سفیر صلح

 مظاهر طهماسب

 

ادبیات شفاهی خلق آذربایجان (شفاهی خلق ادبیاتی -آشیق ادبیاتی) ریشه در تاریخ باستان دارد. دده قورقود از ایل بایات در عصر ششم ساز (قوپوز) به دست گرفته و سیاح و پیر ایلات بود و مورد احترام همه بود هر آنچه می گفت می شد.

دده قورقود به تبع بندگی خالصانه ی خود در پیش گاه خداوند از نعمت الهام حقایق که از طرف ذات ابدی بر وی الهام می شد بر خوردار گشته وتوانسته بود به درک علم ماوراء طبیعت نیز دست پیدا کند. همیشه در موقع به دست گرفتن سازش (قوپوز) و نواختن آن پیام عدل و حقیقت و صلح و دوستی و عدالتخواهی موج می زد. به دلیران و جوانمردان سرزمین نام نیکو داده و شهرت می بخشید و با سخنان سحر آمیزش همه را مفتون خود می کرد و بزرگان و سیاستمداران را با اشعار والح مند خود نصیحت می کرد.

در آیین اوزان دده بزرگترین و معنوی ترین لقبی است که به هنرمندانی که شخصیت ولایی و پیغمبر گونه ای داشتند اعطاء می شد شخصیت های ایلات اوغوز این نام مقدس را شایسته دده قورقود دانستند و این نام مقدس در اعصار مختلف در بین قبایل ترک و توران بوده که هر هنرمند بزرگوار با داشتن این القاب به نوبه ی خود در ترویج صلح و دوستی اقدام کرده اند که سر آمد آنها دده قربانی می باشد که در تاریخ شفاهی آذربایجان سفیر صلح لقب گرفته است و دیوانش کاملاً کتابت یافته است.

این شاعر پر آوازه که مورد احترام همگان بود در قرن شانزدهم یعنی همزمان با شاه اسماعیل خطائ می زیسته و شیفته ی امام همام حضرت علی (ع) و امامان معصوم بوده و مروج دین مبین اسلام و عرفان بوده است و معارف اسلام و مذهب تشیع در اشعار وی بصورت کامل بازتاب یافته است و همیشه در گسترش ادبیات آشیقی سعی وافر داشت و شاگردان زیادی تربیت کرده بود که از او دانش و نواختن ساز (قوپوز) را یاد می گرفتند و به ایل خود برگشته به ترویج گفته های استاد می پرداختند.

گفته اند که قره وزیر تاب تحمل این شاعر عارف و این هنرمند شهیر قارداغ را نداشت و به بهانه های مختلف و واهی مبادرت به آزار و اذیت وی می نمود و همچنین او را به این متهم می نمود که به شاگردان خود علیه حکومت دسیسه می نمایند. خلاصه از طرف قره وزیر همیشه تحت فشار بود.به دنبال آزار و اذیت قره وزیر، دده قربانی با عریضه ای خود را به حضور شاهنشاه (شاه اسماعیل) می رساند و وقتی به حضور شاه اسماعیل می رسد نوشته ی خود را تقدیم کرده و این چنین به بیان احوال خود می پردازد.

مورشد کاملیم شیخ اوغلو شاهیم،

بیر عرضیم وار قولوغونا شاه منیم.

عزیز باشینی اچون اوخو یازیمی،

آگاه اول حالیمدان گاه به گاه منیم.

 

شاعیر اولان درسین آلار پیریندن

 باش آچمادیم سیراقیبین سیریندن،

گؤزو باغلی گئچدیم خدافریندن،

اوزوم گولمز،نه آچلماز آه منیم.

 

قربان دئیر اوتر گونلر گه لر یاز،

گوللرده اوزوشر اوردکی یله قاز

سریم تولی دیر اوزوم پایانداز،

بوندان آرتیق یوخدو متاهیم منیم.

 

با این شکایت ارادت خود را در وهله ی اول. به شیر یزدان، شاه مردان، حیدر کرار حضرت علی (ع)ابراز میدارد و همچنین ارادت خود را به سلاله شاه اسماعیل صفوی،. آن یکّه تاز میدان سیاست و ادبیات نشان می دهد. شاهنشاه پس از شنیدن اشعار دده قربانی به وجد آمده و دستور میدهد تا آشیق قربان را در دربار نگه دارند.

اشعار وی حاوی صلح،  دوستی،همبستگی و برادری است. به طوری که اثنای جنگ چالدران آشیق قربانی تلاش زیادی کرد تا بین ترکان عثمانی و صفوی که قدرت زمان خود بودند جنگ صورت نگیرد و صلح برقرار باشد. ولی متاسفانه جنگ شدنی بود. وقتی سپاه قزلباش در محوطه ارک علیشاه تبریز آماده سفر به منطقه چالدران شدند آشیق قربانی روبروی لشگریان و شاهنشاه ایستاده و با شعری این چنین به شاه خطاب می کند و التماس می کند که از جنگ صرف نظر کند و هئیتی را پیش سلطان سلیم جهت مذاکره بفرستد تا بین دو برادران هم دین هم زبان کشت و کشتار نباشد چون این جنگ توطئه و فتنه کافران است (اروپاییان).

یالواریرام شاه خطایی بیر دایان، 

غیرت قولو داغ ویقارلی حکمدار.

بو دویوشده شر خیردن باش گه لر،

خالقی قویما آه زارلی حکمدار.

 

 

قربانی نی شاهی یادا سالما سا،

نه دئییرم بیر قئیدینه قالماسا،

ای مورشودوم سؤزوم یئرین آلماسا،

قالاجاییق عزادارلی حکمدار.

 

بعد از تصّرف تبریز به دست سربازان یئنی چری عثمانلی دده قربانی با هئیتی پیش سلطان سلیم می رود و در آنجا شعری به این مضمون می خواند که شما سلطان عثمانی من و شاه خطایی پادشاه من است و ما برادران دینی هستیم و به یک قبله نماز می خوانیم و پیامبر ما حضرت محمد (ص)می باشد و کتاب آسمانی ما قرآن است و این جنگ توطئه انگلیس و اروپاییان است که می خواهند بین مسلمانان برادر کشی باشد تا از این طریق قدرت خود را از دست داده و ضعیف شوند تا آنها بتوانند بر دونیا مسلط شوند. ای سلطان عثمانی ای پادشاه هفت اقلیم اگر به حرف های من گوش ندهی آه و ناله ی زنان و کودکان و پیران مظلوم مسلمان دامن شما را خواهد گرفت.

و نصیحت نامه ی معروف خود را چنین می سراید.

 

سن عثمانلی سلطانیمسان، 

خطایی دیر شاهیم منیم.

اگر چیخسان حق سؤزومدن، 

توتاجاقدیر آهیم منیم.

 

 

بو ایش شیطان شر ایشیدیر، 

چوغول کذاب پیشمیشیدیر، 

ایکی قارداش دویوشودور، 

قارداش پادشاهیم منیم.

 

قربانی دیر گلن شاهاد،

کند یورد اولور شهر برباد، 

بو دویوشدن قازانیر یاد، 

ای آرخا پناهیم منیم.

ای قارداش پادشاهیم منیم.

 

حرف های آشیق قربان قربانی در سلطان سلیم تاثیر عمیق می گذارد و بعد از اندکی تامّل چنین می گوید.

ای اوزان به شاهنشاه تان بگویید بعد از این در میان عثمانلی و عجم (ایران آذربایجان) صلح خواهد بود و ما در عرض چند روز آینده قوشون خود را از تبریر بیرون می کشیم.

دده قربانی از حرفهای امپراطور خشنود شده و با اجازه یاووز سلطان سلیم ساز (قوپوز) بر سینه گرفته و آهنگ عثمانلی دیوانی سی را خلق کرد و شعری با روح صلح و دوستی بر زبان جاری کرد :

 

ای سلطانیم قبول ائتدین جنگ میدان اولماسین ؛

ایکی قارداش آراسیندا داها بیر قان اولماسین.

گؤتورولسون سد حد لر گه ل گئت اولسون آرادا،

چوغول،کذاب، آرا ووران شر شیطان اولماسین.

 

بیر ال دکی اولا بیلمز ایکی الین قدرتی،

ایکی دولت بیرلیک ائدین قورویون بو ملتی، 

بئله اولسا کرم ائیلر اؤز نوروندان رحمتی، 

یوخدان توتوب وار یارادان کیمسه گریان اولماسین.

 

قربانیم ساز سینمده عالمه جار ائیلرم،

بیر عثمانلی دیوانی سی یارادیب وار ائیلرم،

اوز توتارام پادشاها هر آن دیدار ائیلرم،

ایسترم درگاهیندان جنگ جهان اولماسین.

یعنی

ای سلطانم قبول کردی جنگ میدان نباشد؛

در میان دو برادر کشت و کشتار نباشد،

مرزها از میان برداشته رفت آمد برقرار،

چغول، کذاب، شر شیطان نباشد.

 

آشیق قربانی با شعرش حاضرین را حیرت زده کرده و در ادامه خطاب به حاکمان دو طرف می گوید ای دولتمردان اتّحاد مسلمین را به ملّت هدیه کنید تا مردم در آسایش باشند. مطمئن باشید، در چنین حالتی خداوند بزرگ لطف و کرامت و رحمت خویش را بر شما خواهد بخشید.

سالها قبل از حادثه ی چالدران آشیق قربانی در مقاطع مختلف نیز پیام صلح و دوستی بوده و زمانی که شاه اسماعیل قوشون خود را به سمت فرخ یاسار شیروان شاه به حرکت در می آورد باز هم قربانی می خواهد این مسله ایجاد شده با سهولت حل فصل شود ولی زمانی می بیند که کار از کار گذشته و جنگ شدنی است به حضور شاه اسماعیل رفته و چنین می گوید.

 

قوشونون بوراندا قالماسین قارده،

آراندان کئچنده داغدان کئچنده.

غضبین توتاندا کسیب بیچنده،

گناه سیزی گؤزله آ شاهلار شاهیم.

 

یازیق شیروانی لار تورا دوشوبلر ؛

آتشه دوشوبلر، قورا دوشوبلر ؛

غّدارلار الیندن گورا دوشبلر،

غم یئمه قربانی قورتارار شاهیم.

 

دعا می کند و خطاب به شاه و لشگریان می گوید که انشاءا... هیچ وقت روز بد نبینید چه زمانی که از کوهستان می گذرید و چه زمانی که از آران سفر می کنید از خدا می خواهد که هیچ وقت طوفان و دومانی به شما آسیب نرساند و می گوید که وقتی غضبناک شدی و شمشیر کشیدی مواظب بی گناهان و بی کسان باش ای پادشاه من :..

آشیق قربانی یکی از شاعران پیشتاز در موضوع صلح در تاریخ بشریت می باشد.

و به زبان های عربی و فارسی هم شعر سروده است حتّی در اشعار فارسی و عربی خود به بیان حقیقت پرداخته زبان به سرزنش ظالمان و زورگويان گشوده است.

دده قربانی با اشعار سحر آمیز و افسون گر خود چون خورشیدی تابان از مشرق زمین درخشیده و ندای صلح وی تا ابد خواهد درخشید.

قربانی باید و باید به عنوان شاعر صلح به بشریت شناسانده شود و پیشنهاد می شود هئیکل (مجسمه) وی بر میدان و یا محل عمومی به عنوان جارچی صلح و نماد شاعر اخلاق و اجتماع معرفی شود!

اشعار دده قربانی یعنی ترویج صلح یعنی مخالفت با ترور یعنی دوری از جنگ خونریزی و حمایت از اشعار وی یعنی توسعه شکوفایی، کمال گرایی یعنی توسعه ی عدل و عدالت...

درباره خانه ایران آشیقلاری

خانه ایران آشیقلاری از بدو تاسیس خود توانسته در زمینه آشیق ادبیاتی خدمات شایانی ارائه نماید؛ خانه ایران آشیقلاری در شناساندن پیران عارف و شاعرانی همچون دده قورقود، اولو قربانی، خسته قاسیم، آشیق علسگر، عباس توفارقانلی‌ و دده شمشیر و سایر ستارگان نامی تاریخ ادبیات دیار آذربایجان قدم های محکم و استواری برداشته است که لایق تقدیر ملّت آذربایجان و ایران هستند.

و حقیقتاً روح این بزرگان و عارفان، شاعران کمک حال و چراغ راه تان خواهد بود. شما ها که مروّج و نگهبان افکار و عقاید این نامداران آذربایجان هستید مطمئن باشید که حق همیشه یار و یاورتان خواهد بود.

اینجانب نیز به نوبه خود وهمچنین از طرف جمعی از دوستان مراتب خود را اعلام می دارم و شما را لایق تقدیر و قدردانی می دانم.