راهي از «يولداش» تا «يئني يول»
مهندس محمدرضا كريمي
در دورهي ستمشاهي، خفقان شديدي بر همهي عرصههاي زندگي مردم ايران حكم ميراند و مطبوعات به عنوان ركن چهارم دموكراسي تحت شديدترين فشارهاي سانسور قرار داشتند و مهمتر از همه زبان تركي، زباني ممنوع به شمار ميرفت و در طول 53 سال حكومت منحوس پهلوي، به جز يك سال، نشريهي تركي وجود نداشته است و مردم آذربايجان علاوه بر تحمل خفقان عمومي، ستم مضاعفي را تحمل ميكردند كه زبان و فرهنگ ملي ايشان بود و مردم تبريز در 29 بهمن 1356 پاسخي شايسته به اين همه بيداد و ظلم دادند به طوري كه طومار اين نظام را در هم پيچيد و به زبالهدان تاريخ سپرد.
صداي مردم آذربايجان با رفتن شاه به گوش رسيد و نخستين نشريهي تركي تحت نام «اولدوز» با عنوان «شاه گئتدي» منتشر شد. آري، با رفتن شاه، يكي از زنجيرهاي تحقير اين ملت پاره شد و راه را براي پويايي و بالندگي فرهنگ اين ديار گشود و طولي نكشيد كه «يولداش» آغاز به كار كرد. اكثريت روشنفكران آذربايجان طي پروسهي انقلاب اسلامي، جانانه در راه سرنگوني رژيم شاهنشاهي تلاش كرده و نظري نيز به آزادي زبان داشتند. «يولداش» در گرماگرم انقلاب، راه خود را گشود و بسياري از روشنفكران دردكشيده و رنجديده را گرد خود جمع كرد و نخستين شمارهي آن در مورخه 12/12/1357 چاپ شد و با استقبال گرم و شايستهي مردم مواجه گرديد. شمارهي دوم به تاريخ 19/12/1357 و شمارهي سوم در 26/12/1357 انتشار يافت. اندازهي آن در قطع وزيري بود كه نخستين شماره در 20 صفحه و سپس در 32 صفحه چاپ شد و سريعاً به 48 و 60 صفحه افزايش پيدا كرد. اين مجلهي هفتگي با تيراژي وسيع نه تنها در تهران و شهرهاي مختلف آذربايجان بلكه از خراسان تا خوزستان به دست علاقهمندان ميرسيد.
«يولداش» به عنوان ارگان «آذربايجان آزادي خواهلار فرقهسي» معرفي ميشد و مدير مسؤول آن «حسين محمدزاده صديق» بود كه امروز يكي از سرشناسترين توركولوگهاي دنياست. جمعيت آزاديخواهان آذربايجان در فروردين 1358 طي نشستي در دفتر مجله، تغيير عنوان داده و به «جمعيت شاعران و نويسندگان آذربايجان» تبديل شد. در نخستين شمارهي يولداش، مرامنامهي انجمن آمده بود كه اصل اول آن بر يكپارچگي ايران و اتحاد و دوستي مردم كشور تأكيد داشت. در حالي كه مجلهي هفتگي «يولداش» با استقبال مردم آذربايجان مواجه شده بود، دشمناني نيز داشت كه علاوه بر اراذل و اوباش، سرسپردگان رژيم طاغوتي و ايادي آمريكا در رأس آن قرار داشتند به طوري كه گردانندگان نشريه را مورد تهديد و ارعاب قرار ميدادند و چندين بار تعدادي از نسخههاي مجله را به تاراج بردند و يك بار نيز در آتش تعصب آنان سوخت و در نهايت بعد از 22 شماره متوقف گرديد.
بسياري از نويسندگان و شاعران آذربايجان با يولداش همكاري ميكردند. در اين مجله بعد از اخبار حوادث انقلاب در سرتاسر ايران، حركتهاي كارگران، زحمتكشان و اقوام حق طلب ايران منعكس ميشد و رفتار ضد انقلابيون افشا ميگرديد. مقالات آموزشي آن در صدر برنامههاي نشريه و همچنين اشعار چاپ شده نيز در جهت استحكام و تعميق انقلاب و بازتابي از خواستههاي انقلابي مردم بود. اين نشريه، معرفي قهرمانان آذربايجان و آشنايي با شاعران مبارز را در رأس امور خود داشت و در تمامي شمارههايش روشي آشتيناپذير با شاهدوستان در پيش گرفته و آمريكا را به عنوان پشتيبان اصلي رژيم ستمشاهي مورد هدف قرار داده بود. به اين ترتيب نقشههاي دشمنان انقلاب، افشا ميشدند. محكوميت صهيونيسم و اسرائيل نيز در اكثر شمارههاي «يولداش» مطرح ميگرديد و در برابر آن، اتحاد و يگانگي مردم ايران تبليغ ميشد و در عين حال، حق و حقوق اقوام در چارچوب ايراني متحد و يكپارچه مورد تأكيد قرار ميگرفت. همواره از حقوق ملي كردها، اعراب، بلوچها، تركمنها و ديگر اقوام ايراني حمايت و از ستم مضاعف ملي كه بر دوش غير فارس زبانها سنگيني ميكرد، سخن گفته ميشد.
در كنار اين مسائل، معرفي و آشنايي با ادبيات نوين، همچنين ادبيات كلاسيك آذربايجان، نقد شعر، بررسي كتاب، معرفي مكتبهاي ادبي و هنري معاصر و ادبيات جهان جاي خاص خود را داشت و ترجمههاي زيبايي از ادبيات جهان ارائه ميگرديد. آشنايي با شاعران سترگ آذربايجان، بررسي زندگي و اشعار جاودانهي آنان نيز در اين هفتهنامه از جايگاه خاصي برخوردان بود. بررسي 22 شماره از «يولداش» نشان ميدهد كه خدمات ارزندهي نشريه در زمينههاي ادبيات معاصر و كلاسيك آذربايجان، زبان و تاريخ آذربايجان، همچنين آموزش ادب و هنر انكارناپذير است.
از ديگر نكات پيشرو اين نشريه، آمادگي هيئت تحريريهي آن براي تهيهي كتابهاي درسي براي سال تحصيلي جديد بود و در اين زمينه، اقداماتي نيز انجام گرفت و صفحاتي از مجله به آموزش علمي زبان تركي اختصاص يافته بود. يولداش در هويت جويي مردم آذربايجان نقش شايستهي خود را ايفا كرد و ضرورت تدريس زبان تركي در مدارس و دانشگاهها را بازگو نمود. اخبار ادبي- فرهنگي نيز در رأس امور قرار داشت. از اين مجله اخبار مربوط به راهاندازي انجمن آذربايجان، توسط دكتر كاتبي و دكتر هيئت و انتشار نشريهاي به نام «بيرليك» كه بعداً «وارليق» جاي آن را گرفت، همچنين نشر مجلهاي به نام «آراز» توسط دكتر محمد باقر صدر و آيدين تبريزلي، همچنين احتمال انتشار «كوراوغلو» توسط حسين اولدوز و هفتهنامهي «آذربايجان» و «فدايي» توسط سازمانهاي سياسي به زبان تركي به دست ميآمد اما در شمارهي 9 «يولداش» نشريهي تركي «ستارخان بايراغي» مورد نقد شديد قرار گرفته بود.
مجلهي «يولداش» بعد از انتشار 22 شماره متوقف شد و همان هيئت تحريريه چند ماهي بعد به نشر مجلهي «انقلاب يولوندا» پرداختند. راههاي قانوني براي نشر اين مجله طي و نسبت به «يولداش» خط مشي و روش ملايمترين در پيش گرفته شد. اخبار، مسائل سياسي و موضعگيريهاي سياسي نيز در اين مجله مطرح ميگرديد. مبارزه با پسماندههاي رژيم طاغوت، امپرياليسم آمريكا و حمايت از امام خميني در تمامي شمارههاي انقلاب يولوندا مشهود بود. اين مجله جمعاً 14 شماره منتشر شد كه 10 شمارهي آن در قطع وزيري و 4 شمارهي آن در قطع رحلي بود.
«انقلاب يولوندا» دو هفتهنامه بود و در پروسهي تكوين زبان ادبي تركي در ايران گامهاي استواري برداشت. اين مجله با روش ملايم خود با اكثريت مردم همگام گرديد و از شور انقلابي اوايل انقلاب فاصله گرفت و با مقالات علمي و ادبي براي زبان تركي وجههاي در خور، كسب كرد. اين مجله گامهاي استواري را به سوي زبان و ادبيات آكادميك آذربايجان برداشت اما شمارهي 14 آن با حمايت وزارت ارشاد مواجه شد.
مدير مسؤول اين نشريه كسي نبود كه دست از كار بكشد و ساكت بنشيند بلكه در فروردين ماه سال 1361 «يئني يول» را چاپ و منتشر ساخت كه ديگر به صورت مجله نبود بلكه مجموعهاي از مقالات ادبي بود كه هر جلد آن به صورت مجزا براي گرفتن مجوز نشر، راهي وزارت ارشاد ميشد. چهار شماره يا چهار جلد از اين مجموعه انتشار يافت كه دو شمارهي آن با پيشگفتاري از علامه «حبيب ساهر» زير چاپ رفت. اين نشريه پختهتر از دو نشريهي قبلي عمل كرد و با رفتن «حسين محمدزاده صديق» جهت ادامهي تحصيل به تركيه، متوقف شد.
دكتر صديق در سال 1364 بعد از اخذ درجهي دكترا در رشتهي «زبانشناسي تطبيقي تركي، فارسي و عربي» به ايران بازگشت و همچون سالهاي پيش با انرژي خاصي قلم به دست گرفت تا دوباره درد مردم را فرياد كند. او در همان سال چند بولتن منتشر ساخت و نويسندگان آذربايجان را دور خود گرد آورد و راه نشريات «يولداش»، «انقلاب يولوندا» و «يئني يول» را ادامه داد. تا سال 1368 به ترجمه و تدوين متون نثر و نظم تركي همت گماشت و در سال 1368 به نشر «سهند» ضميمهي روزنامهي «اطلاعات» به زبان تركي، همت گماشت. اين هفتهنامه از اسفند 1368 آغاز به كار كرد و بيش از 400 شماره از آن به طور پيوسته منتشر شد. در اين هفتهنامهي 4 صفحهاي علاوه بر نشر اخبار ايران، ترجمهي كتابهاي مذهبي، تفسير متون قرآني و احاديث، جاي خاصي داشت و در جوار آن ادبيات معاصر و كلاسيك آذربايجان معرفي ميشد. خدمت «دكتر صديق» از طريق «سهند» به زبان تركي غير قابل انكار است. ايشان از اين طريق، توانمندي زبان تركي را در كاربرد مسائل روز، سياست، فلسفه، حقوق و غيره نشان داده و شيوايي و رواني زبان تركي را در انظار قرار دادند.
نشر «سهند» از طرف مؤسسهي مطبوعاتي «اطلاعات»، نشر «يول» از طرف نشريهي «كيهان» و نشر «اسلامي بيرليك» از طرف سازمان تبليغات اسلامي در سال 1368 در رقابت با يكديگر، نشانگر اهميت جهاني زبان تركي و درك اين اهميت از طرف مقامات عاليرتبهي نظام جمهوري اسلامي بود كه متأسفانه با سنگاندازيهاي جناحهاي مخالف درون نظام، مواجه شد و راه آن مسدود شد.
نشر هر چهار نشريه از «يولداش» تا «سهند» در كارنامهي مطبوعاتي استاد ارجمند «پروفسور دكتر حسين محمدزاده صديق» از صفحات درخشان زندگي ايشان است كه در پرتو بررسيهاي علمي در جوي آكادميك و علمي، ارزشهاي واقعي آنها شناخته خواهد شد. امروز بالندگي فرهنگ تركي، مرهون زحمات بيدريغ بزرگاني چون پروفسور دكتر صديق ميباشد.
منابع:
1. م. كريمي، ائليميزين آجيان ياراسي، تهران، 1377.
2. م. كريمي، روشنفكران آذربايجان، تهران، 1386.
3. آرشيو كامل مجلههاي يولداش، انقلاب يولوندا، يئني يول، بولتن و سهند.
4. ماهنامهي پيك آذر، ويژهنامهي شماره 14، 1379.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا