مقولهی «ادبيات تطبيقی» و «ادبيات مقابلهای»، جزء مباحثی است كه پس از انقلاب شكوهمند اسلامی به دانشكدههای ادبيات راه برده است. پيش از انقلاب در كريدورهای دانشكدههای ادبيات دانشگاههای ايران، تخيلات باستانگرايی و اوهام خاكپرستی و خونگرايی ورد زبان متخصصان فن بود و آنچه بها داده نمیشود، دريايی از متون نظم و نثر به گويشهای متنوع ايرانی و مقابله و تطبيق آنها با هم بود. و اگر هم بحثی پيش میآمد، درحد آوانگاری و يا ضبط برخی ترانهها و متون عاميانه و به اصطلاح روستايی میبود كه برای سرگرمی و ايجاد ابتهاج و شايد گاهی هم دادن صبغهی لطيفهپردازی و مزاح تدوين میشده است.
اما، امروزه متون با ارزش اسطورهای و آنچه از ميتولوژی ايرانی بازمانده است با نمونهها و نمادهای كهن جهانی رو در رو نهاده میشود و علاوه بر مطالعهی تطبيقی، به بررسی مقابلهای آنها نيز پرداخته میشود. يعنی اولا، آثار حاوی ارزشهای معنوی ايرانی را با نمونههای جهان غرب از انگلوساكسن و فرانكها گرفته تا آثار خويشاوند شرقی نظير متون هندی، تركی، چينی و عربی در كنار هم به دانشجو آموزش داده میشود، و همگان با صور و اشكال و نيز با مفاهيم و مدركات اين آثار آشنا میشوند كه به آن «ادبيات تطبيقی» میگوييم و هم اين نمونهها با هم رو در رو نهاده میشوند و تأثير و تأثر متقابل در همديگر، موضوع بحثی بسيار با نشاط است كه در «ادبيات مقابله»ای قابل پژوهش و تحليل است.
امروز میتوانيم «منطقالطير» عطار نيشابوری را با منظومهی «قوش ديلی» از شيخ احمد داعی و «تويون»های خواجه احمد مسوی به صورت تطبيقی مطالعه كنيم و «شاهنامه»ی فارسی را با «مناس» قزاقی رو در رو نهيم، «صحاح» جوهری را با ديوان لغات الترك محمود كاشغری يكجا مطالعه كنيم، «تپه گوز» تركی را با «غول يك چشم» يونانی مقايسه نمائيم، آثار نمايشی «ميرزا آقا تبريزی» با كمدیهای «مولير» مقابله كنيم و...
همهی اين مقولات مدرن و مباحث پرنشاط ادبی و كار بر روی آنها را مديون انقلاب اسلامی هستيم كه شكافی در «ادب پژوهی» ايرانی ايجاد كرد و افقهای روشن آينده، در دستان بنيانساز و دورانپرداز جوانان ما، میرود كه ايران را به گسترهای از نگارهپژوهی مردمی بدل سازد و گذشتهی ما را در آيندهمان جاری كند و نگرشی نوين و مدرن در نظر به تاريخ ايران به ما بدهد. نگرشی كه مانع انقطاع آيندگان از گذشتهشان بشود و بلكه ما را برای ساختن آينده، با اخذ قوت و الهام از گذشته، نيرو بخشد. آيندهی مدرنی كه در همهی رگهای آن، خون فرهنگ پويای گذشتهی ما جاری است و اين جريان، پيوسته به قالبهای مدرنيته، خون و نيرو و روح و انرژی خواهد داد.
- توضیحات
- دسته: مقالات و نقدها