استاد حسین محمدزاده صدیق افتخار ملت
جعفر نور محمدزاده
در دفتر کارم مشغول رتق و فتق کارهای روزانه بودم که تلفن زنگ زد. گوشی را برداشتم. آقای ائل اوغلو بود. پس از احوالپرسی گرمی که معمولا با هم داریم، خبر مسرتبخشی را نوید داد مبنی بر این که روز پنجشنبه مورخ 25/5/87 از ساعت 17 الی 20 مراسم بزرگداشتی به پاس زحمات و خدمات گرانقدر و بیمثال جناب آقای دکتر حسین محمدزاده صدیق در سالن شهید آوینی در فرهنگسرای بهمن برگزار خواهد شد. از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدم و از آقای ائل اوغلو از این بابت بسیار تشکر کردم. بالاخره روز موعود فرا رسید و با اشتیاقی که تمامی وجود مرا فراگرفته بود، به فرهنگسرای بهمن رفتم. وقتی وارد سالن شدم. مراسم چند دقیقهای بود که شروع شده بود و مجریان برنامه از استادان و شاعرانی که در بزرگداشت ایشان مقاله یا شعری نوشته یا سروده بودند، دعوت میکردند تا پشت تریبون قرار گیرند. وقتی در آخر برنامه از آقای دکتر جهت معرفی بیشتر خود و آثاری که در دست اقدام دارند، جهت اطلاع بیشتر حضار دعوت شد تا به روی سن بیایند، با دیدن چهرهی ایشان از نزدیک ناگهان به دوران نزدیک به چهل سال پیش برگشتم. زمانی که پسر بچهای 9 ـ 10 ساله بیش نبودم. به وجد آمدم و در دل خود فریاد زدم:«ایشان حسین آقای خودمان هستند؛ آقای معلم، فرزند خلف و رشید آقای محمود صدیق.»
گرچه خیلی از مقالات و تألیفات و نشریات منتشر شده از طرف ایشان را خواندهام، بیاختیار آن دوران مانند تصاویر پردهی سینما از ذهنم گذشت. زمانی را به یاد آوردم که وقتی آقای دکتر (حسین آقا)، از محل عبور میکردند، با ظاهری آراسته و موهای شانه زده با کت و شلوار قهوهای رنگش، با وقار و متانت خاص خود، در بین جوانهای هم سن و سال محلهی ما متمایز بود و ما پسر بچهها شروع به شیطنت میکردیم و فریاد میزدیم:«ـ آقا معلم گلدی!» و این جمله را بارها تكرار میكردیم. عجیب این بود که چنان با خونسردی رفتار و برخورد میکرد که ما بچهها خسته میشدیم و آن قدر این رفتار موقرانه و حکیمانه را ادامه داد تا ما بچههای 9 ـ 10 سالهی آن زمان، خجالت کشیدیم و با دیدهی احترام و توأم با خجالتزدگی سلام میدادیم. ولی مشخصاً وقتی پا به دوران جوانی گذاشتم، تازه فهمیدم که در آن دوران، رژیم ستم شاهی و ساواک چقدر در تخریب شخصیتی ایشان تلاشهای بیهودهای میکرد که هیچکدام کارساز نشد و نخواهد شد. بله استاد دکتر محمدزاده صدیق همان حسین آقا، جوانی منظم، صبور و مصمم زمان بچهگی ماست.
اكنون دکتر حسین محمدزاده صدیق افتخار ملّت آذربایجان و افتخار محلهی اسماعیل بقال کوی سرخاب تبریز است. همیشه سرافراز و پاینده باشد.