پیک آذر، شماره پنجم، خرداد 1380
ساسان ضحاک
اشاره:
با توجه به برگزاری مراسم اختتامیهی كلاس زبان و ادبیات ترکی در دانشگاه صنعتی اصفهان در تاریخ 16/12/79، مصادف با عید قربان با استاد این کلاسها دکتر حسین محمدزادهی صدیق مصاحبهای ترتیب دادیم که میخوانید:
استاد، شما به عنوان استاد کلاس زبان و ادبیات ترکی دانشگاه صنعتی اصفهان لطفاً در مورد وضعیت کلاسها و میزان استقبال دانشجویان، توضیحاتی ارائه دهید؟
کلاس سطح یک درس زبان و ادبیات ترکی در دانشگاه صنعتی اصفهان با موفقیت برگزار شد. رضایت و خرسندی، نتیجهی بستر فرآیند تقابل سرشار از مفاهمهی دانشجویان با مسئولان دانشگاه، خود مرا نیز تحت تأثیر قرار داد. لذا، مسئولان از آنجا که خود ترکزبان نبودند، اصلاً با این پدیده برخورد سلیقهای نداشتند و برای آنان مسأله تقریباً بدیع و نو ظهور بود. مشکل ما در دانشگاههایی مانند تبریز است و آن ناشی از این است که مسئولان و تصمیمگیران، خود صاحب تئوریهاي از پیش ساخته در برخورد با مقولهی احیاء و گسترش زبان و ادبیات ترکی هستند و برخوردهای سلیقهای آنان از این تئوریهای از پیش ساخته که گاه بسیار تنگنظرانه و حتی مضحک است، نشأت میگیرد و من در سالهای اخیر پیوسته با چنین افرادی درگیر بودهام. اما در اصفهان، کلاس با آرامش خاص علمی که لازمهی محفل آکادمیک و دانشگاهی است، برگزار شد و من از این بابت بسیار خرسندم. از سوی دیگر، دانشجویان این دانشگاه اغلب از سطح ادراک بالا و بهرهی هوشی نسبتاً برتری برخوردارند و این، موفقیت نسبی کلاس را بیشتر امکانپذیر ساخت.
نحوهی همکاری مسئولین دانشگاه چطور بود؟ آیا با توجه به بعد مسافت شهر اصفهان، از حمایت مسئولین راضی بودید؟
من در رفتارها و برخوردهای مسئولین دانشگاه صنعتي اصفهان از حوزهی ریاست تا بخش امور فرهنگی و فوق برنامه، جز نگرش تحسنآمیز و توأم با عزّت و افتخار از اینکه میتوانند به نیازهای معنوی هموطنان آذربایجانی خود، پاسخی مثبت دهند، چیز دیگری ندیدم. به ویژه که مثبتاندیشی خاصی در مسايل فرهنگی و اعتلا در برخوردهای مدنی با مسأله دارند. ظاهراً این دانشگاه تنها مجمع آکادمیک کشور است که در سالهای اخیر ابتکار برگزاری «همایش اقوام» را از آنِ خود ساخت و دانشجویانی را که از استانهای گوناگون ایران در اینجا حضور داشتند به «مفاهمهی مدنی» فرا خواند. من امیدوارم روزی بتوان رشتهی «فرهنگ شناسی قومی» را در یکی از دانشگاههای ایران تأسیس کرد.
در ضمن باید بگویم اصفهان از مراکز تمدن دیرین هفت هزار سالهی «سومری ـ ترکی» در ایران است و جولانگاه فرهنگ متعالی ایرانی دوران صفویه نیز بوده است.
لطفاً کمی در مورد نحوهی برگزاری مراسم فارغالتحصیلی دانشجویان این کلاسها توضیح دهید؟
این مراسم، باشکوه خاصی برگزار شد. تقارن برگزاری آن با عید سعید قربان و حضور فعال مسئولان فرهنگی و اجرایی دانشگاه در هر چه بهتر برگزار کردن آن و عشق و انگیزهی دانشجویان آذربایجانی که ناشی از اعتماد مسئولان به آنان بود، باعث خرسندی و سرافرازی ما شد. از میان 38 نفر دانشجوی آذربایجانی که این درس را توانستند بگذرانند، 3 نفر به شرح زیر دانشجوی «ممتاز» شناخته شدند:
1- مهندس محمد تقی ستاری 2- مهدی سیاقی مطلق 3- مهران رزقده.
به این سه نفر لوح تقدیر و گواهینامهی پایان دورهی صلاحیت تدریس و به باقی قبولشدگان نیز گواهینامهی پایان دوره و صلاحیت تدریس اعطاء شد که ممهور به مهر دانشگاه است. این دانشجویان خواهند توانست، در آینده در هر یک از مدارس کشور به تدریس سطح یکسان درس (آواشناسی و صرف ترکی) بپردازند.
در میان پایاننامههای دانشجویی این دوره، چند پایاننامه از کیفیت بسیار بالایی برخوردار بود. از جمله پایاننامههای آقای مهندس محمدصادق نايبي که به اتفاق همسر خود سرکار خانم لیلا حیدری با عنوان «تورکجه کؤک بیلیم» (ریشهشناسی واژگان ترکی) تهیه کردهاند که من توصیه کردهام چاپ نمایند. در این پروژه یک هزار لغت ترکی رایج در فارسی با آوردن شرحی مشبع برای هر لغت، به طور علمی ریشهیابی شده است که در بررسیهای تطبیقی فارسی و ترکی بسیار مفید خواهد افتاد.
با توجه به بوجود آمدن تحولی در اجرای مصوّبهی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در راستای قرار گرفتن درس دو واحد زبان و ادبیات ترکی در چارت رسمی آموزشی دانشگاهها، نظرتان در مورد آیندهی این درس در سطح ملی ـ کشوری چیست؟
متأسفانه قوهی مجریه در سالهای اخیر به هر دلیلی نتوانست شعارهای چهار سال پیش خود را در موضوع اجرای مواد معطل ماندهی قانون اساسی اجرا کند و لطمهی شدیدی به روند «قانونمندی» که خود شعار میداد، زد. یکی از این اصلها که به تمامی معطل مانده، اصل پانزدهم قانون اساسی، این خونبهای شهدای به خون خفتهی ماست. در این اصل میگوید که:«خط و زبان رسمی جمهوری اسلامی ایران، فارسی است» لفظ «رسمی» تعریف حقوقی دارد و با لفظ «ملّی» فرق دارد. اما قوهی مجریه از آن قرائت «ملّی» دارد. زبان رسمی در مدارس و دانشگاهها، خود درسی مانند دیگر دروس است که باید به همهی شهروندان آموزش داده شود و با روشهای نوین و یافتههای مدرن زبانشناسی در مناطق دو زبانه تدریس شود. اما قوهی مجریه با قرائت غلط از اصل پانزدهم به جای «آموزش زبان فارسی»، سیاست «فارسی کردن» را پیش گرفت و هیچ مقابلهای با سیاست سنّتی شاهنشاهی منع کتابت و تدریس زبان ترکی در مدارس آذربایجان نکرد. اصل پانزدهم با تأکید بر اینکه «استفاده از زبانهای محلی در مدارس آزاد و بلامانع است» ناظر بر این امر است که به این زبانها در مدارس تحصیل شود و حداقل، ادبیات آنها را تدریس کرد.
با توجه به جوسازیهای موجود در صحنهی سياسی و فرهنگی کشور و استفاده از تئوری توهّم توطئه همانند نامهی دکتر ورجاوند به ریاست جمهوری، آیا چنین عواملی میتوانند مانع حرکت فرهنگی دانشگاهیان در زمنیهی اعتلای زبان و ادبیات ترکی در عرصهی جامعه شوند؟
ترکیستیزی پدیدهی تازهای در ایران نیست. این حرکت در رژیم گذشته در اوج خود بود و اکنون متلاشی و ورشکسته شده است. ورشکستگی آن با خاطرهی 29 بهمن 56 و یومالله 22 بهمن عجین است. عناصر بدنام این حرکت نامیمون آریامهری، گر چه در سه- چهار سال اخیر گه گاه فرصت عرض اندام داشتهاند، اما درسهاي تلخی از آن در خاطرهها دارند. من بسیار بعید میدانم که چرخ تاریخ به عقب برگردد و این بداندیشان دیگر باره بتوانند به قلع و قمع هر چه فضیلت و معنویت است، بپردازند. البته غفلت و بی اعتنایی برخی از مسئولان میتواند برای آنان امنیتی مقطعی ایجاد کند. اما باید شما بدانید که مردم مسلمان آذربایجان دوش به دوش همهی اهالی ایران، پیوسته در صحنه هستند و هر وقت لازم شد، خواهند توانست، آن خاطرهها را به طور ملموس و مشخص زنده سازند.
افراد معلومالحالی که نام بردید از بدنامترین و کمسوادترین عناصر بازیخوردهی خیمهشببازی «ترکیستیزی» هستند. در حالی که مردم آذربایجان ماهیت تئوریهای استاد کبیر آنان یعنی احمد کسوری را بر ملا کردهاند و بیگمان، این افراد همان گونه که پس از شکست کودتای نوژه بر سر جای خود نشستند، این بار نیز با یک پف میدان خالی خواهند کرد.
آیا به نظرتان، در حال حاضر فرصت آن نرسیده است که درخواستهای دیگر دانشجویان و اساتید آذربایجانی چون تأسیس فرهنگستان زبان ترکی، ایجاد رشتهی زبان و ادبیات ترکی در دانشگاهها و تدوین آئیننامههای اجرایی اصل پانزدهم قانون اساسی و ... مطرح گردد؟
برای اجراء و تنظیم شعائر و ارزشهای انقلاب اسلامی، نباید دنبال فرصت بگردیم. دفاع از زبان و ادبیات ترکی در نظام مقدس جمهوری اسلامی یک ارزش است و جزء شعائر انقلابی به حساب میآید و تنظیم آن لازم، بلكه واجب است. این موارد که برشمردید، جزء مطالبات فرهیختگان آذربایجان است و عمل مطالبه خود ناشی از اهمال و قصور و کوتاهی و تغافل و بیاعتنایی به ارزشهای انقلابی است كه نمیتواند در دراز مدت دوام بیاورد و من یقین دارم که در آیندهی بسیار نزدیک و فردایی قریب، شاهد اجرای کامل این اصول خواهیم بود. مردم انقلابی و مسلمان از مطالبه و امر به معروف دست نخواهند کشید.
نهادهای علمی و فرهنگی قوهی مجریه موظف هستند که امکان و فرصت شایستهای به فرهیختگان ترکیپژوه ایرانی دهند تا بتوانند غبار ستم سالیان شاهنشاهی را که بر فرهنگ ترکی ایرانی و اسلامی رفته است از چهرهی زلال شاهد زیبای آن بزدایند.
در پایان اگر پیام و مطلبی برای قشر دانشگاهی آذربایجانی دارید، بفرمایید؟
سخن من با همهی فعالان حرکت فرهنگی دانشجویی آذربایجانی آن است که اولاً خود را درگیر مسايلی نکنند که مورد نظر دشمن است. دشمن میخواهد انرژی، توانایی، پتانسیل و روحیهي شما را با درگیر کردن در مباحث بیهوده و وقتگیر تضعیف کند. ضربالمثل معروف ترکی «ایت هورهر، کروان کئچر» را فراموش نکنید. در کنار آن به تحصیل و تحقیق و پژوهش خستگیناپذیر علمی و همه جانبه در دقايق و ظرايف ادبیات متعالی اسلامی ترکی بپردازید. مردم ما، چشم به شما دوختهاند که این امور را انجام دهید.
مردم ما در یکصد سال اخیر فرصت نیافتهاند که آثار فرهنگی خود را بازخوانی کنند. ما اکنون با دریایي از کتب نظم و نثر ترکی رو در رو هستیم که در کُنج کتابخانهها خاک میخورند. فرهنگ مکتوب ما «فرهنگ خطّی» است و هنوز «فرهنگ چاپی» نشده است. به این کارها همت بگمارید. این خود، باعث مرگ دشمن میشود. احتیاجی نیست به جنگهای نافرجام لفظی و قلمی با امثال ورجاوند بپردازید. هدف این بداندیشان، ایجاد چنین جنگهای فرسایشی است.
اقدام شما به برپایی تدریس فرهنگ متعالی اسلامی و انقلابی و ایرانی ترکی، جنگی است که نتیجهی آن مرگ محتوم دشمنان اسلام و انقلاب و نتیجهی آن تعمیق استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی خواهد بود.
با آرزوی پا برجایی بیشتر در راهی که سالیان است در پیش گرفتهاید و با تشکر از اينكه وقتتان را در اختيار ما قرار دادید.
من هم از شما سپاسگزارم و برای همهي شما دعا میکنم.