چند كلمه

آقای مسعود احمدی در سرآغاز برگردانْ سروده‌ی خود از «سهندیه‌»ی شهریار می‌گوید:

«- این اثر، کمترین درودی است که به روان تابناک شهریار بزرگ تقدیم می‌شود».

این بیان فروتنانه، ارزش و اعتبار منظومه‌ی والاجای سهندیه را از یک سو و مقام والای «ب. ق. سهند» حماسه پرداز هم‌روزگار شهریار را از سوی دیگر فرا چشم می‌دارد.

معشوق و معبود سخن سحر انگیز شهریار که به گفته‌ی خود او:

این یل ملک سخن، شاعر آزاده سهند است،

       زنده بادا که کلامش همه پند است.

شاعری کو همه مصداق بلندی و فراز است،

سخنش یکسره عشق است،

همگي، شوق و نیاز است.

 

یکه تازی که چو بر توسن اندیشه نشیند،

همه‌ی ارض و سما را بنوردد،

پای بر عرش رساند.

. . .

بین چه حرمت که نهان است به موئین کُله او،

شهریاری شده مفتون،

       تاج او خم شده پیش کُله او.

. . .

او که با ظلمت و کولاک،

او که با ظالم و ضحاک،

       چنان خنجر تیز است.

دل به دریا زده مردی است،

آن که از یورش توفان نهراسد،

او که با موج به پیکار و ستیز است.

. . . دل دریایی‌اش از رنگ تمیز است . . .

 

به راستی که کدامین کس را یارایی صعود بر قله‌ی سهند ابرمرد حماسه‌ آفرینی‌های سرزمین آذربایجان وجود دارد. این شهریار، آخرین سلطان ملک می‌فروشان است که کلاه گوشه‌ی خود را به خورشید ستیغ آن می‌ساید و آیه‌ها بر لب جاری می‌سازد و وحی در گوش می‌نوازد.

شهریار با سرودن سهندیه، به گفته‌ی خود خاطر شاد می‌کند و چون  شاهبازی در آفاق ادب، آزاد و رها، بال می‌گستراند، تاج از شیر می‌ستاند، از سیمرغ فن می‌آموزد و شعر خود با شهد گل و پسته و قند درمی‌آمیزد و این همه را در پای شاه کوه شعر مقاومت آذربایجان نثار می‌کند.

برگردان سروده‌ی آقای احمدی با ویژگی‌های بلاغی و بدیعی خود، هدیه‌ی گرانبهایی برای هم‌میهنان فارسی زبان ماست و منتج به فتح بابی در شناخت سهند، دستان سرای حماسه پرداز آذربایجان خواهد شد. ایدون باد!

 

تهران- 1386

منبع: سيری در سهنديه شهريار، به روایت و ترجمه مسعود احمدی، نشر پینار، زنجان، 1386

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید