سهشنبه 9 دی ماه 1382 – شماره 81
مصاحبه: زينب ضيايي
جناب آقای دکتر صدیق، لطفاً نظر خود را دربارهی همایش حکیم هیدجی بفرمایید.
به نظر اینجانب، این همایش یکی از همایشهای کم نظیر در بزرگداشت عالمی بزرگ از سلسلهی جلیله و پاک روحانیّت معظم شیعه به شمار میرفت. با توجه به فرصت بسیار اندک، تدارک امور جاری همایش و فراخوان مقاله و بررسی آنها که ظاهراً دو ماه بیشتر نبوده است در سطح بسیار بالای علمی برگزار گردید. ستاد برگزاری همایش که در واقع هیأت تحریریهی هفتهنامهی وزین و معتبر بهار زنجان به شمار میرفت، در کمال قدرت و توانایی و با دقت و ظرافت خاصّی توانستند این همایش را برگزار کنند. مقالات ارایه شده در همایش پیرامون بازشناسی جهات مختلف خلاقیّت ادبی و تفکر فلسفی هیدجی بسیار مغتنم بود. امیدوار هستم که ابعاد و جهات دنیای اندیشگی این فیلسوف الهی که توانست با چاشنیهای اشراقی، حکمت مشاء را در عصر خود با دقت خاص عرفانی تبلیغ کند، به سلسله همایشهای خاصی در آینده تبدیل بشود و در کنار اندیشههای فلسفی، مبارزات سیاسی و آثار سیاسی و اجتماعی ایشان نیز به چاپ برسد، از جمله مجموعهی کشکول که این اثر نیز به غربت فراموشی دچار شده است و رئیس محترم همایش، حجتالاسلام آقای دکتر بیگدلی وعدهی نشر متن تنقیح شده و تصحيح و ترجمهی این اثر را به قلم خودشان در همایش دادند. به هر صورت اینجانب این همایش را بسیار مثبت ارزیابی کرده و وظیفهی خود میدانم که از برگزارکنندگان زحمتکش و فهیم و عالم این همایش تقدیر و تشکر نمایم.
لطفاً توضیح مختصری دربارهی شخصیت حکیم هیدجی بفرمایید؟
حکیم صاحب مکتب، ملا محمد علی هیدجی شخصیت تأثیرگذار در حوزهی اندیشگی فلسفی عصر خود و عنصر فعال سیاسی- اجتماعی دوران پر تلاطم اواخر قاجاریه بشمار میرود. وی در تفکر فلسفی در تلفیق دو راه اصلی مشائیه و اشراقیه و انتاج آن به طریق «زنوزیّه» (the schrol of zonous) سالها پیش از ظهور حکیم ملا عبدالله زنوزی نقش مؤثری ایفا کرد. گرچه او به «اصالت ماهیت» معتقد بود و «وجود» را امری اعتباری میپنداشت و کشف و شهود و کرامت را چاشنی تفکر فلسفی خود میکرد، اما به فارابی و ابنسینا احترام خاصی قايل بود و در تعارض با اهل کلام که ادراک آدمی را از کنه اشیا ناممکن میدانستند، به طریق مشائیون پاسخ میداد. بیت زیر نشان میدهد که تفکر فلسفی خود را به شیوهی شیخ اشراق مسلوک داشته بود:
ببم اگر ایشیغین نورون ایچدیم آیهلرین،
گلیب سنین تکی تفسیر ائتمهدیم، سنه نه!
و بیت زیر نشانگر آن است که پاسخگویی وی به متکلمین به شیوهی مشّائیه بوده است:
نئچون منی سؤیورن گئتمهدیم کلیسایه،
دگیلدی کعبه نصیبیم ده، گئتمهدیم سنه نه!
جناب دکتر در مورد اعطای دکترای زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی از سوی شما به دو نفر از فعالان فرهنگی آذربایجان توضیحی ارایه فرمایید؟
اعطای مدرک معادل دانشگاهی به متخصصان و خبرگان که به هر دلیل فاقد آن هستند، در جهان معمول است. حتی ما در وزارت علوم و آموزش عالی این شعبه را داریم و در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز چند سال است که «طرح کرامت» اجرا میشود و به هنرمندانی که فاقد مدرک دانشگاهی هستند، مدارک درجه 1 و 2 یعنی معادل دکتری و فوقلیسانس اعطاء میشود. از آن جا که با توجه به انتشار نزدیک پانزده هزار عنوان کتاب ترکی در سالهای پس از انقلاب اسلامی تاکنون، هیچ مرجعی به ارزشگذاری و غث و سمین کردن این آثار نپرداخته و حتی در مراجع تعیین ارزش آثار منتشره به عنوان «کتاب سال» و یا «انجمن مفاخر فرهنگی» و یا «چهرههای ماندگار» و نظاير آن از سوی ارگانهای مربوطه اعتنایی به تحقیقات ترکی پژوهانه نمیشود، اینجانب با توجه به صلاحیتهای قانونی و علمی خود که اخذ کردهام، و همه ساله به بررسی و تهیهی گزارش علمی از رسالات و پایاننامههای دانشجویان مقطع دکتری و فوقلیسانس میپردازم، تصمیم گرفتهام کتابهایی را که در حوزهی زبان و ادبیات ترکی «لایق اخذ درجهی دکتری» تشخیص میدهم، به جامعهی علمی کشور معرفی کنم.
با عنایت به این که زبان ترکی در عرصهی ادبیات ایران نقش بسزایی ایفا کرده درخواست شما از مسئولان فرهنگی محلی و کشوری چه میباشد؟
من از مسئولان فرهنگی درخواست و خواهش دارم، بلکه به آنان متذکر میشوم که در انجام وظایف قانونی خود اهتمام به خرج بدهند و اهمال و قصور نکنند. آنان مشروعیت مقام اجرایی خود را از ملت اخذ کردهاند و آحاد ملت میتوانند آنان را به سؤال و استیضاح بکشانند. من نیز به عنوان فردی که به قوهی مجریه جهت اجرای قانون اساسی با رأی خود مشروعیت دادهام، به آنها متذکر ميشوم و توصیههایی میکنم. از جمله تذکرات اینجانب آن است که قوهی مجریه در سالهای اخیر در اجراي کامل اصل پانزدهم قانون اساسی به دلایل واهی اعمال و قصور کرده است و باعث خسران فراوانی در منطقهی شمال غرب کشور و ضرر رسانی به روند تکامل زبان و ادبیات ترکی و مددرسانی به تسریع سیاست شاهنشاهی «فارس کردن ترکها» شده است. من طلب دارم که قوهی مجریه در این زمینه وقت بیشتر به خرج دهد و با ظرافت خاصی دست تعدی سیاستبازان شوونیست شاهنشاهی را از دامان زبان و ادبیات ترکی کوتاه کند و وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش به اجرای بخش دوم اصل پانزدهم قانون اساسی که حق تحصیل به زبانهای مادری را در ایران تأمین کرده است، اهتمام ورزد.
دکتر، در مورد اشخاصی که ترکی را مصادف با الحاقگرایی میدانند و ادیبان و اندیشمندان را تجزیه طلب معرفی میکنند چیست؟
اینان یا بیماران سیاسی هستند که اطلاعی از غیرت دینی و میهنی آذربایجان ندارند و یا تفالهها و پس ماندههای رژیم منحوس اسلامستیز شاهنشاهیاند که گهگاه به تلاشهای مذبوحانهای دست میزنند و خزعبلات آنان شایستهي صرف وقت برای پاسخگویی هم نیست.
* * *
حكيم هيدجي صاحب مكتب و تأثيرگذار در حوزهي انديشگي فلسفي
و عنصر فعال سياسي اجتماعي اواخر قاجاريه بود
* * *
در خصوص فرهنگ ترکی از مردم و مطبوعات محلی و سراسري چه انتظاری دارید؟
مطبوعات محلی موظف هستند و باید در حراست از نوامیس ملی آذربایجان و احیاء و گسترش متون گرانقدر اسلامی ترکی و معرفی آنها به نسل جوان و انعکاس فعالیتهای فرهنگی منطقه و هدایت مسئولان منطقه برای توجه و اعتنا به فرهنگ بومی خود فعالیت کنند. برای نوشتن به زبان ترکی، طبق قانون اساسی نیازی به اخذ مجوز از وزارت ارشاد نیست. اصل پانزدهم خود، مجوز نگارش به ترکی بشمار میرود و همهی نشریات با استناد به این اصل میتوانند در کنار زبان فارسی به زبان مقدس ترکی نیز مطلب بنویسند و چاپ کنند.
از بابت این که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید متشکریم، در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.
عرض بنده این است که بازگشت به خویشتن یا نوستالوژی، مقولهی مورد نیاز و اعتنای نسل سوم انقلاب است که شدیداً در معرض تهاجم فرهنگی دنیای غرب و دشمنان انقلاب و اسلام قرار گرفتهاند. حراست از فرهنگ بومی و گسترش ارزشهای معنوی مردمی، منجر به الگوسازیهای پایدار و مثبت برای نسل نوین خواهد شد تا آنان در دنیاهای دیگر به دنبال «آرمان شهر» خود نگردند.
برچسب: مصاحبههای دکتر حسین محمدزاده صدیق (حسین دوزگون)