خاص حاجب، یوسف. قوتادغوبیلیغ، به کوشش محمد صادق نائبی.
نزديك نيم قرن پس از آن كه تركان بلاساغون با ميل و رغبت دين اسلام را پذيرفتند،در همان شهر در سال 412 هـ. كودكي چشم به جهان گشود كه او را يوسف ناميدند. او در نوجواني زبانهاي تركي، عربي، سغدي و فارسي دري را آموخت. به تحصيل آثار عربي ابن سينا پرداخت. گفته شده است كه پيش وي تلمّذ نيز كرد. در عروض و بلاغت و كلام، سرآمد دوران شد و همچون حجت الحق ابوعلي سينا به مقامهاي درباري عصر خود دست يافت.
مثنوي گرانجاي قوتادغوبيليگ را در سال 462 هـ . در پنجاه سالگي در كاشغر به پايان آورد و به خاقان تاوغاج بوغراخان ابوعلي حسن فرزند سليمان ارسلان خان تقديم داشت. خاقان مسلمان ترك، اثر با ارزش فلسفي و اجتماعي او را پسنديد و به آن بها داد و وي را از مقام صدارت تا رتبهي «خاصْ حاجبي اعلاء» ارتقاء داد. او قبل از سال 495 هـ . سال شكست خاقان به دست بوميان غير مسلمان، روي در نقاب خاك كشيد.
قوتادغوبيليگ (= علم السّعاده) در 6645 بيت به وزن متقارب مقصور «فعولن، فعولن، فعولن، فعول»[1] در شكل مثنوي سروده شده است.
اين مثنوي گرانقدر از نخستين آثار اسلامي به شمار ميرود و حاوي يك داستان بلند تمثيلي است. چهار شخصيت اصلي در آن اثر، نمادهاي عدالت، دولت، عقل و قناعت هستند. گون دوغدي، سمبل عدالت، آي دولدي نماد دولت، اؤغدولموش، ممثل عقل و اودغورموش نمايندهي قناعت هستند.
در اين مثنوي كه بيشترين سهم آن را مناظرات قهرمانان تشكيل ميدهد، پس از توحيد و نعت، از آفرينش كائنات، اهميت علم، اخلاق نيكو، فضيلت انسان، اهميت زبان، قدرشناسي انسان از نعم الهي و ستايش از دادگريهاي پيران قبايل سخن ميرود و سپس شاعر وارد داستان تمثيلي اصلي ميشود.
قوتادغوبيليگ با توجه به موضوع و نام آن، از نوع آثاري است كه در ادبيات عربي و فارسي زير نامهاي آداب الملوك، سعادتنامه، سياستنامه، نصيحت الملوك و غيره براي نشان دادن طريق عدالت و كشورداري تأليف شدهاند.
يوسف خاص حاجب، بدانگونه كه از قوتادغوبيليگ مستفاد ميشود با فلسفهي يونان، آثار متفكران عالم اسلام نظير الكندي، فارابي و ابن سينا آشنا بوده است. در كتاب خود، داستانهايي از حضرت موسي، حضرت عيسي و اسكندر ذوالقرنين ميآورد. حتي به فرازهايي از شاهنامهي فردوسي اشاره ميكند و از آلپ ارتونقا- كه در شاهنامه به صورت افراسياب وارد شده است- ياد ميكند و او را «تونا ار» مينامد. به روايت او، تونا ار فرزند تور، پس از آن كه نوذر بن منوچهر بن اير را به سزاي اعمال زشتش رسانيد، از سوي مجوسان، نامردانه كشته شد. در اين مثنوي، تونا ار، به عنوان جوانمردي صاحب معرفت و شجاعت به تصوير در آمده است.
در قوتادغوبيليگ، يوسف خاص حاجب، دانش بشري را به سه نوع تقسيم ميكند:
- آويچغا سؤزو (= سخن شفاهي پيران و دانش سالخوردگان).
- بيليگليك سؤزو (= آثار مكتوب انديشمندان).
- شاعر سؤزو (= ادبيات منظوم).
قوتادغوبيليگ در اصل، ماهيت اخلاقي دارد و ميتوان آن را يك «پندنامه»ي اسلامي ناميد. در اين اثر كفار، دشمنان دين و ابليس، دزد ايمان ناميده ميشوند. يوسف خاص حاجب در سر تا سر اثر، به مثابهي مسلماني مقيد جلوه ميكند كه انسانها را به سوي راستي (= قوتي)، خوبي (= ائدگو)، دانش (= بيليگليگ)، فهم (= اؤكوشلوق)، خردورزي (= اوس)، صبر (= سريمليگ) و جوانمردي (= آقي) فرا ميخواند.
قوتادغوبيليگ گذشته از ارزش محتوايي آن، از جهت تاريخ زبان نيز شايان دقت و اهميت است، در اين اثر به اشكال كهن بسياري از ضرب المثلها و كلمات قصار رايج در تركي ايران بر ميخوريم. نظير:
اؤکوش کؤرکی تیل اول، بو تیل کؤرکی سؤز
کیشی کؤرکی یوز اول، بو یوز کؤرکی کؤز.
معادل امروزين آن:
عقلین گؤرکمی دیلدیر، دیلین گؤرکمی سؤزدور
کیشینین گؤرکمی اوزدور، اوزون گؤرکمی گؤزدور.
و يا:
اوروقلوق كيشي اؤلسه اورغي قالير.
معادل امروزين آن:
اولو كيشي اؤلسه، اولولوغو قالار.
از اين اثر سه نسخهي خطي در كتابخانههاي وين، قاهره و فرغانه موجود است. نخستين بار هرمان وامبري (1912 - 1832) اسلامشناس مجار، نسخهي كتابخانهي سلطنتي وين را كه به الفباي اويغوري و در قرن هفتم استنساخ شده است، منتشر ساخت.1 سپس ويلهلم رادلف (1919- 1837) آن را با توضيحات كافي در پترزبورگ چاپ كرد.2
نسخهي كتابخانهي خديويهي قاهره در سال 1321 ش. به صورت چاپ عكسي منتشر شد. نسخهي فرغانه نيز نخستين بار در سال 1293 ش. از سوي ذكي وليدي طوغان (م. 1349 ش .) معرفي شد. سپس اين نسخه تا سال 1303 ش. ناپديد گشت و در آن سال يكي از مسلمانان بخارا ديگربار آن را يافت و از امحاء آن جلوگيري كرد. بعدها هر سه نسخه به صورت چاپ عكسي از سوي انجمن زبان ترك (T.D.K) در آنكارا چاپ شد.3 متن انتقادي و علمي اين اثر گرانقدر عالم اسلام را مرحوم رشيد رحمتي آرات، استاد فقيد دانشگاه استانبول با مقابلهي سه دستنويس كهن نامبرده در فوق، در سال 1326 ش. در آنكارا چاپ كرده است. چاپ دوم اين اثر در سال 1358 ش. در سه جلد كه يك جلد آن برگردان متن به تركي معاصر تركيه و جلد ديگر شامل فهرست لغات و اصطلاحات ميباشد،4 نشر شده است.
آنچه در اين جا ارائه ميشود، متن كامل اين مثنوي گرانجاي است كه ثمرهي يك عمر تلاش مرحوم رحمتي آرات به حساب ميآيد كه در كنار آن برگردان منثور و جمله به جملهي تركي آذري از سوي پژوهشگر جوان آقاي محمد صادق نايبي تقديم خوانندگان ميشود. بيگمان انتشار اين مجموعه در ايران گام بسيار مهمي در موضوع خود است. گذشته از آن، پژوهشگران و دانشجويان رشتهي زبان و ادبيات تركي نيز ميتوانند به عنوان متن موثّق درسي از آن استفاده كنند.
دكتر ح. م. صديق
تهران - 1386
پانوشتها:
1. Vambery, Herman. Uiguriche Sprachdenkmäler und das Kutadgu Bilik, Viyana, 1870, IV+263 p.
2.Vilhelm Radolff Das Kutadgu Bilik des Yusuf Ghasscha chip aus Bälasagun, petersburg, 1910. (چاپ دوم)
3. ح. م. صديق. برگزيدهي متون نظم تركي، تبريز، اختر، 1385.
4. فهرست لغات و اصطلاحات را كمال ارسلان ترتيب داده است.
5. آرات رشيد رحمتي، قوتادغوبيليگ، انجمن زبان تركي، آنكارا، 1979.
منابع مطالعهي قوتادغوبيليگ:
- آرات، رشيد رحمتي. قوتادغوبيليگ، انجمن زبان تركي، آنكارا، 1979.
- آران، محمود صادق. توركون آلتون كتابي قوتادغو بيليگ، استانبول، 1944.
- اوركون، حسين. قوتادغوبيليگ حاققيندا، مجلهي وارليق، ش 177، ص 196، آنكارا، 1940.
- بومباجي،آلسيو. قوتادغوبيليگ حاققيندا بعضي ملاحظهلر (فؤاد كؤپرولو ارمغاني، استانبول، 1953).
- تانيشوف، ادهم. قوتادغوبيليگ و آلتون اريك، مجله زبان و ادبيات اوزبكي، ش 6، 1970، ص 29، تاشكند.
- جعفر اوغلو، احمد. تورك ديلي تاريخي نوتلاري، ج 2، ص 75- 58، استانبول، 1943.
- ديل آچار، آ. قوتادغوبيليگ اينجهلمهسي، به مناسبت نهصدمين سال تأليف، انجمن زبان تركي، آنكارا، 1972.
- كؤپرولو زاده، محمد فؤاد. تورك ادبياتي تاريخي، استانبول، 1928، ص 298.
- يوسف خاص حاجب، قوتادغوبيليگ، نسخهي فرغانه، چاپ عكسي،190 ص، استانبول، 1942.
- يوسف خاص حاجب، قوتادغوبيليگ، نسخهي قاهره، چاپ عكسي، 392 ص، استانبول، 1943.
- يوسف خاص حاجب، قوتادغوبيليگ، نسخهي وين، چاپ عكسي، 445 ص، استانبول 1943.
مجله:
- قوتادغوبيليگ ساييسي (شمارهي مخصوص مجلهي تورك كولتورو) سال 9، شماره 98،آنكارا 1970. نويسندگان مقالات: احمد دمير، رشيد رحمتي آرات، شاكر اولكوتاشير، سعادت چغاتاي، عبدالقادر اينان، علي قهرمان اوغلو، امل اسين، تونجر گولن سوي، نائله بيناق.
- ALBERT, Otto:"Textkritik des Kudatku Bilik"(Zeitschrift Deutschen Morgenländischen Gesellsckaft, LI, Leipzig 1897, p. 715-717).
- ALBERT, Otto:"Der Diahter das in uigurisch-türkischem geschriebenen Kudatku Bilik (1069-1070) ein Schüler des Avicenna ("Aschiv für Philosophie" مجلهي VII, Berlin 1901, p. 319-336).
- BARTOL D,Vasiliy V. "The Bughra Khan, mentioned in the Qudatqu Bilik" ("Bullettin of the School of Oriental Studies", III, p, 151- 158, Londra 1923).
- BERTLES, Evgeniy E. "Kutadgu Bilig - faksimile" ("Sovetskoe Vostokovedenie", V, Moskova 1948, p. 327-328).
- BROCKLMANN, Carl:"Yüsuf Hass Hadjib"("Encyclopedie de I, Islam", IV, p. 1577, Leiden 1923).
- CAFEROGLU Ahmet "La litterature turque de l, epoque des Karakhanides"(Philologiae Turcicae Fundamenta, II, p. 267- 275, Wiesbaden 1964).
- GLAUSON, Sir Gerard"An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth Century Turkish" (Oxford, 1927).
- DAVIDS, Arthur Lumley:"Grammar of the Turkish Language" Londra 1832.
- FITRAT-RACHMETI:"Qutadgu Bilig ("Ungariscke Jahrbücher VI, p. 154- 158, Berlin- Leipzig 1927).
- MALOV, Sergey E. :"Kutadgubilig-faksimile" ("Sovetskoe Vostoko- vedenie" V, p. 327-328, Moskova - Leningrad 1948).
- RADLOF, Wilhelm: "kutadgu Bilik, Facsimile aer Uigurischer Hankschrift der K.K. Hofbibliothek in Wien" , St. Petersburg 1890.
- RADLOFF, Wilhelm: "Das Kutadku Bilik des Jusuf Chasshadschib aus Bälasagun, Theil I.Der Text in Transcription" , St. Petersburg 1891.
- RADLOFF, Wilhelm: "Zum Kutadku Bilik " ("Zeitschrift der Deutschen Morgenländischen Gesellschaft" LII, p. 152-289, Leipzig 1898).
- RADLOFF, Wilhelm: "Uber eine in Kaire aufgefundene zweite Handschrift des Kutakgu Bilik" Izvestiya Akademii Nauk , IX, 4, p. 309-319, St, Petetsburg 1898.
- RADLOFF, Wilhelm: "Das Kutadku Bilik des Jusuf Chasshadschib aus Bälasagun, Theil II, Text und Ubersetzung nach den Handschriften von Wein und Kairo", St. Petersburg 1900-1910.
- VAMBERY, Hermann, "Uigurische Sprachmonumente und das Kudatku Bilik" , Innsbruck 1870.
[1] ( - - U - - U - - U - U )