امروز 16 دیماه، در مراسم اختتامیهی کلاسهای قوپوزنوازی عاشیق ایمران حیدری و آئین تجلیل از ایشان در فرهنگسرای مهر، دکتر ح. م. صدیق در زمینهی شرح دو وجه از وجوه معنوی عاشیقهای آذربایجانی صحبت کردند. متن کامل سخنرانی استاد به شرح زیر است:
آنچه که امروزه ما ساز و آواز عاشیقی، شعر عاشیقی و ادبیات عاشیقی مینامیم، مجموعهی تکامل یافتهی یادگار فرهنگی دوران رستاخیز هنری و ادبی شاه اسماعیل صفوی است که خود با تخلص «ختایی» اشعار عرفانی میسرود و ساز مینواخت و سرودهای خود را با شور و جذبهی خاص اجرا میکرد. دوران شاه اسماعیل صفوی اوج شکوفایی شعر و آواز عاشیقی به شمار میرود.
شعر و ساز عاشیقی در طول تاریخ دارای دو وجه اصلی بود. وجه نخست، آئینی بودن آن که منجر به تقدس و رازآمیز بودن سرودهها میشد و عاشیق را به یک نیایشگر عرفانی تبدیل میکرد. در محافل سرتا پا خلسهی دراویش مسالک و طرایق عرفانی شیعی که از قرن نهم به این سوی در آذربایجان و سویهای آن شکل گرفت و به سرعت گسترش یافت، عاشیقها به عنوان فریضهی طریقتی در ساز خود به نیایش و استغاثه به درگاه حق تعالی میپرداختند و اصطلاح «حق عاشیغی» (= عاشیق حق) از همین جا پیدا شد. این گونه عاشیقها، آهنگها و سرودههای آئینی خود را بیرون از محافل عرفانی اجرا نمیکردند و آنچه را که برای عموم جماعت عرضه میداشتند، غیر از اشعار آئینیشان بود. «عاشیق یونس» یا «یونس امره» از اولین عاشیقهای آئینی به شمار میرود. وی زادهی شهر خوی بود و سالها به سیر آفاق و انفس در آذربایجان غربی و صفحات شرقی آسیای صغیر پرداخت. دیوان عاشیقی پرحجمی از او بر جای مانده است.
ریشهی تقدس آئینی ساز عاشیقی به دوران پیش از اسلام و باورهای شمنگرایانهی اهالی آذربایجان برمیگردد. در آن دوران به عاشیق «اوزان» (Ozan) گفته میشد، اوزانها به اسرار دارویی گیاهان شفابخش هم پی برده بودند و در واقع گونهی طبیب آلام و دردهای جسمی و روحی تودههای مردم به شمار میرفتند و با آوازها و اشعار آئینی شمنی خود، در مراسم و محافل خاص مذهبی شمنگرایان مانند یک روحانی ظهور میکردند. یکی از این اوزانها «دده قورقود» معروفترین نام در شعر و ادبیات عاشیقی به شمار میرود.
وجه دیگر شعر و آواز عاشیقی، وجه عمومی و غیر آئینی بودن آن است که بسیاری از عاشیقهای معاصر در این رده میگنجند. در گذشته این گونه عاشیق به داستانپردازیهای بزمی و رزمی میپرداختند. مانند عاشیق عباس توفارقانلی که داستان معروف «گولگز» را سروده است یا حماسههای کوراوغلو که جزو ادبیات رزمی عاشیقی به شمار میرود.
پیرامون قدمت هنر عاشیقی در خاورمیانه، معمولاً پژوهشگران به مجسمههای گلین کوچک بازمانده از هزارهی دوم پیش از میلاد استناد میکنند که همانند عاشیقهای آذربایجان ساز بر سینه ایستادهاند. همچنین گفته میشود که در مراسم عزاداری برای آتیلا، سردار ترکان هون، عاشیقهای آن روزگار شرکت داشتهاند و یا به منظومهی آلپ ارتونقا (= افراسیاب) که پارههایی از آن در دیوان لغات الترک بر جا مانده، استناد میکنند.
عاشیقها در میان ترکمنها به «باغشی» معروف هستند که مانند عاشیقهای آذربایجان، ساز را بر سینه میفشارند. در میان اوزبکان، قیرغیزها و قازاقها نیز عاشیقها با نامهای متفاوت ظهور کردهاند.
عاشیقها را خنیاگران دورهگرد مردمی نام دادهاند اما بیگمان اینان غیر از خوانندگان دورهگردی هستند که ممکن است در مناطق دیگر وجود داشته باشند. عاشیقها دارای سنن ادبی غنی و منسجم و دیرسال هستند. البته همهی عاشیقها یکجا صاحب هنرهای عاشیقی نیستند. عاشیق کامل کسی است که هم شعر میسراید، هم آهنگ میسازد و در کنار آن، خود شعر و آهنگ را در ساز اجرا میکند، نقالی مینماید و حتی به حرکات موزون آئینی میپردازد. در کنار همهی این هنرها، فردی پاکدامن، با تقوا و به درد بخور برای آحاد مردم است که در غم و شادیهای جامعه، خود را شریک میکند.
منظومهها بخش وسیعی از آفرینش ادبی عاشیقها را تشکیل میدهد که از دیرباز از سوی اوزانها و سپس عاشیقها ایجاد شدهاند. از کهنترین منظومههای دورهی اسلامی، دوازده منظومهی ددهقورقود را میتوان نام برد که صبغهی حماسی دارند. همین گونه منظومههای کوراوغلو و قاچاق نبی و منظومهی ستارخان جزو منظومههای حماسی به شمار میروند. اما بیشتر سهم منظومهها را منظومههای غنایی و بزمی تشکیل میدهند که در میان آن اصلی و کرم، شاه صنم از معروفیت بیشتری برخوردارند.
از گونههای دیگر شعر عاشیقی میتوان از وجودنامهها، اوستادنامهها و معراجنامهها نیز اسم برد.
عاشیق علیعسگر که در اواسط دورهی قاجار نزدیک دویست سال پیش زندگی میکرد، از معروفترین عاشیقهای تاریخ شعر عاشیقی به شمار میرود که در وجوه دوگانهی فوق معروف است.اما بیشترین اهمیت ظهور وی را در تدوین شعر عاشیقی و ایجاد مکتب در بدیههسرایی میدانند. اغلب عاشیقهایی که بعد از او ظهور کردند، از او به نیکی یاد کردهاند و تلاش داشتند که در سرودن اشعار هنری مانند تجنیس، دوداق دهیمز (= کاربرد لغاتی با حروف غیر لبی)، مشاعره و مناظرات عاشیقی خود را به پای او برسانند.
ارسباران از مراکز مهم ظهور عاشیق در آذربایجان است که هم اکنون یکی از طرائق باطنی دوران صفویه موسوم به «طریقت شاملو» در گسترهی وسیعی از این منطقه سکونت دارند و برخی از سادات این طریقت، خود را از اولاد و احفاد شاه اسماعیل میشمارند. «ساری عاشیق» از عاشیقهای معروف تاریخ ادبیات عاشیقی است که در همین منطقه و در یکی از روستاهای شهر اهر به دنیا آمد و معروفیت یافت.
در منطقهی اورمیه نیز در هنر عاشیقی خودویژگی و مکتب خاصی آفریده شد و در آنجا آهنگهایی متفاوت با دیگر مناطق نواخته میشود. در طول تاریخ عاشیقهای این خطه با سفر به صفحات گرجستان، در رواج مکتب اورمیه در آن نواحی مؤثر بودهاند. به طوری که امروزه عاشیقهای استان بورچالی در جمهوری گرجستان را میتوان هنرمندان این مکتب به شمار آورد. برخی از آهنگهای عاشیقی این منطقه مانند «اورمو گؤزللـهمهسی»، «خوی امراهی»، «سماعی» و غیره در مناطق دیگر شناخته شده نیست.
در طول تاریخ، عاشیقها در مبارزات حقطلبانهی مردم علیه سلاطین و شاهان ستمگر نقش اساسی داشتهاند، عدالتخواهی، دفاع از حق و حقیقت و شرح مردانگیهای مبارزان مردمی در اغلب سرودههای عاشیقی موج میزند. آهنگهای رزمی عاشیقی نیز که به «جنگی» معروف است، الهامبخش مردم در مبارزات رو در رو با دشمنان و سلاطین جابر بوده است.
ما امروزه میراث عاشیقی را یکی از غنیترین بخشهای فرهنگ ملی ایران به حساب میآوریم.
والسلام
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا