فن ادبيات تطبيـقی (Comparative Literature) در دانشگاههای غرب از اهميت شايانی برخوردار است. اکنون مثلا، بسياری از خلاقيتهای شکسپير با دقايق آثار هوگو، پوشکين، لامارتين و حتی تاگور رو در رو نهاده شده است.
مطالعـات تطبيقی آثار گوته و حافظ شيـرازی بيش از ايران در غرب انجام گرفته است. متاسفانه در کشور ما اين فن، چندان مورد اعـتنا نيست. حتی آثار ادبـی سه زبـان اصلی عالم اسـلام، يعنی فارسی، ترکی و عربی هم به صورت تطبيقی و مقايسهای تحت بررسی عالمانه قرار نگرفته است. به ويژه در زمينهي بررسیهای مقايسهای آثار ادبی ترکی و فارسی، اگر اثر با ارزش « حافظ و فضولی» اثر مرحوم حسبيه مازی اوغلو را استثنا کنيم، کار مهمی تاکنون انجام نپذيرفته است. در گفتار حاضر تلاش بر اين است که دو منظومهي «قوشديلی» به ترکی و «منطقالطير» به فارسی رو در روی هم نهاده شود، و البته بايد بگويم که «قوشديلی» ضمن حفظ ويژگیهای ترکانه، در واقـع با اخذ قـوت و الـهام از اثر جاودانهی عـطار آفريـده شده و نوعی برگردان آن به حسـاب میآيد.
شـيخ فريـدالـدين محـمد عطار در حدود سال 540 هـ. زاده شده، در حدود سال 618 هـ. در کشتار نيشابور به دست مغولان شهيد شده است.2نامش محمد و لقبش فريدالدين است. خود به نام خويش در جايي اشاره میکند و میگويد:
من محمد نام و اين شيوه نيز،؛
ختم کردم چون محمد،ای عزيز!3
به هفتاد و اند سالگی خويش نيز در جايي اشاره دارد:
مرگ درآورد پيش وادی صدساله را،
عمر تو افکند شست در سر هفتاد و اند!4
شيخ عطار در روزگار خود در جهـان اسـلام و در قلـمرو ادب عرفانی از آوازه و شهرت قبول برخوردار بود و در آسيای صغير مانند ايران آثار او دسـت به دسـت میگشته و منبع اخذ قوت و الهام برای سرايندگان متصوفه و دراويـش فرق مختلف آن سامـان بوده است.5 پس از شهادتـش نيز در قلـب و لسان مريدان و مشـايخ و صـوفيهي خراسانی و خراسانيان بقية السيف، راهی آسيای صغير شد و ادبيات صوفيانهي ترکی آن سامان را از « يونس امره » تا « درزی بابا » مديون خود ساخت.
بخش هايي از ديوان «يونس امره» در واقع خود ترجمههای پراکنده و نامنظمی از ديوان غزليات عطار به شمار میرود. او که در تاريخ ادبيات ترکی شعر صوفيانه را بنيان نهاده است، «تذکرة الاوليا» است که ترجمهی آن در اوخر سدهی هفتم به فرجام رسيده است. 6
سپس اين اثر بارها به ترکی برگردانده شده است و بسياری از اين ترجمهها اکنون برای جهان علم ناشناخته نیست. ترجمهای در 741هـ. ، ترجمهای ديگر در 840 هـ. و ترجمهای در 898 هـ. و جز آن. 7
ديگر آثار او از سدهی هشتـم به بعد بارها به ترکی برگردانده شده است و اين روند هنوز نيز ادامه دارد، چنانکه در سال 1989م. جديدترين ترجمهی ترکی از « پندنامه»ی شيخ عطار در استانبول به طبع رسيد8 و اين در حالی است که از همين اثر چهار ترجمهی شناختهشدهی زير به زيور طبع آراسته شدهاند:
- ترجمهي سال846 هـ. از سوی امری ادرنهای.
- ترجمهي حسن شعوری مؤلف فرهنگ شعوری پيش از سال 1105 هـ.
- ترجمهای از لوانی، شاعر دربار سلطان احمد اول عثمانی.
- برگردان مدرنی از مصطفی عاصم در روزگار ما.
و سه شرح ترکی زير بر جهان علم مکشوف است:
- شرح پندنامه از ملاعصمت محمد، متوفی در 1160هـ .
- شرح پندنامه از شيخ اسماعيل مفيد از علمانی استانبول، متوفی در 1217 هـ .
- شرح پندنامه از حاج فيض الله ارزنجانی، متوفی در سال1323هـ .
گذشته از تذکرةالاوليا و پندنامه، اثر شناختهشدهی ديگر او نيز بارها در آسيای صغير و در دورهی عثمانی و بعد از آن به زبان عثمـانی و ترکی مدرن، ترجمه و يا شرح شده است9 و در ميان آنها منطقالطير بيش از ديگر آثار عطار مورد توجه بوده است.
در تاريخ ادبيات ترکی آسيای صغير تاکنون دوازده برگردان منظوم و منثور از منطقالطير و بيش از سی نظيره بر آن شناخته شده است.10بسيـاری از نظيرهها عنوان منطقالطير دارند و برخی نامهايي ديگر، مانند سيمرغنامه، لسانالطير، ده مرغ، قوشديلی، گلشن سيمرغ، منطقالاسرار و...11
در اين گفتار خواهم کوشيـد نخستين ترجمهی منظوم اين اثر گرانجای را که در سال717هـ. به دست شيـخ احمد گلشهری، صوفی بلند آوازهی آسيای صغير، انجام گرفته است، معرفی کنم:
شيخ احمد گلشهری در نيمهی دوم قرن هـفتم به دنيا آمده و در نيمهی اول سدهی هشتم هجری چشم از جهان فروبسته است. با توجه به اينکه در سال ترجمهی منظوم منطقالطير بيش از چهل سال داشته است،12میتوان حدس زد که در حدود سال 680 هـ. به دنيا آمده است.13 از آثارش برمیآيد که وابسته به فرق «اخيه» و مريد «اخی اورن» بوده است و زمان درازی خود مرادی کرده است. 14 آنچه امروز از او در دسـت است: فلکنامهی فارسی، کرامات اخی اورن، رسالهی عروض و ترجمهی منطقالطير شيخ عطار است.
در معدود قصايد و غزلياتی که از او بر جای مانده است، جای پای عطار و تأثير او ديده میشود. منطـقالطـير مترجم گلشهری، چنين آغاز میشود:
بير گئجه چـين شهری اوستونده مگر،
ناگهان سيمرغ گئـچــدی جلـوهگر.
بير قانادی دوشـدو چيـنه کـای اولـو،
صد هـزاران دورلـو نـقش آنـدا دولو.
خلق چون کيم اول قـانادی گوردولر،
دين لرينين کـلی تـرکين قيـلديـلار.
اول قوشـون يوزبين قانادی واردورور،
بيـر قـاناد نقشين تاپـان کافـر دورور.
اول قـوشا ارکـيم قـانـاد اونونـدورور،
نقشه باخما گؤر قاناد ننوندورور.
بدينگونه مرغان گوناگون گرد هم میآيند و به رهبری هدهد به سوی شاه خود، سيمرغ روانه میشوند. پس از سفری دراز و پررنج تنها گروهی کوچک از آنان به مقصد میرسند و در تجلی سيمرغ، خود را میبينند. او را جز خود و خود را جز او نمیپندارند. هدهد به مثل خرد، پرندگان، نمايندگان و انسانها و سيمرغ، نماد مبدأ فيض ازلی است.
سير سوژهی اصلی منظومه گام به گام از عطـار متاثر است و از او گرفته شده است اما گلشهری لزومی نديده است که همهي حکايتهای موجود در منطقالطير شيخ را برگيرد و نظـم کند، بلکه حکايتهای ديگری از ديگر آثار او نظير اسرار، بر آن افزوده است.
مشهورترين حکايت اين مثنوی، حکايت شيخ صنعان است. اين حکايت با متن فارسی آن يکسان است. واقعه و ترتيب داستان در هر دو متن، عين هم است. بسياری از مصراع ها به لحاظ مضمون و از حيث بيان نقلی صرف، از عطار است.
شيخ احمد گلشهری در آغاز حکايت، از ترجمههای داستان شيخ صنعان که پيش از او به ترکی انجام گرفته، شکايت میکند15و میگويد:
شيمدی گلـشهـری گئـيور دو بو آيـا،
افـکـری دونـلار که بنـزردی بـايـا.
عنبر ايـله ساچيـن ئوزدو سونبولون،
گؤملگين اطلس دن ائيلهدی گولون.
بؤيله رنگـين، بؤيـله دادلی، بؤيـله تر،
خسـرو و شيـريـن سؤزی اولـدو مگر؟
به راستی که گلشهری در بازسازی و ترجمهی اين حکايت مهارت و استادی به خرج داده است. چند بيت از آن را با متن فارسی رو در رو مینهيم؛
متن ترکی گلشهری: متن فارسی عطار:
کـندوزون بيلمازه اوزره اول نيگار،
خـويشتن را اعجـمی کـرد آن نـگار،
شيخه آنديراندان اولدون بی قـرار؟
گفتای شيخ از چه گـشتی بی قرار؟
شيخ اگـر بوزولفـه اقرار ائليهيه،
گـر به زلـف شـيـخ اقـرار آورد،
خرقـهسين بو زولفـه زنار ائيـلهيه.
هـر دمـش ديـوانـگی بـار آورد.
شيخ آيديرچون منی گوردون زبون،
شيخ گفتش چون زبونم ديدهای،
اواخـو افـسونلارکـه بـانی فسـون.
لاجـرم دزديـده دل دزديـدهای.
چون منيم عشقيم دگيلديرسرسری،
عشق من چون سرسری نيست ای نگار،
يا باشيم کس يا اليم توت ای پری.
يا سـرم از تـن ببـر يـا سـر بـر آر.
منـه چـوخ نـاز و تـکـبرائـيلـه مه،
از سـر نـاز و تـکـبر درگـذر،
دردلی ديلدن آجی سؤزلرسؤيلهمه.
عاشـق و پيـر و غريبم درنگر.
روزگـاريـمی کئـچيردی ايـنتيـظـار،
روزگـار مـن شـده در انـتظـار،
وصل اولور ايسه خوش اولور روزگار.15
گـر بـود وصلـی بـيايـد روزگار.16
در اين ابيات، روح بيان عطاروار حفظ شده است و مجموع آن از ديدگاه صنايع بديعی و هنروریهای ادبی بسيار بديع و رساست.
منطق الطـيری که عطـار ائـيلـهدی،
پارسیجه قوش ديلینی سويلهدی.
آنی تـورکی صـورتـيـنده بيـر داخـی،
سويلـهديک تازی کيبی تانری حقی.
چون فلـک نامـه دوزلتديک شاهـوار،
پارسـیجـه تـخـت و تـاج زرنـگـار.
تورک ديلينجه داخلی تازیدن طريف،
« منـطق الطـير» ائيلهديک آنا حريف.
بونجا باب ائيـله ميشم من ده که هئچ،
قـيلـمـادی عـطـار اول فنـده بـسيـج.
چـون مرصـع سـويـلنـه تـأليـفيميز،
کيـمسه دن اوتـانـمايـا تـصـنيفـيميز.
قـوش ميـثالـی منـده عـطاريـنديرير،
قـالانی نی ائـيلـه يـن يـارينـديـريـر.
حيـکمت ايـله سويله سوزوای حکيم،
اسـتـقم هـذا صـراط الـمـسـتقــيـم.18
در اين ابيـات خود را به مـثابهي مـرغ (قـوش) و طوطی مینامـد که تقليد سخن عطار میکند. در ديبـاچه نيز میگويد:
گنـجيـنـه مـفتـاح بسـم الله اولا،
گنـجـی آچـان آدمـی آگـاه اولا.
اول کريم و فرد و قدوس و قديم،
اول حکـيم و حی و قـيوم و عليم.
قدرتـينـدن چـون دوزلتدی عالمی،
کندی نـوروندان يـارتـدی عـالمی.
بير قوش عطارين ديلينده مرغ اولا،
قـامـوسـونا پـادشـه سيـمـرغ اولا.
قوشلارا يوز دورلو دوروشمک گرهک،
پادشاهـلاريـنا ايـريـشمـک گـرهک.
قـوشـلارا هـدهـد مـگر رهـبر اولا،
کيـم بو قـوشـلار يـورويـهلر اويلا.
کيـم ديلـر ايـسه که سـيمرغه ايره،
کـوه قـافـه ايــريـشـه آنـی گـوره.
هـدهـد و قوشـلارو سيـمرغه مثال،
عقل و خلق وتانری اولدو ذوالجلال.
ايي گلـشهری سـوزو سـاز ائيلهدی،
منـطق الطـير خوش آغـاز ائيله دی. 19
شيخ احمد گلشهری در ترجمهی منظوم و بازسازی منطقالطير عطار، برخی حکايات نيز خود ساخته و بر آن افزوده است، مثلا، حکايت شش مرد جهانگير که در آن جا از حال و روزگار خود سخن ساز میکنند. حکايت چنان است که شيخ سعدی را به رؤيا میبيند که به او میگويد:
« شيخ شهری بودن که هنر نيست، هنر آن است که نامت جهانگیر شود و جهانگيران شش تن بودند: سنايي، عطار، نظامی، سعدی، مولانا و سلطان ولد. هر يک هم با يک کتاب، نام خود جهانگير ساختند». شاعر از اينکه اثری نيافريده و نام جاويد نيافته، ناراحت میشود. پس از آن فلکنامهی فارسی و منطقالطير ترکی را میسرايد و خود را هفتمين مرد جهانگير مینامد:
آلتی ار آلتی کتاب ايله بئله،
عالمی توتدوق معين آديله.
چون ايلاهنامه سنايي دن گله،
مثنوی مولانين صحفی اولا.
چون نظامی هرسوزی خوش سويله دی،
مخزنالأسرار زيبا ائيلهدي.
چون مصيبت نامه عطار آيدوارا،
منطق الطير اونا يا ايروره.
هم ولد مثنویيي خوب ائيلهدی،
دگمه سؤزدن سررين آندا سويلهدی.
... گئتديم آنلارين قاتيندان آغلايو،
جانيم ايچی غيرت اودوندان دولو.
پس از آنکه فلکنامهی فارسی و منطقالطير شيخ عطار، در سدهی نهم هجری در آسيای صغير باليد و مخلّد شد، نخستين کس که از او نام برده، احمدی، شاعر نامآور قرن نهم است که در اسکندرنامهی منظوم خود، منطقالطير مترجم گلشهری را میستايد. «شيخ اوغلو» - شاعر بلندآوازهی معاصر او- نيز در کنزالکبرا از گلشهری يادی ستايشآميز میکند.20 لطيف اوغلو نيز در کتاب لطائفنامه گلشهری را استاد خود و همپايهی عطار و سنايي مینامد.
پير محمد يوسف آنقروی (متوفی 866 هـ ) در طريقتنامه که خود برگردان منظوم مصيبتنامهی عطار است، گلشهری را «روح عطار» مینامد و بر او غبطه میخورد که «زبان مرغان از عطار آموخت».21
شيخ احمد گلشهری برگردان و بازسازی ترکی منظوم منطقالطير شيخ فريدالدين محمد عطار را در بحر رمل مسدس مقصور در سال 717هـ. به فرجام آورده است. خود تاريخ اختتام کتاب را در اين بيت متذکر شده است:
يئددی يوز اون يئدی ايل اولموش ايدی،
هجرته کيم بو گول آچيلميش ايدی.
از منطقالطير مترجم گلشهری نسخ خطی متعددی در کتابخانههای دنيا وجود دارد. از جمله نسخهای که در سال 794هـ. استنساخ شده است و در کتابخانهی فاتح استانبول تحت شمارهي 2557 محافظت میشود. اغلب نسخ معروف از سوی دانشمندان کشور همسايه ما ترکيه معرفی شده اند. متن انتقادی آن را آگاه سرری لوند در سال 1957م. در آنکارا به دستياری «انجمن زبان ترکی» منتشر ساخته است.22
در اين گفتار کوشش ما بر آن بود که نخستين ترجمهی منظوم ترکی از منطقالطير عطار را معرفی کنيم. اين اثر بيش از ديگر آثار شيخ عطار مورد توجه اهل ادب در دنيا قرار گرفته است و ترجمههای متعدد ترکی، عربی، اردو، فرانسه، سوئدی، انگليسی، فرانسوی و جز آن بر جای است. 23
شناساندن اين ترجمهها و تحليل بجا و درست و شرح تطبيقی آنها از وظايف بسيار مهم «عطارشناسی» است که در بازنمود طيف گستردهی انديشههای شيخ عطار و تأثير جهانی آن موثر خواهد افتاد و نيز از وظايف عمدهی فن «ادبيات تطبيق» در کشور ما به شمار میآيد که اميدواريم در دانشگاهها و مراکز علمی مورد اعتنا قرار بگيرد. در دورههای آغازين ادبپژوهی معاصر، بسياری از پژوهندگان نظير علامه قزوينی، علی اکبر دهخدا، سعيد نفيسی، ملکالشعراي بهار و جز آن از اين رهگذر مرتکب اشتباهات و غلطهای فاحشی نيز میشوند.
پينوشتها:
1. نشریه آذری، سال اول، شمارهي 2، زمستان 1382.
2. برای بررسی سال زاد و مرگ عطار رک. شرح احوال و نقد و تحليل آثار عطار. تأليف مرحوم فروزانفر.
3. عطار، شيخ فريدالدين، مصيبتنامه، به تصحيح دکتر نورانی وصال، ص367.
4. ديوان عطار، به اهتمام و تصحيح تقی تفضلی، چاپ دوم، تهران1362، ص756.
5.Türk Edebiydtı Tarihi, Ankara 1973 C.I.S.439. A.S. Levend.
6. اين ترجمه را دانشمند ايرانشناس مجار، آ. بوردورو گليلتی، در سال 1966 در دوازدهمين کنگرهي زبان ترکی در آنکارا معرفی کرده است. مأخوذ از:
XL Türk Dil Ankara 1966, sc 87-97.
، okunan Bilimsel Bildiriler، kurultayında
7. برای ترجمههای ترکی تذکرةالاوليا رک. منبع شمارهي 5، ص 44 و نيز: فهرست نسخ خطی ترکی کتابخانه استانبول، ص570-559، شماره های 378-368.
Feridüddin Attar Pendname M.nuri Gencosman, Devlet Kitapları, İstanbul, 1989. .8
9. از آن ميان مصيبتنامه، الهی نامه، اسرارنامه، گل و خسرونامه، منطقالطير را میتوان نام برد.
10. برای سياههی اين آثار رک. منبع شمارهي 5، ص 137 به بعد.
11. همان جا.
12. رک.
Fuad Köperülü. Türk Edebiyatında İlk Mütasavviflar, İst,1918 s.
13. Vasli Mahir Koca Türk. Türk Edebiyati Tarani, Ankara,1970, S165..
14. رک. مقدمهی منطقالطير گلشهری از آگاه سری لوند، استانبول، 1957م
15 . اين برگردانها تاکنون به جهان علم شناسانده نشده است.
16Tarih, Ankara,1970, S165. . Prof. Fahir İz.Eski Türk Edebıyat
17. منطقالطير، به همت سيد صادق گوهرين، تهران، چاپ پنجم، 1366، ص72.
18.منبع شمارهی 18، ص 574.
19. Mecla Pekolcay,İslami tüüürk-Edebiyati, 1/423.
20. Fuad köperülü. Türk Edebiyatında İlk Mütasavviflar, İst,1918, S269.
21. اين کتاب را مرحوم حکمت ارتيلان در مجلهی «زبان و ادبيات ترکی دانشگاه استانبول» معرفی کرده است .
22 ve drğerli Bir Dil ve Edebiyat Belgesi, Tarikat name, T.D.E.D.1946, l,S 3-4 Yani
Agah Sirri Levend,Gülşehri ve – Mantikit- Tayr,Ankara,1957.
23. ر. ک مقدمهی محمد جواد مشکور بر منطقالطير، چاپ تبريز.
- توضیحات
- دسته: مقالات و نقدها