي ابوعليسينا در شش هزار و اندي بيت در بحر متقارب سروده شده است.
قوتادغو بيليغ، در اصل يك پندنامهي اسلامي است. در اين اثر كفار، دشمنان دين و ابليس، دزد ايمان ناميده ميشوند. به تقليد از اين كتاب، بعدها در ادبيات فارسي چندين پندنامه، نصيحتالمولك، سياستنامه و غيره به نثر و نظم تأليف شد. اين كتاب هم، در ايران ناشناخته مانده است. من بخشهايي از آن را در برگزيدهي متون نظم تركي وارد كردهام.
كتاب عتبتالحقايق هم در محافل دانشگاهي ايران ناشناخته است. اين كتاب، در وزن متقارب سروده شده است. متعلق به قرن ششم هجري است. حاوي بيست قصيده و غزل و 101 دو بيتي است. در واقع يكي مجموعهي ديني و اخلاقي است و هستهي اصلي آن شرح منظوم احاديث نبوي است.
اديب احمد، فرد ناشناختهاي نيست. اميرعليشيرنوايي در مجالسالنفايس او را بسيار ميستايد و ديگر تذكرهنگاران هم همينطور.
مجموعهي منظوم ديوان حكمت از خواجه احمديسوي نيز مربوط به همين دوران است. اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم هجري. او بنيانگذار طريقت يسويه است. گويند كه در 63 سالگي گور خود را كند و به احترام آن كه پيغمبر گرامي ما نيز در 63 سالگي رحلت فرموده، به گور خود رفت و خفت. خواجه احمديسوي يكي از نخستين متصوفان دوران ساز جهان ترك است. اشعار ديوان حكمت هنوز نيز در ميان فرق و طوايف گوناگون درويش با شور و جذبهي خاص مذهبي در آهنگ طنبور خوانده ميشود.
مربوط به همين دوارن، منظومههايي در شرح احسنالقصص قرآني برجاي مانده كه برخيها آن را قصهی یوسف نام دادهاند و شاعرش را علی خوارزمی نامیدهاند. این اثر منظوم به شیوهی ترکی آذری سرودهشده است. كه من آن را به صورت تطبيقي با يوسف و زليخاي منسوب به فردوسي كار كردهام و در سال 1364 انتشار دادم. در زبان ترکی آذری منظومهی دیگری با عنوان چرخنامه داریم از خواجه احمد فقیه، معاصر و معاشر مولوی رومی در قونیه. موضوع چرخنامه که یک اثر اخلاقی و صوفیانه است، مطالبی مانند فانی بودن جهان، محتوم بودن زوال هر چیز، ترس از روز قیامت، تواضع و غیره است.
در مناقب العارفین افلاکی آمده است که وی پیش سلطان العلما بهاءالدین پدر مولوی تلمذ کرده بود.
باز، در همین قرن هفتم شاعری به نام شیاد حمزه داریم، وی درویشی بوده است که سرزمین آذربایجان و آسیای صغیر را ده به ده میگشته است و در هر آبادی ایامی را سپری میکرده و برای مردم اشعار و مناقب طریقتی میخوانده است. از او یک مثنوی یوسف و زلیخا در بحر رمل و دیوانی حاوی اشعار عرفانی برجای مانده است.
در همین قرن مولانا خود نیز به زبان ترکی خراسانی اشعاری از خود برجای گذاشته است. من دیوان ترکی وی را اخیراً انتشار دادهام. دیوان ترکی او از نخستین آثار منظوم دورهی اسلامی در آسیای صغیر به شمار میرود. دیوان پسرش سلطان ولد پر حجمتر است. سلطانولد علاوه بر ديوان غزليات در کتابهاي رباب نامه، ابتدا نامه، انتها نامه، آثار شیوایی به ترکی از خود برجای گذاشته است.
محبت نامهی خوارزمی نیز به ترکی خراسانی در همین قرن سروده شده است. کتابی است شبیه گلشنراز شیخ محمود شبستری. در همین قرن، کمال خجندی شاعر مدفون در تبریز، مثنوی معروف به لطافت نامه را در اقتفای این اثر سروده است. در قرن هفتم در تبریز مثنوی بلند ورقا و گلشاه در شش مجلس سروده شد. به ناظم این مثنوی مقتلحسین نیز منسوب است که تاکنون یافت نشده است. ورقا و گلشاه بارها در خارج از ایران چاپ شده است. بعدها در قرن هشتم یوسف مداح و در قرن یازدهم، مسیحی تبریزی نیز ورقا و گلشاه سرودند.
در قرن هشتم غازی برهانالدین ظهور کرد. گرچه لقب او را "قاضی" هم مینویسند، اما به دلیل جنگهای طولانی که با کفار داشته، "غازی" لقب گرفته است. از وی به عربی دو کتاب ترجیحالتوضیح و اکسیرالسعادات و به ترکی دیوان حجیمی حاوی نوعی شعر ترکی که به آن تویوق گفته میشود برجای مانده است.
با گسترش تشیع در ایران تا دوران حاضر نیز کتب بسیاری با محوریت شیعه نگاشته شده و به دست ما رسیده است. این وضعیت از دورهي صفویه شروع میشود و تا دوران معاصر ادامه دارد. در دوره صفویه با توجه به رسمیت یافتن مذهب تشیع، و اهمیت و جایگاه شیخ صفیالدین اردبیلی، یک جهش و حرکت عمیق دینی در ایران ایجاد شد. برای پی بردن به این واقعیت کافی است سری به کتابخانههای معتبر کشور بزنید تا با انبوه کتب دینی شیعی مواجه شوید.
درباره شاعران، قمری دربندی، دخیل مراغهای که مقتلی مفصل در هفت جلد به نظم و نثر دارد، نظامالدین محمد توفارقانی، سید فتاح مراغهای (درگذشته به سال 1275)، صراف (متولد 1271 قمری)، حاجی خداوئردی خویی، آصف (داماد فتحعلیشاه)، عشیقی (پسر عباس میرزا) و خاکی کرمانی (اصالتاً اهل کرمان ولی ساکن باکو) در دوره قدیم و راجی، دلسوز، پرغم، حقیر خویی، ذهني، ذهنيزاده، منزوی، بیضای اردبیلی، یحیوی و سعدیزمان از شاعران مرثیهسرای متأخرتر هستند. اینها تنها تعدادی از شاعرانی هستند که ذوق شعری خود را وقف ادبیات دینی و عاشورایی کردهاند.
شاه اسماعیل ختایی بنیانگذار سلسله صفوی و یکی ارکان شعر ترکی است. شاه اسماعیل شعرهای بسیار زیادی در مدح معصومین (ع) دارد. وی بسیار مورد توجه علویان ترکیه است و به عنوان یکی از هفت شاعر اصلی آنان به شمار میرود.
عبدالله حبيبي ملك الشعراء دربار او، در تبريز چهارصد شاعر تركيسرا را رهبري ميكرد. وي قبل از پيروزي صفويه در دربار آققويونلوها هم همين سمت را داشت. آثار خلق شده به زبان تركي در عهد اوزون حسن بسيار زيادتر است.
مولانا محمد فضولی نیز در بغداد و در طایفهای از ترکان بیات که ساکن عراق بودند، متولد شد. او یک مقتل به نام «حدیقهالسعدا» نوشته است. فضولی به سه زبان ترکی، فارسی و عربی شعر میگفت.
ما، در صحبت از آثار مکتوب شیعی در زبان ترکی، نمیتوانیم اهمیت و اعتبار کتاب بسیار عزیز حدیقـﮥالسعدا را نادیده بگیریم. این کتاب، در واقع آئینهای از روایتهای مذهبی به نثر است که در هر فصل منتج به نوعی نوحهخوانی منظوم میشود و حاوی اشکال ابتدایی روضهخوانی مألوف ترکی است. شیوهی نگارش در بیان و تنسیق کلام، حاکی از آن است که فضولی در تصنیف آن به بسیاری از کتب تعزیهای ترکی که نام آنها بر ما مجهول است و به دست ما نرسیده است، مراجعه داشته است. بیگمان نمیتوان آن را نخستین کتاب تعزیهای دانست. فعلاً ما از کتاب تعزیهای منظوم موسوم به شهدانامه سراغ داریم که تقریباً هم زمان با فضولی سروده شده است و یگانه نسخهی خطی آن در مخزن نسخ خطی در باکو نگهداری میشود و تاکنون چاپ نشده است.
ما خبر داریم که در روزگار حکومت سیصد سالهی سلجوقیان، راه افتادن دستههای عزاداری در ماه محرم و سینهزدن و زنجیر زدن و سنج کوبی و حمل نشانها و علمهایی شبیه جنگافراز، در ایران میان شیعیان عمومی شده بود و نمونههایی از هم آوازی و همسراییها به زبان ترکی در دست داریم. به نخستین نمونههای تعزیهخوانی ترکی دورهياسلامی در دیوان لغات الترک اثر شیخ محمود کاشغری نیز برمیخوریم. این کتاب در هشت بخش به عربی نوشته شده است و بار محتوایی با تفرعات پر شاخهای دارد. در این کتاب به نمونههای نظم و نثر فروانی ترکی از شعر پژوهی تا فولکلورشناسی، از فن اشتقاق تا فرهنگ املایی، از اسطور پژوهی تا تاریخنگاری، از دین پژوهی تا نقل حماسههای دینی و دهها موضوع مختلف میتوان برخورد. ترجمههای فارسی آن را من در سال 82 به چاپ سپردم.
به هر حال، فضولی تربهدار بارگاه حضرت سیدالشهدا در کربلا بود و در همانجا دفن شده است. بنده بعد از انقلاب اسلامی توانستم آثار ترکی او را در کنار کتابهای فارسی و عربی وی با تصحیح انتقادی انتشار دهم. اما هنوز کار زیاد است.
از آثار منثور مهم میتوان به تذکرههایی که به برای عرفا نوشته شده اشاره کرد از جمله تذکره شیخ صفیالدین اردبیلی اشاره کرد که آن را هم شما در سال گذشته انتشار داديد.
هماکنون صدها نسخهي خطی عرفانی و ادبی مهم به ترکی آذری در کتابخانههای شهرهایی مانند باکو، عشقآباد و تاشکند وجود دارد کسی در هفتاد سال اخیر به فکر احیای آنها نبوده است.
* تااکنون کدام نسخ خطی دینی به تصحیح رسیده است؟
متأسفانه این مسأله در ایران تا حدودی منتفی است. چون هیچ نهاد دولتی و مردمی به طور جدی نسخ خطی ترکی ایران را بازشناسی نکرده و روی آنها کار علمی انجام نداده است. یعنی هیچ مرکز علمی در این زمینه در ایران وجود ندارد.ولی افرادی بوده و هستند که به صورت انفرادی و از سر درد و علاقه، خودشان دست به کار شدند و بعضی دیوانها و کتب را تصحیح و منتشر کردهاند.سیاست ترکیزدایی، عربیزدایی و اسلامستیزی جزو خاصیت رژیم شاه بود. بعد از انقلاب الحمدلله این سیاست برداشته شد اما هنوز نهادی که متولی این کار باشد نداریم. البته دواوین شاعران آیینی شیعی از این لحاظ مستثنی هستند و هماکنون دیوان شاعران در دوره معاصر به وفور به چاپ میرسد. افرادی هستند که در ایران تلاش میکنند این دواوین را بازیابی و احیا کنند. نمونه آن آقای زادصادق هستند که تاکنون حدود 27 جلد اشعار و دواوین شاعران آیینی از گذشته تا کنون را بازیابی و منتشر کردهاند.
در ترکیه هم مرحوم فخرالدین قیرزياوغلو در دانشگاه ارزروم بعضی متون مانوی را به الفبای لاتین چاپ کرده است. این متون به صورت چرمنوشته، سنگنوشته و یا گلنوشته در دشت تورفان یافت شدهاند.
مرحوم تحسین یازیچی اهل ترکیه نیز 40 سال پیش همانگونه كه گفتم مناقب گلشنی را چاپ كرد. گلشنی تبریزی یکی از عرفای تبریز در قرن دهم بود. یکی از مریدان او به اسم محیی گلشنی نام دارد. از او بیش از چهل کتاب بر جای مانده است. او زبانی به اسم «بالی بیلن» اختراع کرد و گفت من برای این که ملت اسلام را به اتحاد بکشانم یک زبان اختراع میکنم که همه این زبان را یاد بگیرند. برای این زبان دستور زبان و صرف و نحو و مخزن واژگان نوشته است. این زبان بر اساس نحو عربی و صرف ترکی و فارسی است که کتاب آن در 3 جلد فراهم شد. ایشان کتابی دارد به ترکی با نام مناقب گلشنی در مناقب گلشنی تبریزی. سبک آن مانند تذکرهالاولیا است و صبغه عرفانی دارد. مرحوم یازیچی این نسخه را 40 سال پیش چاپ به صورت بسیار دقیق و علمی چاپ کرد.
البته اینها غیر از ادبیات شفاهی است. میدانید که ادبیات شفاهی یا همان فولکلور ترکی آذری یکی از غنیترین ادبیاتهای جهان به شمار میرود. اشعار آیینی زیادی سینه به سینه نقل شده و شاید هیچگاه مکتوب نشده است. مانند بایاتیهایی که به واقعه عاشورا مربوط است و در مجالس مرثیه هم خوانده میشود.
* میدانیم که خاطرات علمی تلخ و شیرین بسیاری از دوران پربار علمی خود دارید. به بخشی از آنها اشاره کنید.
حدود 20 سال پیش آقای حائری به بنده خبر دادند که مقداری نسخه در یک گونی در کتابخانه مجلس موجود است. در میان اینها کتاب الزامالنواصب غریبی تبریزی را کشف کردم که به ترکی است. موضوع کتاب اثبات حقانیت شیعه است. شخصی با مفتیهای چهار مذهب اهل سنت مباحثه و شیعه را اثبات میکند. این کتاب در همانجا مانده بود و شاید اگر در سال 64 این را چاپ نمیکردم، الان از بین رفته بود؛ همانطور که بسیاری از نسخههای ترکی به دلایل سیاسی متعدد در رژیم شاه از بین برده شد.
اما مهمترین اتفاق علمی برای بنده کشف اثر قارامجموعه است. قارامجموعه اثری منسوب به شیخ صفیالدین اردبیلی است که نام آن و بخشهایی از آن در کتابهای مختلفی آمد بود اما این که این اثر چیست و چه ماهیت و محتوایی دارد، در طول تاریخ گم شده بود. بنده سالها به دنبال کشف این اثر بودم و بالاخره توانستن یک نظریه در این زمینه ارائه دهم که از آن در ایران و جمهوری آذربایجان و ترکیه استقبال شد و چندین نفر در این زمینه کار بنده را دنبال کردند.