کتاب «موغان یئر آدلاری نین کؤکو» نوشته آقای سید محمد ابراهیمی به زودی توسط نشر تکدرخت روانه بازار نشر خواهد شد. دکتر ح. م. صدیق بر این اثر مقدمه ای نگاشته اند که در زیر آن را میخوانیم:
نامشناسی (aonamastic) امروزه دانشی است که برای ریشهکاوی نامها پدید آمده است. این دانش ناظر بر علت و چگونگی پیدایش هر گونه نام است که انسانها از پگاه شکلگیری حیات مدنی خود برای فرق نهادن میان افراد، اشیاء و جایها، اختراع و ایجاد کردهاند. این دانش به سه گونهی نامشناسی نامهای جغرافیایی (toponym)، نامشناسی نامهای انسان (antroponym) و نامشناسی نامهای جغرافیایی و انسانی (antrotoponym) تقسیم میشود که در میان آنها دانش نامشناسی جغرافیایی از اهمیت ویژهای برخوردار است. اگر بتوان رازهای نهفته در نامهای جغرافیایی را رمزگشایی کرد، میتوان مسائل تاریخی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی یک منطقه را روشن ساخت. حتی میتوان به مدد این رمزگشایی در کنار اطلاع از پوشش گیاهی و حیوانی مناطق، گونههای حیوانی و منابع طبیعی یک منطقه؛ از پدیدههای طبیعی و حوادث تاریخی آن منطقه، تودههای انسانی و تاریخ ملل و اقوام ساکن در آنجا، زندگی کنشگران تأثیرگذار تاریخ و حتی صور و اشکال گویشی یک زبان نیز آگاهی به دست آورد.
دانش نامشناسی رابطهی مستقیمی با علم اتیمولوژی (etimology ) یا ریشهشناسی دارد. ریشهشناسی دانشی است که به مدد آن فرهنگ تاریخی نوشته میشود، یعنی تاریخ تطوّر یک لغت هم از نظر لفظ و هم بلحاظ معنا ثبت میگردد.
به دیگر سخن، اتیمولوژی، دانش است و نباید در زمرهی سرگرمیها قرار بگیرد و افرادی بدون آگاهی از بنیادهای این دانش به اظهارنظر بپردازد. دانش اتیمولوژی به ریشهکاوی یک لغت در طول زمان و یا به شکل در زمانی میپردازد. میخواهم بگویم که: گفتن این که فلان کلمه از فلان و بهمان لغت مشتق شده است، تنها وظیفهی این دانش نیست، بلکه باید بر روی تحول واژه نیز بحث شود. ریشهی اصطلاح اتیمولوژی لغت فرانسوی etumon در معنای «مفهوم واقعی کلمه» است. مفهوم واقعی هر کلمه، مد نظر انسان در دوران ایجاد نام برای مفاهیم گوناگون بوده است.
نامهای جغرافیایی، نشان از ذوق و میل انسانها به سرزمین خود دارد و در واقع عصارهی اندیشهی تعلق انسانها به سرزمین، و وطن انگاشتن آن است. برای این رمزگشایی و اتیمولوژی آنها تمسک به دانشهای دیگر نظیر زبانشناسی، باستانشناسی، علم الادیان، تاریخ، جغرافی، قومشناسی، جامعهشناسی، میتولوژی و جز آن نیز بایسته است. و در واقع نامشناسی و نامپژوهی، این دانشها را به هم نزدیک میسازد.
متاسفانه در کشور ما پژوهش در نامهای جغرافیایی به صورت رسمی و سیستمی شروع نشده است و کارهای پراکنده اغلب از سوی علاقهمندان و به صورت خودجوش انجام گرفته است. از سوی دیگر تحریف و دگرگونسازی نامهای جغرافیایی که به یک بیماری نفرتزایی تبدیل شده است، واکنشهای گوناگونی را از سوی کسانی که مایل به تسلیم به این بیماری نیستند برانگیخته است.
در کشور ما دستکاری در نامهای جغرافیایی و دگرگون سازی آنها پس از انقراض قاجاریه و برآمدن حکومت وابستهی پهلوی آغاز گردید. شرکت نفت انگلیس در ایران، انجمن لغتسازی وزارت جنگ، هیئت وزیران و دفتر مخصوص دربار شاهنشاهی در این حرکت پیشقدم و هماهنگ بودند و بعدها، یعنی از سال 1314 ش. ، نهادی با نام «فرهنگستان زبان فارسی» تاسیس کردند و این وظیفه را به عهدهی آن نهادند. این نهاد توانست مصوّبههای موازی نهادهای گوناگون فوق را در یک کانال به ظاهر علمی و ملی در هم ادغام کند و سیاست انگلیسی یکسانسازی قومی را در ایران پیش ببرد. در حالی که بحث نامهای جغرافیایی در کشورهای دیگر در جدول وظایف فرهنگستان (آکادمی) نمیگنجد.
این نهاد، دگرگونسازی نامهای جغرافیایی را به قصد رواج «فارسی سره» و دور کردن فارسی از زبان قرآن از یکسو و پنهان ساختن و گم کردن هویت تاریخی ایران عزیز و موجّه جلوه دادن مظاهر طاغوت از سوی دیگر انجام میداد. نظر کوتاهی به نمونههایی از تغییر بیرحمانهی رژیم گذشته در نامهای زیبای ایرانی مؤید این ادعاست:
سلماس ← شاهپور
انزلی ← بند پهلوی
اورمیه ← رضائیه
توفارقان ← آذر شهر
قشلاق ← گرمسار
سایین قالا ← شاهیندژ
سلطان آباد ← اراک
قرهچمن ← سیاه چمن
قیزیل اؤزن ← سفید رود
بیزووی ← ابوزید آباد
این کار را «قتل عام فرهنگی» نامیدهاند که پس از طلوع جمهوری اسلامی، بسیاری از دانشمندان ایرانی نسبت به جعل و تحریف صدها نام اصیل جغرافیایی در ایران، واکنشی که منجر به جبران مافات شود، نشان دادند.
آقای «رضا مرادی غیاثآبادی» پژوهشگر مطالعات ایرانی در جایی میگوید:
« بررسی نقشههای جغرافیایی ایران در عصر قاجاری و مقایسه آنها با نقشههای جدیدتر، نشان از یک فاجعهی بزرگ دارد: آسیمیلاسیون گستردهی فرهنگی با نگاه نژادپرستانه و آریاگرایانه و حذف بسیاری از نامهای عربی، ترکی، کردی، لری، بلوچی، گیلکی، تاتی و حتی در مواردی فارسی. این هویتزدایی و یکدستسازی فرهنگی که به دست اکثریت حاکم عصر رضاشاهی انجام شده، دارای چنان شمول گسترده و سراسری بوده که تقریباً میتوان گفت چنانچه کسی به یکی از نقشههای ایران در عصر قاجاری نگاه کند، به اندازهای با نامهای غریب اما کهن و اصیل که قربانی نامهای جدید و جعلی فارسی شدهاند، روبرو میشود که تصور میکند در حال تماشای نقشهای از یک سرزمین رمزآلود و ناشناخته و دور دست است.»[1]
اغلب اسامی جغرافیایی اکنون در میان مردم در اشکال کهن خود رایج هستند و امروزه در بسیاری از استانها در دفاتر رسمی، صورتهای اصیل و کهن آنها احیاء و نگاشته میشود و نهضت بازگشت به اصالت تاریخی رخ داده است.
البته ناگفته نگذارم که در استانهای شمالغرب، تغییر برخی از نامهای جغرافیایی حتی در دورهی قاجار ناشی از عدم اطلاع از ریشه و معنای این نامها بوده است. مثلاً نام روستای موسوم به «ان سرین» (در معنای خنکترین) در نزدیکی «کندوان» شهر اسکو را به دلیل عدم درک معنای آن، از قدیم به شکل «عَنصرود» نوشتهاند که رمزگشایی آن فقط با توجه و اعتنا به تلفظ معمرین محل امکان پذیر است.
کتاب حاضر پیرامون ریشهکاوی نامهای جغرافیایی سرزمین «مغان» در شمال غرب کشورمان نگاشته شده است. مؤلف معتقد است که تا کنون ریشهیابی این نامها مغفول مانده است. او، این نامها را مهمترین شاخهی میراث فرهنگی منطقه میداند و ریشههای آنها را در اسطورهها، افسانهها، آداب و رسوم و تاریخ پر فراز و نشیب مردم جستجو میکند. رمزگشایی این نامها با حکومتها و دولتهای قبیلهای و فئودالی که در طول تاریخ در این منطقه تشکیل شدهاند، رابطهی مستقیمی دارد.
گفته میشود که در هزارهی اول پیش از میلاد «ماننا» (Manna) ها در این اراضی تشکیل دولت دادند. همخوان /nn/ در این اسم، همان نون غنه است که در دورههای کتابت اسلامی به شکل «نک» نوشته میشد. که در آوانویسی به صورت ŋ نشان میدهیم.
در کلمات ترکی مانقوت Manqut ، مانقاس Manqas ، منغول (مغول) Monqol ، مانگیش Manqış ، میانگا Miyaŋa که دارای نون غنه هستند، در اصل جزء اول نامmaŋan یعنیmaŋ مانگ هنوز بر جای مانده است. در اراضی کریمهKırım نیز از وجود دولت قبیلهای باستانی مانقوپMaŋup در آغاز تاریخ میلادی خبر داریم[2] که مانند کیمرهاKimer و اسکیتİskit ها به زبان باستان سخن میگفتند. ایزیرتایİzirtay یکی از شهرهای مهم مانناها یک کلمهی آذربایجانی است که از دو جزء ایزیرİzir (= کمرهی کوه) و تایTay (سوی، طرف) تشکیل شده است.
کیمرها به عنوان پروتوتورکها از آغاز هزارهی دوم میلادی در سواحل دریای سیاه زندگی میکردند که به تدریج به سوی کوهپایههای قفقاز و شمالغرب ایران مهاجرت کرده و ساکن شدند.[3]
اسکیت ها را هرودوت Skyt می نامد.[4] او گوید:
«Skyt های کوچکتر، در آسیا میبودند، هنگامی که در جنگ با ماساژتها مغلوب شدند، از رود ارس (Araxes) گذشتند و در جوار کیمرها جا گرفتند.»[5]
برخی نامهای جغرافیایی مأخوذ از نام اقوام کیمر هنوز در آذربایجان به جای است مانند روستاهایی با نامهایی مانند کیمرلی، گمیرلو، کمرلو، آغ کمر و جز آن، در این اراضی به نامهایی نیز در رابطه با اسم اسکیتها میتوان برخورد. مانند شقالی، سکاوا، سَکان، ساکنه و غیره.
روستای شماکی نیز بیگمان با شماکŞamak نام قبیلهای از قوم اسکیتها پیوند دارد. از قبایل و عشایر باستانی ساکن در اراضی شمالغرب کشورمان میتوان به خزرها، گروسها، ترترها، کنگرها، آرانها، پچنکها و قبچاقها اشاره کرد. همین گونه است نامهایی که با نام «هون» پیوند دارد.
نامهای جغرافیایی که دارای تکواژهای سابر، سوار، ساور، سبر و مانند آن هستند، بیگمان از نام اقوام «سابر»ها مشتق شدهاند. از کهنترین زیستگاه سابرها میتوان به صبرکند، بیلهسوار و سوارلی اشاره کرد.
به هر انجام، پژوهشهای دور از یکسونگری و عاری از پیشداوریهای غرضآلود و احیاناً غیرعلمی و نیز دادن فرضیههای علمی در باب ریشهکاوی اسماء جغرافیایی سرزمین ما، جزو وظایف جدی نسل جوان معاصر است که غبار غفلت، بیاعتنایی و کژتابی را از جمال این ذخایر فرهنگی کشورمان بزدایند و به توسعهی دانش «نامشناسی» در ایران گام بردارند. کتاب حاضر که از سوی آقای سید محمد ابراهیمی تألیف شده است، به نظر اینجانب از گامهای مثبت و اولیه در بازشکافی و رمزگشایی نامهای جغرافی آذربایجان بشمار میرود. البته در سالهای اخیر در زمینهی معناکاوی این نامها، تحقیقات دیگری انتشار یافته است. از آن میان میتوان به کتاب «رازهای آفرینش زبان» از آقای رسول کامران (گمیچی)[6]، «فرهنگ اسامی روستاهای آذربایجان شرقی»[7] از آقای «صمد چایلی» و «نگاهی نو به اسامی کهن در شهرستان میانه»[8] از آقای «دکتر فیروز سیمینفر» اشاره کرد که در هر کدام نکات جالب و نوینی از این دانش بازکاوی شده است. مثلاً آقای کامران نامهای جغرافیایی را از 16 لغت اولیهی حیات بشری مانندsu ،al ،qur ،us ، ot و جز آن دانسته و به شرح معانی همهی نامهای آمیخته با این لغات پرداخته است.
اینجانب انتشار کتاب حاضر را هم به فال نیک میگیرم و با تحسین کار خوب مؤلف، پیروزی روزافزون ایشان و دیگر پژوهشگران بیغرض این وادی را آرزو میکنم.
[1] http://ghiasabadi.com/assimilation-names.html
[2] http://www.cahij.com/DergiArama.aspx?Turu=True&Kelime=Zekiye%20TUN%C3%87
[3] M. Taner Tarhan. Ön Asya Dünyasında İlk Türkler Kimmerler ve İskitler, Türkler, C. l. Ank. , 2002, s. 602.
[4] همان، ص 603.
[5] Herodot Tarihi, çev. Müntekim Ökmen, Ankara, 2012, s. 298.
[6] کامران کشتیبان، رسول. رازهای آفرینش زبان، تهران، مؤلف، 1392.
[7] زینالی فرید، ایوب (صمد چایلی). فرهنگ اسامی روستاهای آذربایجان شرقی، تبریز، اختر، 1387.
[8] سیمینفر، فیروز. نگاهی نوین به اسامی کهن در شهرستان میانه، تبریز، اختر، 1387.
دیدگاهها
چوخلی تشکر لر ده ن سونرا بو باغلانتی گیریشی یاراتماق دان اوتور. . .
جواب:
چوخ ممنون
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا