اخيراً استاد، بر كتاب گلشنراز اثر شيخ محمود شبستري، مقدمهاي نگاشته و آن را تدوين و تصحیح كردهاند كه به همراه نمايههاي كافي در اختيار علاقهمندان قرار گرفته است. از جملهي نوآوريهاي ايشان، افزودن 97 بيت از كتاب «عشقنامه»ي شيخ شهابالدين اهري است كه معتقدند بر اساس شواهدي، شيخ محمود در هنگام سرودن گلشنراز به كتاب شيخ شهابالدين اهري نيز نظر داشته است.
اینجانب به جهت حروفنگاري و صفحهآرايي كتاب مذكور در خدمت استاد بودم. در آن ايام، شور و شوق صادقانهی استاد و همصحبتي با شيخ محمود شبستري، گلهاي عشق و اميد را در دل شكوفا ميكرد. لذا قطعه شعري سرودم و به درگاه استاد تقديم كردم.
تو غریبانه بر این خاک ز افلاک رسیدی،
نور ذاتی ز عدم آمدی و پاک رسیدی.
نه برای دل این خلق گرفتار اضافات،
که به دلجویی هر پیرهن چاک رسیدی.
چه غریبی تو در این عالم خاکی و ندانند،
آشنای دو جهانی که در این خاک رسیدی.
عقل اول رشحاتی به عناصر زد و پاشید،
که چنان موج تو از عالم ادراک رسیدی.
سهمگین موجی و از چشمهی اسماء و صفاتی،
کاین چنین قاهر و توفنده و بیباک رسیدی.
خلق عالم همه پا در گل اعراض نشاندند،
گرد کثرت ز تو دور است که چالاک رسیدی.
سیدا! عقل تو را پای به خاشاک خطا شد،
بال بگشا اگر این بار به خاشاک رسیدی.